از انقلاب سفید در اواخر دهه ۱۳۳۰ هجری‌شمسی تاکنون، تلاش‌‌های زیادی برای اصلاحات ارضی در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در روستاها صورت گرفته که بیش از همه، جنس این فعالیت‌‌ها، توسعه عمرانی و زیرساختی بود. پس از انقلاب اسلامی، در دوران جهاد سازندگی و در دوران سازندگی پس از جنگ، هزاران پروژه برای ساخت راه‌ها، برق‌‌رسانی، آب‌‌رسانی، گازرسانی، ساخت خانه و حمام، ایجاد زیرساخت‌‌های کشاورزی مانند لایروبی و احیای قنوات و ساخت سدها و بندها، دامپروری و ساخت خانه‌های بهداشت و مدارس در کشور اجرا شد. نتیجه اولیه این پروژه‌ها، افزایش رفاه زندگی روستاییان بود، به حدی که حتی مواد غذایی از سوی دولت به‌‌صورت یارانه‌‌ای در اختیار اقشار ضعیف روستایی قرار ‌‌گرفت و کمیته امداد امام خمینی (ره) نیز طیف گسترده‌‌ای از روستاییان را تحت پوشش قرار داد؛ اما این کمک‌‌ها و خدمات در حالی صورت گرفت که روستاهای ایران در گذشته هیچ‌‌گاه به‌طور گسترده برای تامین نیازهای اولیه خود و رفع نیازهای فقرا، به خارج از روستا نیازی نداشتند. اما فقط برنامه‌های سازندگی، عامل تاثیرگذار بر وابستگی روستاها نبود، افزایش دسترسی و ارتباطات با شهرها باعث شد سیل کالاهای مصرفی از شهرها به روستاها روانه شود و به این ترتیب، برخی کالاها با قیمتی به‌‌مراتب ارزان‌‌تر از تولید خودکفا به دست روستاییان ‌‌رسید. با هموار شدن جاده‌ها، روستاییان با سفر به شهرها با مظاهر زندگی شهری آشنا شدند و راحتی کار و زندگی در آن را قابل مقایسه با زندگی پرمشقت روستایی نمی‌‌دیدند، مهاجرت بسیاری از کشاورزان به شهرها، یافتن شغل کم زحمت توسط زمین‌‌داران و اربابان در شهرها، در کنار رفت‌وآمد مستمر آنها به روستاها و بیان تجربیات از زندگی شهری که در فرهنگ جمع‌‌گرای روستایی به‌‌شدت مورد توجه واقع می‌‌شد و حضور شهرنشینانی غیربومی که به ساخت ویلاهای مسکونی و منازل تجملاتی اقدام کردند، عملا زندگی مصرف‌‌گرای شهری را به پشت درهای ساده روستایی‌‌ها کشاند و ناخواسته به احساس نیاز و محرومیت نسبی اهالی روستا دامن زد و به مرور تمایل به مهاجرت حتی به قشر ضعیف‌تر هم سرایت ‌‌کرد. زندگی جمعی و همیاری‌‌های اجتماعی، بسیاری از سختی‌‌های زندگی را آسان و زندگی در روستاها را مطلوب‌‌تر می‌‌کرد و مهاجرت هر خانواده به شهر، ضربه‌‌ای به این زندگی جمعی بود که تداوم حیات را برای سایرین سخت‌‌تر می‌‌کرد. همچنین وابستگی به کالاهای مصرفی از شهر، روستاییان را فقیر و نیازمند به پول ساخته بود و کسب درآمد برای آنها که با سبک زندگی سنتی خود تنها به تولیدات محدود برای رفع نیاز خود می‌‌پرداختند، مقدور نبود.

این موضوع با افزایش پدیده خشکسالی موجب دشواری و در بعضی موارد از بین رفتن کار کشاورزان و دامداران روستایی شد، نابودی معیشت روستایی، موج جدیدی از مهاجرت به شهرها را به امید یافتن کار به‌وجود آورد. این کارها معمولا از جنس کارگری، با حقوق حداقلی و بسیار ناپایدار، عملا آنها را به حاشیه شهرها و سکونت‌‌گاه‌های غیررسمی کشاند و آسیب‌‌های اجتماعی فراوانی مانند اعتیاد و فحشا در این مناطق بی‌‌هویت و فقیر گریبان‌‌گیرشان شد. بیشترین رویکردهای اجرا شده، برای توسعه روستاها و جلوگیری از مهاجرت روستاییان، همان‌طور که بیان شد، صرفا عمرانی و خدمات‌‌رسانی رایگان به مناطق روستایی است و دستگاه‌های دولتی، سمن‌‌ها، گروه‌های جهادی و به تازگی بخش خصوصی، در قالب مسوولیت اجتماعی، در حال پیگیری همین رویکردها هستند. هرچند که بخش قابل‌‌توجهی از این اقدامات در جهت رفع نیازهای اولیه افراد جامعه و ایجاد زیرساخت‌‌ها وظیفه دولت‌ها است و عقب نگه داشتن بخشی از جامعه از دسترسی به امکانات رفاهی و تکنولوژی‌‌های جدید درست نیست؛ اما تجارب مشابه در دیگر کشورها نشان داده که چقدر ممکن است تلاش‌‌های خیرخواهانه در جهت توسعه نتیجه عکس بدهد و حتی تا فروپاشی جامعه هم، پیش برود. چنانکه یکی از تاسف‌‌برانگیزترین تاثیر این اقدامات، تضعیف عاملیت در بین روستاییان است. اکنون برخی از آنها خود را «محرومین»ی تصویر می‌‌کنند که رفع تمام کاستی‌‌های خود را از دولت انتظار دارند؛ درحالی‌که جامعه روستایی صدها سال با تمامی فراز و نشیب‌‌های طبیعت مانند خشکسالی، سیل و زلزله تطبیق یافته و برای حل آنها به تلاش خود و کمک اطرافیان اتکا کرده و بر همین مبنا، تجربه‌های همیاری اجتماعی گوناگونی مانند «بُنه‌ها» که همیاری بر زمین‌‌های مشترک بود یا تعاونی‌‌های «واره» که در زمینه فرآورده‌های لبنی و نان، از روستاییان ثبت شده است. بر این مبنا، بسیاری از فعالان توسعه اذعان دارند که مهم‌ترین راه نجات زندگی روستایی، تقویت فرهنگ همیاری اجتماعی است. باید یاد بگیریم که خودِ جامعه باید عاملیت داشته باشد، محور اقدام باشد، راه خود را طی کند و دیگران در این مسیر حامی و یاور او باشند تا اهالی روستا، بدون آنکه منتظر دولت یا هر عامل بیرونی باشند، موضوعات مختلفشان از معیشت و درمان گرفته تا آب کشاورزی و خوراک دام خود را پیش ببرند. این باور، در برخی نهادهای مردمی که رسالت خود را ترویج و توسعه همیاری اجتماعی در میان اهالی روستاها می‌‌دانند، در حال پیگیری است و همین امر، بارقه امیدی را نسبت به آینده بهتر روستاها ایجاد می‌‌کند.