خریدوفروش توصیه‌ای، سیگنال‌های فاقد مبدأ، سندروم دست بی‌قرار آنلاین و دنیایی از تراکنش‌های حسی. اینها ویژگی معامله‌گرانی‌است که به نویزتریدرها (Noise Traders) یا معامله‌گران هیجانی معروف هستند. معامله‌گرانی که در همه بازارهای دنیا وجود دارند و در سال‌های اخیر محققان برای مدل‌سازی رفتار آنها تلاش‌های قابل‌توجهی داشته‌اند. در یک نمونه از این تلاش‌ها مدل گلستن- میلگرم (Glosten-Milgrom) برای تحلیل دینامیسم بازار طراحی شده است. مدلی که سه بازیگر اصلی معرفی می‌کند: ۱- معامله‌گر آگاه، ۲- معامله‌گر هیجانی و ۳- بازارساز.

در این مدل زمان دریافت اطلاعات، تعیین‌کننده دسته‌بندی معامله‌گران است. معامله‌گران آگاه درست پیش از جهش‌های قیمت و بازارساز درست پس از جهش‌های قیمت از آن آگاه می‌شوند. معامله‌گران هیجانی هم درست وقتی همه مطلع شدند! همان همه‌چیز که همگان به‌وقتش خواهند دانست. طراحان این مدل رفتار معامله‌گران هیجانی را در چارچوب یک متغیر تصادفی در قالب علم احتمالات تحلیل می‌کنند و بر مبنای زمان دریافت اطلاعات توسط معامله‌گر آگاه و بازارساز رفتار آنها را پیش‌بینی و به کاربران مدل توصیه‌های لازم را ارائه می‌کنند. معامله‌گران هیجانی نیز بر دو نوع هستند. آنها که از ناآگاهی خود آگاهند و آنها که در محدوده جهل مرکب قرار می‌گیرند. این مدل در بسیاری از بازارها آزمون شده و نتایج قابل قبولی ارائه داده است.

از نگاه اقتصاد کلان، نقش این معامله‌گران را بیش از هر چیزی در چارچوب سیالیت نقدینگی می‌توان تحلیل کرد. موضوعی که بعضا با عناوینی همچون نقدینگی سرگردان از آن یاد می‌شود. نقدینگی سیال در بین بازارها و در داخل بازارها جابه‌جا می‌شود و تراکنش‌های گوناگونی را شکل می‌دهد. موضوعی که در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری در دایره نگاه سیاستگذار پولی قرارگرفته و سیاستگذاری‌های مختلفی برای تنظیم سرعت انتقال نقدینگی صورت پذیرفته و در قالب سازوکارهای فنی و بخشنامه‌های متنوع ابلاغ شده است.

اما از دیدگاه خرد و به دید یک فعال اقتصادی، نسبت جمعیت معامله‌گران هیجانی، یک شاخص تعیین‌کننده برای میزان ریسک بازارها برای سرمایه‌گذاری است. وقتی جمعیت قابل‌ توجهی از فعالان یک بازار رفتار منطقی و قابل پیش‌بینی از خود ارائه نمی‌کنند و رفتارشان تبدیل به یک متغیر تصادفی با توزیع احتمال متغیر می‌شود، ضریب نتایج تصادفی را در بازار افزایش می‌دهند. با افزایش سهم فعالان هیجانی در هر بازاری، میزان تصادفی بودن نتایج آن بازار افزایش می‌یابد و ریسک فعالان منطقی بازار بیشتر می‌شود. هرچند عده‌ای معتقدند که در چنین بازاری معامله‌گران هیجانی به‌دلیل تحمل ریسک بالاتری که دارند درمجموع منافع بیشتری نسبت به معامله‌گران منطقی کسب می‌کنند؛ اما خروجی‌های عملکرد چنین بازاری به‌دلیل ضریب بالای تصادفی بودن آن درمجموع ریسک فزاینده‌ای را برای فعالان حاضر در آن به همراه خواهد داشت.

بازاری که پر از معامله‌گران توصیه‌ای هستند؛ آنجا که معامله‌گرانش نه فرصتی برای کسب اطلاعات در زمینه سبدگردانی دارند و نه هزینه‌ای برای خرید خدمت مذکور؛ آنجا که انبوهی از کانال‌های سیگنال‌دهی بی‌پشتوانه و عمومی وجود دارد...و آنجا که معامله گران به بازار به دیده سرگرمی می‌نگرند نه یک حرفه جدی چنین بازاری ریسک بالایی پیدا کرده و سهم کم معامله گران آگاه پیش‌بینی روند آینده را با مشکل روبه‌رو می‌کند.

بازار طلا، ارز، خودرو، سهام و رمزارز؛ هرکدام در سال‌های اخیر روزهایی را پر از معامله گران هیجانی سپری کرده‌اند. روزهایی که پایان ناخوشی را برای عده‌ای از حاضران آن بازارها به یادگار گذاشته است. شاید کمتر کسی دینامیزم این بازارها را بر اساس زمان دستیابی معامله‌گران به اطلاعات مدل‌سازی کرده باشد و شاید اندازه‌گیری سهم معامله‌گران هیجانی در هرکدام از این بازارها با سیستم‌های فنی و اطلاعاتی موجود کار چندان راحتی نباشد. اما اگر کمی به دور و اطراف خود دقیق شویم، معامله‌گران هیجانی را می‌بینیم. همان‌ها که تحلیل بهنگام رفتار هیجانی آنها منافع قابل‌توجهی برای معامله‌گران آگاه به ارمغان خواهد آورد.

به‌راستی معامله‌گران هیجانی الان کجا هستند!؟