مشی پدر، مشق پسر
حاج محمدحسین مهدوی امینالضرب، فرزند حاج محمدحسن امینالضرب، ششم محرم ۱۲۸۹ هجری در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را نزد معلمان خصوصی آغاز کرد. اصول فقه و اصول فلسفه را به آن اندازه که نیاز بود، تحصیل کرد، سپس ریاضیات، تاریخ و جغرافیا را بهخوبی فرا گرفت. پس از آن زبان فرانسه را بهخوبی آموخت. همچنین زمانی که پدرش میزبان سیدجمال اسدآبادی بود، زبان عربی را از او آموزش دید. او در ۱۶سالگی، کار خود را در تجارتخانه بزرگ پدر آغاز کرد و حتی چند مسافرت کوتاه به اروپا داشت.
مرگ ناصرالدینشاه، شروع سختیها برای این پدر و پسر تاجر بود. خانواده امینالضرب مورد اعتماد و احترام ناصرالدینشاه بودند؛ زیرا در بزنگاههای اقتصادی، به داد حکومت رسیده بودند. اما با بر تخت نشستن مظفرالدینشاه، ورق برگشت. در آن زمان، ارتباط آنها با دربار مانند گذشته نبود.
وضع نظام پولی ایران بسیار نابسامان بود و ارزش پول در نتیجه عوامل بینالمللی و ناتوانی دولت به میزان قابلملاحظهای کاهش یافته بود. اطرافیان مظفرالدینشاه هم که مدت زیادی برای رسیدن او به سلطنت انتظار کشیده بودند، میخواستند همه سالهای از دست رفته را جبران کنند و دست به ثروتاندوزی بزنند. به همین دلیل هم دور از انتظار نبود که ثروت افسانهای امینالضرب در آن دوران طعمه این طمعکاریها شود. شاه بعدی، اموال حاج محمدحسن را به بهانه تقلب در پول سیاه توقیف کرد. محمدحسینخان هم به تسویهحساب پدر پرداخت و او را از زندان آزاد کرد.
محمدحسینخان زمانی کار تجارت را به صورت مستقل آغاز کرد که نهضت مشروطه در حال اوج گرفتن بود؛ از آنجا که خاندان او قرابت گذشته را با دربار نداشت، به جریان مشروطهخواه نزدیک شد تا از این رهگذر بتواند دست دولت را از اموال خود کوتاه کند. او به پشتیبان مالی مشروطهخواهان تبدیل شد و چون مدتی را در اروپا برای تحصیل و تجارت به سر برده بود، با روح مشروطه، پیوندهایی را هم احساس میکرد. زمانی که مشروطه به پیروزی رسید، او بهعنوان نماینده تجار انتخاب شد و در ادوار دیگر نیز در چند نوبت به عنوان نماینده تهران در مجلس حضور داشت. امینالضرب را بیشتر مردم بهعنوان تاجری بزرگ میشناسند. امینالضرب حتی زمانی هم که بازار ایرانفروشی شاهان و شاهزادگان قاجاری گرم بود مانند پدرش انسانی مشروطهخواه، طرفدار حکومت قانون و وطندوست بود. او پایهگذار بسیاری از نهادهای مالی و تجاری و صنایع کشور به حساب میآمد و از هواداران جدی تولید و مصرف کالاهای وطنی بود. او معتقد به جایگزینی واردات و ساخت کالاهای مصرفی در داخل کشور بود.
این نوع تفکر و اندیشه تولید ملی و وطنی، در دوره قاجار تفکری بهغایت بزرگ بود؛ زیرا به موجب عهدنامههای ترکمانچای و پاریس، روسیه و انگلستان همه کالاهای درجه چندم خود، بهویژه تولیدات شرکت هند شرقی را بدون تعرفه گمرکی وارد بازارهای داخلی ایران میکردند.
به موجب همین امر، بسیاری از صنایعدستی و پیشهوری ایران ورشکست شدند و بسیاری از تجار سرشناس و بزرگ ایران به واسطه و توزیعکننده بنگاههای خارجی تبدیل شدند. تعدادی دیگر از تجار سرشناس بوشهری و مازندرانی از ترس ناامنیها و مصادرهها بهویژه به خاطر خلاصی از عوارض هشتگانه پرداختی، حتی تابعیت روسیه و انگلستان را پذیرفتند. در چنین اوضاعی امینالضرب مستقل ماند و بابت این استقلال هم هزینههای گزافی پرداخت کرد. بسیاری از منابع، امینالضربها و بهویژه امینالضرب پسر را به نادرست، تاجر وابسته و حکومتی نامیدهاند؛ در صورتی که امینالضرب، هم در معرض باجگیریهای شاه و عوامل حکومت قرار داشت و هم از سوی تجار وابسته داخلی زیر فشار بود؛ اما همواره به فکر توسعه صنعت و اقتصاد ایران بود، تا حدی که یکی از سرفصلهای مهم زندگی تجاری و سیاسی امینالضرب فعالیت او در تاسیس بانک ملی در ایران بود. او به تجار وقت تهران و تبریز پیشنهاد کرد که هریک سهمی از ثروت نقدی خود را در نخستین بانک ایرانی سرمایهگذاری کنند تا به گفته خودش، از سیطره و ننگ بانک شاهی نجات یابند.
البته امینالضرب و دیگر تجار مستقل و وطنخواه دوره قاجاریه فرجام تجاری نیکی نیافتند. بسیاری از آنان با شروع جنگجهانی و تغییر پایه پولی ورشکست شدند. در زمانی که خزانه شاهی خالی بود، امینالضرب ۲۵میلیون تومان ثروت داشت. همزمان با گسترش فعالیت بانکهای داخلی و استقراضی روس، تجار و صرافان کشور که در امور بازرگانی و بانکداری از روشهای سنتیتری پیروی میکردند، در برابر این رقبای تازهنفس با مشکلات روبهرو شدند. بسیاری از تجار و صرافان بزرگ کشور در این رقابت نابرابر دچار ورشکستگی شدند. به همین سبب بالاخره بانکهای خارجی که در رأس آنها بانک استقراضی قرار داشت، امینالضرب پسر را به یکی از بدهکاران عمده بانک استقراضی مبدل کردند. او هم که برای بازپرداخت قروضش به بانک با مشکلات جدی روبهرو شده بود، مجبور شد به سفارت روس پناهنده شود. عینالسلطنه در توصیفی درباره قروض حاجحسین امینالضرب به بانکها نوشته است: «حجره و مغازه حاجی امینالضرب باز شد. آنچه رندان فهمیدهاند حاجی ولایت را شلوغ دیده مشروطه هم نیست که آقا و آقازاده باشد، دو کرور مطالبات دارد، سهکرور بانک روس و یککرور بانک شاهنشاهی را طلبکار خود کرده. یککرور پول بانک ملی را زیادتر خورده، یککرور کمتر هم به سایر مردم بدهی دارد، میخواهد دو کرور مطالبات را عوض بدهد: املاک و کارخانه چراغ برق و آجرپزی، خانه، باغ، دکاکین هرچه دارد بهجای چهار کرور رد کرده آسوده شود که به فرنگستان برود و دیگر مراجعت نکند.»
محمدحسین امینالضرب در سالهای بعد از مشروطیت و دقیقا پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مدتی به زندان افتاد.