اکونومیست در یک مطلب تحلیلی بررسی کرد
مدرک «ارشد» ارزش دارد؟
رشد تقاضای تحصیلات تکمیلی
در آمریکا، نزدیک به ۴۰درصد از افراد دارای مدرک کارشناسی، مدرک تحصیلات تکمیلی نیز دارند. در دهه منتهی به سال۲۰۲۱، تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی ۹درصد افزایش یافت؛ درحالیکه تعداد دانشجویان کارشناسی ۱۵درصد کاهش داشت. دکترای پژوهشی و مدارک حرفهای بلندمدت مانند پزشکی و حقوق محبوبتر شدهاند، اما دورههای کارشناسی ارشد همچنان عامل اصلی رشد مقاطع تحصیلات تکمیلی هستند.
در بریتانیا، کارشناسی ارشد به تجارت بزرگی برای دانشگاهها تبدیل شده است. این کشور تقریبا به ازای هر پنج مدرک کارشناسی، چهار مدرک تحصیلات تکمیلی اعطا میکند. بخشی از این امر بهدلیل افزایش تقاضای دانشجویان از کشورهایی مانند هند و نیجریه است. خود بریتانیاییها نیز از این روند استقبال کردهاند و ثبتنام در دورههای کارشناسی ارشد طی ۱۵سال گذشته حدود ۶۰درصد افزایش یافته است.
بخشی از این افزایش تقاضا بهدلیل تغییر نیازهای بازار کار بهویژه در حوزههایی مانند علوم و فناوری است. در این حوزهها در سالهای اخیر، شغلها پیچیدهتر شدهاند. با این حال، دانشگاهها نیز از این روند بهره میبرند. در بریتانیا، شهریههای کارشناسی توسط دولت محدود شده و طی یک دهه گذشته تقریبا ثابت مانده است. دانشگاهها با جذب دانشجویان تحصیلات تکمیلی که شهریه بیشتری میپردازند، این محدودیت را جبران میکنند. در آمریکا نیز کاهش جمعیت در سن دانشگاه، رؤسای دانشگاهها را به جذب بیشتر دانشجویان تحصیلات تکمیلی مجبور کرده است. با این حال، هزینه تحصیل در این مقاطع بهشدت افزایش یافته است. طبق آمار مرکز آموزش و نیروی کار دانشگاه جرجتاون، هزینه واقعی تحصیلات تکمیلی در آمریکا از سال۲۰۰۰ سهبرابر شده است. متوسط بدهی دانشجویان برای تکمیل مقطع دوم اکنون به حدود ۵۰هزار دلار رسیده که این رقم ۲۰سال پیش (براساس دلار سال۲۰۲۲) حدود ۳۴هزار دلار بود. در بریتانیا نیز دانشجویان کارشناسی ارشد داخلی در سال۲۰۲۱ بهطور میانگین حدود 9هزار و 500پوند در سال پرداخت میکردند که پس از محاسبه تورم، ۷۰درصد بیشتر از سال۲۰۱۱ است.
بازده مالی تحصیلات تکمیلی
دانشجویان معمولا هزینههای بالا را به این امید میپردازند که مدارک تحصیلات تکمیلی درآمد آنها را افزایش دهد. بث آکرز از یک اندیشکده محافظهکار به نام موسسه آمریکن اینترپرایز (American Enterprise) میگوید: «کسب بازده مالی، تنها دلیل ادامه تحصیل نیست.» اما برای اکثریت دانشجویان، این هدف اصلی است. در نگاه اول، این انتخاب منطقی به نظر میرسد. در آمریکا، کارگران تماموقت با مدرک کارشناسی حدود ۷۰درصد بیشتر از افراد دارای دیپلم دبیرستان درآمد دارند. اضافه شدن مدرک کارشناسی ارشد اما بهطور میانگین درآمد را ۱۸درصد دیگر افزایش میدهد. با این حال، بازده مالی تحصیلات تکمیلی بهشدت به رشته و دانشگاه بستگی دارد. همچنین دانشجویان تحصیلات تکمیلی اغلب از خانوادههای مرفهتر هستند و نمرات بهتری در مقطع کارشناسی داشتهاند، به همین دلیل حتی بدون مدرک تحصیلات تکمیلی نیز احتمالا در زندگی موفق میشدند.
