قمار بزرگ اوراکل
بر اساس نوشته اکونومیست، امروز غولهای فناوری آمریکا یعنی آلفابت، آمازون، متا و مایکروسافت و بهتازگی اوراکل درگیر مسابقهای پرهزینه برای ساخت مراکز دادهای مملو از تراشههای گرانقیمت هوش مصنوعی شدهاند. مجموع مخارج سرمایهای این پنج شرکت در ۱۲ ماه منتهی به پایان ژوئن به ۳۱۳میلیارد دلار رسیده است. رقمی که در بازه مشابه سه سال پیش تنها ۱۴۶میلیارد دلار بود. فشار این سرمایهگذاریها آشکار است جریان نقدی آزاد آمازون طی یک سال به نصف کاهش یافته و متا در ماه اکتبر ناچار شد ۳۰میلیارد دلار اوراق قرضه منتشر کند.در میان این تحولات شاید هیچ شرکتی به اندازه اوراکل دچار دگرگونی نشده باشد.
اوراکل ۴۸ سال پیش با تمرکز بر فروش «پایگاهدادههای رابطهای» تاسیس شد؛ فناوری که به شرکتها امکان میداد دادههای دیجیتال خود را سامان دهند. این شرکت نزدیک به ۴۵ سال ابتدا روی سرورهای محلی مشتریان و سپس در فضای ابری تقریبا همین مسیر را ادامه داد. تا اوایل سال ۲۰۲۲ اوراکل نمونه کلاسیک یک شرکت نرمافزاری کمهزینه بود؛ مخارج سرمایهای بهندرت از ۵ درصد فروش فراتر میرفت، حاشیه سود ناخالص حول ۸۰ درصد میچرخید و جریان نقدی آزاد سالانه بهطور پایدار در محدوده ۱۲میلیارد دلار باقی مانده بود. اما اوراکلی که در ۱۰ دسامبر گزارش فصلی خود را منتشر کرد شباهت اندکی به آن تصویر قدیمی دارد. این تغییر صرفا به رفتن «سافرا کتز»، مدیرعامل باسابقه و جایگزینی او با دو مدیر جدید محدود نمیشود؛ اعداد مالی خود گویای همهچیز هستند.
در سهماهه منتهی به نوامبر درآمد شرکت با رشد ۱۴ درصدی به ۱۶میلیارد دلار رسید، اما مخارج سرمایهای نزدیک به دو سوم این رقم را بلعید و جریان نقدی آزاد را به محدوده منفی کشاند، خالص بدهیها با افزایشی ۱۱میلیارد دلاری به ۸۸میلیارد دلار رسید، حاشیه سود ناخالص از حدود ۸۰ درصد به نزدیکی ۷۰ درصد سقوط کرد و بازده سرمایه که پیش از ظهور چتجیپیتی حدود ۱۳.۵ درصد بود اکنون به زیر ۱۰ درصد رسیده است. حتی برای ناظران باسابقه صنعت فناوری دیدن چنین ارقامی میتواند این تصور را ایجاد کند که به اشتباه وارد جلسه گزارش سود یک شرکت دیگر شدهاند.برای درک عمق این تغییر کافی است وضعیت مالی اوراکل را با هزار شرکت بزرگ غیرمالی جهان بر اساس شاخصهایی مانند حاشیه سود عملیاتی، جریان نقدی آزاد، شدت مخارج سرمایهای، نسبت بدهی و بازده سرمایه مقایسه کنیم. ۱۰ سال پیش نزدیکترین «همزاد مالی» اوراکل، شرکت Amgen، غول بیوتکنولوژی آمریکا، بود؛ در کنار شرکتهایی مانند فایزر، AbbVie، برودکم و چند بنگاه خدماتی و صنعتی.
اما امروز بر اساس همین معیارها اوراکل بیش از هر چیز به Antofagasta شباهت دارد؛ یک شرکت معدنی استخراج مس در شیلی و پس از آن مجموعهای از شرکتهای خدمات عمومی آب و برق آمریکا. به بیان ساده اوراکل از نظر مالی بیش از آنکه شبیه یک شرکت نرمافزاری باشد به یک «یوتیلیتی» شباهت پیدا کرده است. بازار هنوز نمیداند این دگردیسی را چگونه تفسیر کند. سه ماه پیش زمانی که اوراکل از امضای قراردادی پنجساله به ارزش ۳۰۰میلیارد دلار برای تامین توان پردازشی اوپنایآی، یکی از بازیگران محوری موج هوش مصنوعی، خبر داد، بازار واکنشی بهشدت مثبت داشت. ارزش بازار شرکت یکشبه ۲۵۵میلیارد دلار افزایش یافت و حتی برای مدتی به آستانه یک تریلیون دلار نزدیک شد. اما این خوشبینی دیری نپایید. کندی پذیرش تجاری هوش مصنوعی، توانایی اوپنایآی و دیگر مشتریان بزرگ اوراکل را برای ایفای تعهدات بلندمدتشان زیر سوال برده است. در نتیجه نگرانیها به بازار بدهی سرایت کرده است.
نسبت کل بدهی به سود عملیاتی اوراکل به ۴.۲ رسیده است؛ رقمی فراتر از محدوده امن. مورگان استنلی برآورد میکند که با احتساب اجاره مراکز داده مجموع تعهدات بدهی اوراکل میتواند طی سه سال آینده به ۳۰۰میلیارد دلار برسد. بازده اوراق قرضه این شرکت که نشانه افزایش ریسک است در دو ماه اخیر جهش کرده، درحالیکه برای سایر غولهای فناوری کاهش یافته است. هزینه بیمه در برابر نکول بدهی اوراکل اکنون چند برابر تابستان و حتی چند برابر مایکروسافت است. دو موسسه اعتبارسنجی مودیز و S&P نیز بدهیهای اوراکل را برای کاهش رتبه زیر نظر گرفتهاند؛ بدهی که تنها دو پله با «اوراق قرضه بنجل» فاصله دارد.
بحران اوراکل از آن جهت جدیتر است که این شرکت نسبت به رقبای خود کوچکتر است، منابع مالی محدودتری دارد و سرنوشتش بهشدت به یک مشتری یعنی اوپنایآی گره خورده است؛ مشتری که بیش از نیمی از تعهدات درآمدی اوراکل را تشکیل میدهد.
با این حال پیام این ماجرا محدود به اوراکل نیست. مدیران سایر غولهای فناوری، از جمله مارک زاکربرگ که اخیرا به استقراض روی آورده است اگر درسهای این دگردیسی را نادیده بگیرند با ریسک خودشان چنین کردهاند. لری الیسون، بنیانگذار سالخورده اما همچنان مسلط اوراکل، یک دوره آموزشی فشرده برگزار کرده است؛ اینکه اداره یک کسبوکار مبتنی بر هوش مصنوعی دیگر شبیه فروش نرمافزار نیست. بیشتر شبیه مدیریت شرکتی است یعنی سرمایهبر، بدهیمحور و با حاشیه خطای اندک.