افت طلا در سایه سیاست‌های آمریکا

برای ریزش طلا در روزهای اخیر دو عامل مهم مطرح است. عامل اول مساله رشد کم‌سابقه تولید ناخالص داخلی آمریکا است. عامل دوم هم انتظارات بازار در خصوص کنترل تورم و افزایش نرخ بهره است.

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مهم‌ترین شاخص‌های سلامتی اقتصادی در یک کشور محسوب می‌شود. افزایش این شاخص به این معنی است که اقتصاد یک کشور رشد داشته و سهم آن از کیک اقتصاد جهانی بیشتر شده است. نکته خلاف آن نیز صادق بوده و در صورت کاهش تولید ناخالص داخلی، توان اقتصادی یک کشور نیز کاهش یافته و سهم وی از کیک اقتصاد کوچک‌تر خواهد شد. آمریکا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان، تاثیرات بسزایی بر معادلات اقتصادی در سطح جهان دارد و شاخص‌های اقتصادی آن می‌توانند روی ابعاد گسترده‌ای از روابط اقتصادی در سطح جهان اثر گذارد.

انتشار آمار رشد GDP آمریکا نشان داد که این کشور در سال گذشته توانسته رشد چشمگیری از خود نشان دهد و دولت بایدن توانسته رکورد ۳۷ ساله رشد GDP آمریکا را بشکند. تولید ناخالص ملی آمریکا در سال ۲۰۲۱ به میزان ۵/ ۵ درصد رشد کرده که از سال ۱۹۸۴ تاکنون بی‌سابقه بوده است. اما رشد اقتصادی آمریکا چگونه می‌تواند بر قیمت طلا اثر سوء داشته باشد؟

قیمت طلا تحت تاثیر دو عامل اثر درآمد-مصرف و دارایی امن قرار دارد. در بحث اثر درآمد-مصرف، استدلال این است که با افزایش درآمدها مصرف نیز افزایش پیدا می‌کند. یعنی هرچه GDP رشد کند باید تقاضا نیز برای طلا افزایش یابد و قیمت آن رشد داشته باشد. اما نکته مورد توجه در اینجا این است که طلا یک کالای مصرفی نیست و بیشتر نقش یک عامل مناسب برای سرمایه‌گذاری را بازی می‌کند. در نتیجه تقاضا برای آن یک تقاضای سرمایه‌گذاری بوده و یک تقاضای مصرفی نیست. خریداران در بحث تقاضای سرمایه‌گذاری عامل تعیین‌کننده قیمت نبوده و فروشندگان هستند که تاثیر بسزایی بر قیمت دارند؛ در نتیجه هرچه قیمت کاهش یابد تقاضا برای طلا افزایش خواهد یافت، چون افراد ترجیح می‌دهند تا دارایی‌های سرمایه‌ای را در قیمت‌های پایین‌تر‌ خریداری کنند.

در خصوص عامل دوم یعنی دارایی امن، زمانی که اقتصاد در حال حرکت به سمت بحران باشد، تقاضا برای طلا به عنوان یک دارایی امن جهت حفظ ارزش افزایش خواهد یافت. در طرف دیگر نیز زمانی که بحران‌های اقتصادی کاهش یافته و چشم‌انداز روشن‌تری پیش ‌روی اقتصاد باشد، تقاضا برای این فلز ارزشمند کاهش خواهد یافت.

حالا با کنار یکدیگر قرار دادن این دو عامل موثر بر قیمت طلا و بحث افزایش نرخ بهره، می‌توان به علت ریزش اخیر قیمت طلا پی برد. رشد GDP در آمریکا از طرفی نشان‌گر افزایش سلامتی اقتصاد است و نگرانی‌های افراد در خصوص آینده اقتصادی نامناسب را برطرف می‌کند. از سوی دیگر نیز چشم‌انداز‌ اقتصادی مناسب افراد را از دارایی‌های امن با ریسک کم مانند طلا دور می‌کند. آنان ترجیح می‌دهند در این شرایط از اوراق قرضه دولتی به‌جای دیگر دارایی‌ها استفاده کنند، چراکه ریسک‌ آنها نزدیک به صفر است. افزایش نرخ بهره نیز می‌تواند بازده دارایی‌هایی همچون اوراق را افزایش دهد که این افزایش بازده به جذابیت آنها می‌افزاید. در نتیجه کنار هم قرارگیری این عوامل مشخص می‌شود که چرا معامله‌گران ترجیح می‌دهند تا از بازار طلا خارج شده و به سمت دارایی‌های دیگر مانند اوراق قرضه حرکت کنند.