برای محاسبه بازده واقعی، باید نتایج این گروه با افرادی مشابه که ادامه تحصیل ندادهاند، مقایسه شود. از این منظر، بهطور میانگین، دانشجوی کارشناسی ارشد در طول عمر خود تنها ۵۰هزار دلار بیشتر از مدرک کارشناسی کسب خواهد کرد. بدتر اینکه، حدود ۴۰درصد از دورههای کارشناسی ارشد در آمریکا به فارغالتحصیلان یا هیچ سود مالی نمیرسانند یا باعث زیان میشوند. اما این ریسک برای دورههای کارشناسی بسیار کمتر است؛ حدود ۷۵درصد از مدارک کارشناسی بازده مثبت دارند.در بریتانیا، نتیجه دادهها واضحتر است. در سال۲۰۱۹، محققان موسسه مطالعات مالی نتیجه گرفتند که یکپنجم از فارغالتحصیلان کارشناسی بهتر بود دانشگاه را بهکل رها میکردند. تحقیقات اخیر اندیشکده مطالعات مالی (Institute for Fiscal Studies) درباره بازده مالی مدرک کارشناسی ارشد در بریتانیا نتایج شگفتانگیزی نشان داد: تا سن ۳۵سالگی، فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد با در نظر گرفتن پیشینه اقتصادی بهتر و دستاوردهای بالاتر تحصیلی آنها، به وضوح درآمدی بیشتر نسبت به افراد دارای مدرک کارشناسی ندارند. جک بریتون، یکی از نویسندگان این مطالعه، این یافته را «واقعا شگفتانگیز» توصیف میکند.
تفاوتها براساس رشته و دانشگاه و جنسیت
در هر دو سوی اقیانوس اطلس، رشته تحصیلی بزرگترین عامل تعیینکننده در بازده مالی تحصیلات تکمیلی است. در آمریکا، بازده مالی در رشتههایی مانند علوم کامپیوتر و مهندسی بسیار بالا است؛ اما در رشتههای علوم انسانی مانند تاریخ و ادبیات انگلیسی، درآمد فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد حتی ممکن است کاهش یابد. در بریتانیا، کسانی که کارشناسی ارشد علوم سیاسی میخوانند، ۱۰درصد کمتر از کسانی که تنها کارشناسی همین رشته را دارند درآمد دارند.
این کاهش در رشته تاریخ به ۲۰درصد و در ادبیات انگلیسی به ۳۰درصد میرسد. در این میان انتخاب دانشگاه نیز اهمیت دارد؛ اما نه به اندازهای که تصور میشود. در آمریکا، هزینه دورهها از دانشگاهی به دانشگاه دیگر بسیار متفاوت است؛ اما ارتباط مستقیمی با درآمد فارغالتحصیلان ندارد. تنها دورههای MBA از دانشگاههای برتر، درآمد بسیار بالاتری به همراه دارند. زنان نسبت به مردان شانس بیشتری برای افزایش درآمد از طریق مدرک کارشناسی ارشد دارند. تحقیقات بریتانیا نشان میدهد این مدارک برای زنان در ۱۴رشته از ۳۱رشته بررسیشده مفید بوده است؛ درحالیکه این عدد برای مردان تنها 6رشته بوده است. دلیل این امر آن است که زنان با مدارک تحصیلات تکمیلی بهویژه بعد از تبدیل شدن به والدین معمولا ساعتهای بیشتری کار میکنند.
مسائل سیاستگذاری
بازده مالی پایین بسیاری از دورههای کارشناسی ارشد، هم برای دانشجویان و هم برای سیاستگذاران چالشهای عمدهای ایجاد کرده است. در آمریکا و اروپا، سیاستهای تسهیلکننده وامهای دانشجویی باعث افزایش هزینهها شدهاند. در بریتانیا، وامهای دولتی برای دانشجویان کارشناسی ارشد از سال۲۰۱۶ معرفی شدند. در آمریکا، دولت فدرال به دانشجویان تحصیلات تکمیلی اجازه میدهد هر مقدار که دانشگاهها تعیین کنند، وام بگیرند. این امر باعث افزایش قیمتهای آموزش شده است. در سال۲۰۲۶، دانشگاههای انتفاعی آمریکا ممکن است از ثبتنام دانشجویانی که وام فدرال میگیرند، در دورههایی که بدهیهای غیرقابل مدیریت ایجاد میکنند یا درآمد فارغالتحصیلان را افزایش نمیدهند، منع شوند. اما این قوانین برای دانشگاههای غیرانتفاعی و دولتی که اکثر دانشجویان را جذب میکنند، اعمال نخواهد شد. این موسسات فقط موظف خواهند بود به دانشجویان درباره دورههای با بازده ضعیف هشدار دهند. مدارک کارشناسی ارشد برای بسیاری از دانشجویان بازده مالی مطلوبی ندارند. این موضوع نیازمند تغییرات در سیاستهای وامدهی و انتخاب هوشمندانهتر رشتهها و دانشگاهها است. با این حال، این مشکلات همچنان بزرگ و چالشبرانگیز باقی ماندهاند.