تجارت جهانی و چالش حکمرانی پولی آمریکا
زمانی که بشر متمدن متوجه شد که برای بهبود حیات خود باید با دیگر ملل ارتباط برقرار کند. انسان تا سالها، کالا را با یکدیگر مبادله میکردند و بعدها پول را به عنوان واسطهای استفاده کردند؛ اما پول هر کشوری، تنها در آن کشور مورد استفاده بود و این یک مشکل برای تجارت بود. با شکلگیری تجارتجهانی، طبق یک قاعده اقتصادی هر کشوری به دنبال تولید کالایی است که در آن مزیت دارد و سپس میتواند این کالا را در نقطهای دیگر از جهان بفروشد و با پولی که دریافت میکند کالای مورد نیازش را بخرد.
بنابراین هر کشوری که تولید متنوع و بیشتری داشت و این تولید را به کشورهای بیشتری صادر میکرد، میتوانست نیاز خود را نیز بیشتر برآورده کند. به مرور زمان کشورها به دنبال توسعه همکاریهای متقابل اقتصادی بودند تا مشکلات تجارت را حل کنند و با رشد تجارت سطح رفاه جوامع را گسترش دهند. پس از جنگ جهانی اول در سال۱۹۲۷ نخستین گردهمایی برای رفع مسائل مربوط به تولید و تجارت در شهر ژنو برگزار شد؛ اما کار به جایی پیش نبرد. با شروع جنگ جهانی دوم با اینکه در طول مدت بین جنگ جهانی اول و دوم نیز تجارت بین کشورها با مشکلات زیادی همراه بود، این مشکلات تشدید شد و بهدلیل خرابیهای ناشی از جنگ، قدرت اقتصادی و تولیدی کشورها بهشدت کاهش یافت. با نزدیک شدن به پایان جنگ جهانی دوم، رئیسجمهور آمریکا (روزولت) که کشورش بهدلیل پیروزی در جنگ و متحمل شدن کمترین صدمات، بزرگترین قدرت اقتصادی و تجاری جهان به شمار میرفت، از ۴۴ کشور مختلف دعوت کرد تا در کنفرانسی در برتون وودز شرکت کنند که با هدف شکلگیری نهادهای بینالمللی و کمک به رشد تجارت در جهان برگزار میشد.
یکی از مهمترین تصمیمات در حوزه پولی، در جریان کنفرانس برتون وودز، توافق بر این بود که ارزش واحد ارزی کشورهای مختلف بر اساس دلار آمریکا تعیین شود و از این به بعد کشورها با دلار آمریکا به تجارت با یکدیگر بپردازند. با این تصمیم اقتصاد تمام کشورهایی که با دلار تجارت میکردند به دلار گره خورد و این کشورها مجبور بودند تا از سیاستهای فدرالرزرو و آمریکا پیروی کنند. حتی در اقدامی عجیب توسط آمریکا با اینکه این کشور توافق کرده بود تا دلار آمریکا بر اساس ارزش طلا محاسبه شود و از چاپ پول جلوگیری کند، نیکسون با حضور در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که پایه پولی طلا را ترک خواهد کرد و دلار آمریکا بدون پشتوانه طلا منتشر میشود. این اقدام ناگهانی که به شوک نیکسون معروف است جهان را در بهت و حیرت کلاهبرداری بزرگ آمریکا فرو برد.
ایالات متحده آمریکا با حکمرانی پولی، سیاستهای خود را به کشورهای جهان تحمیل میکند و بهدلیل وابستگی اقتصاد کشورهای جهان به دلار، هر کشوری را که از این سیاستها پیروی نکند با تحریمهای اقتصادی آمریکا که مشکلات زیادی را برای اقتصاد آن کشور به وجود میآورد، مواجه میکند. از طرفی کشور آمریکا با چاپ دلار ثروت خود را افزایش میدهد و تورم ناشی از آن را با دادن وام و بدهکار کردن کشورهای دیگر به کشورهای جهان منتقل میکند.
پس از سوءاستفاده آمریکا از حکمرانی پولی و اعمال تحریم اقتصادی بر دیگر کشورها برای اعمال سیاستهای خود در کشورهای دیگر با اینکه کشورها چارهای جز فرمانبری از آمریکا را نداشتند، اما برخی کشورها نیز به دنبال فرصتی هستند تا دلار را از چرخه اقتصادی و تجارت خود پاک کنند و در عین حال کمترین ضربه را بخورند. یکی از راههای حذف دلار و ارزهایی مثل یورو که بیشترین همبستگی را با دلار دارند، گسترش استفاده از ابزارهایی مثل پیمان پولی و تهاتر کالایی است. بنابراین کاهش سلطهگری پولی دلار و یورو هدفی است که استفاده از پیمان پولی آن را محقق میکند و اهمیت این ابزار نیز همین مساله است.