اکوسیستم مناسب استارت‌آپ‌ها

براساس گزارش‌های سی‌بی‌اینسایتس، تا فوریه سال ۲۰۲۱، تعداد ۵۴۶ کسب‌و‌کار نوآور یونیکورن به ارزش ۱۸۱۷ میلیارد دلار شناسایی و ثبت شده‌اند. اگر زمانی سیلیکون‌ولی، مهدِ پرورش یونیکورن‌هایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار بود، امروز شرایط فرق کرده و اکوسیستم استارت‌آپی دنیا شاهد رشد دکاکورن‌ها و هکتاکورن‌ها است. درحال حاضر، آمریکا و چین مهم‌ترین یونیکورن‌های اکوسیستم استارت‌آپی دنیا را در خود جای داده‌اند. به‌طوری‌که، بایت‌دنس چین با ارزش ۱۴۰ میلیارد دلار (هکتاکورن)، اسپیس‌ایکس با ارزش ۷۴ میلیارد دلار، دی‌دی چاکسینگ با ارزش ۶۲ میلیارد دلار، استریپ با ارزش ۳۶ میلیارددلار و یوآی‌پس با ارزش ۳۵ بیلیون دلار (دکاکورن) در راس قرار دارند .مسلما، ابزارهای رسیدن به چنین رشد چشمگیری، علاوه بر ایده، استعداد و سرمایه، وجود اکوسیستم استارت‌آپی حمایتی است. در ایران نیز، از زمان شروع شکل‌گیری اکوسیستم استارت‌آپی، به تدریج شاهد برگزاری استارت‌آپ ویکندها، سرمایه‌گذاری خطرپذیر،حضور فرشـتگان کسـب‌وکار و تشکیل صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، ظهور شتاب‌دهنده‌ها، انکوباتورها، مراکز نوآوری و فضاهای کار اشتراکی و... بوده‌ایم که نشان از رشد، تنوع و بزرگ‌شدن این بازار دارد.

مشخص است که تفاوت اکوسیستم‌های استارت‌آپی موفق با سایر اکوسیستم‌ها در نقاط دیگر دنیا، در اجزای تشکیل‌دهنده آنها نیست، بلکه تفاوت در نحوه ترکیب و کنار هم قرار گرفتن این اجزا با یکدیگر است که باعث می‌شود برخی کسب‌و‌کارها در بالاترین سطح ممکن از نظر نوآوری قرار داشته باشند. واقعیت این است که اکوسیستم استارت‌آپی کشور در این مدت فعالیت، با کمبودها، چالش‌ها و مشکلاتی مواجه بوده و هنوز تا ایده‌آل فاصله زیادی دارد. در این یادداشت سعی شده تا با مرور این موارد، راهکارهای مناسب در راستای بهبود اکوسیستم استارت‌آپی کشور و توسعه آن، ارائه شود.

  موانع و مشکلات پیش روی اکوسیستم استارت‌آپی

نخستین مساله تاکید بر این است که لزوما متخصص فنی و برنامه‌نویس خوب، کارآفرینی خوب نیست. راه‌اندازی استارت‌آپ نیازمند دانش کارآفرینی است و علاوه بر این، فرد یا تیم کارآفرین باید «دغدغه نوآوری و ایده خلاقانه» داشته باشد تا نتیجه کار همچون گوگل، اپل و... اثربخش باشد، بنابراین، برداشت نادرست از واژه کارآفرین و وجود ایده‌های تکراری از جمله موانع بر سر راه اکوسیستم استارت‌آپی کشور هستند. از سویی، شکوفایی نوآوری به مقدار زیاد به ازخودگذشتگی و کنترل نفس نیاز دارد، بنابراین توجه صرف به منافع شخصی و پاسخ به نیاز مشخص بازار یکی دیگر از مشکلات پیش‌رو است. همچنین، کپی‌برداری نادرست از اکوسیستم استارت‌آپی موفقِ سیلیکون‌ولی باعث شده تا اصل واقعیت و فرهنگ آن که تمرکز بر خلاقیت و نوآوری، سختکوشی و رقابت شدید در عین همکاری است، نادیده گرفته شود. علاوه بر این، مشخص است که صرفا دانش تئوری، بدون تجربه کاری کافی، در موفقیت استارت‌آپ موثر نیست؛ لذا عدم تجربه نیروی انسانی فعال در استارت‌آپ‌ها یکی دیگر از مشکلات آن دیده می‌شود.

تحقق یک ایده، نیازمند زنجیره‌ای از هماهنگی‌هاست و موفقیت نوآوری در گرو همگرایی رشته‌ها و افراد مختلف و نوعی خاص از تعامل بین افراد است. شرکت استارت‌آپی موفق تنها براساس قرارداد بین افراد شکل نمی‌گیرد، بلکه، برپایه مفهومی بالاتر یعنی روابط انسان‌ها ساخته می‌شود. از این‌رو، برای نوآوری باید روابط مناسب بین افراد مناسب و در زمان درست اتفاق بیفتد و عدم تعامل مناسب بین کارآفرین و نیروهای فنی مشکل‌ساز خواهد بود.

از سوی دیگر، راه‌اندازی استارت‌آپ نیاز به مجموعه‌ای از تخصص‌ها و مهارت‌ها (نرم و ارتباطی، مدیریت، رهبری، مسائل حقوقی و...) در مراحل مختلف رشد خود دارد و عدم تناسب بین نیاز بازارکار و رشته‌های دانشگاهی، منجر به مشکل کمبود متخصص شده است. در کنار این مساله، شاهد آن هستیم که بروز مشکلات و اتفاقات سیاسی، منجر به تردید بسیاری از نیروهای متخصص و باتجربه برای شروع کسب‌و‌کار جدید می‌شود، درحالی‌که انتظار می‌رود استارت‌آپ در شرایط سخت برای مقابله با تردیدها و ارائه راهکاری خلاقانه پا به عرصه میدان بگذارد.

این روزها، شاهد رشد اکثر استارت‌آپ‌های فعال در حوزه تجارت الکترونیک و اقتصاد اشتراکی مثل توزیع غذا، اشتراک ابزار، رانندگی و... هستیم؛ درحالی‌که، نیاز است که در زمینه‌های مختلف، روی استارت‌آپ‌های گوناگون سرمایه‌گذاری انجام شود. البته، براساس آمارها تمرکز بیشتر این استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های فناوری بزرگ در تهران دیده می‌شود. به‌رغم اینکه نیروهای خلاق و افراد باانگیزه و مستعد و صاحب ایده بسیاری در سراسر کشور می‌توان یافت اما به جهت تمرکز کلیه امکانات (برگزاری رویدادهای کارآفرینی مختلف، رسانه‌های استارت‌آپی و...) در پایتخت، از آن بی‌بهره هستند. بنابراین، پراکندگی نامناسب استارت‌آپ‌ها در کشور یکی دیگر از مسائل قابل‌توجه است. یکی دیگر از چالش‌های مهم بر سر راه اکوسیستم استارت‌آپی، عدم گسترش روابط بین استارت‌آپ‌ها است. تجربه نشان داده ارتباط و تبادل اطلاعات بین استارت‌آپ‌ها و تشکیل پل‌های انسانی باعث تقویت و موفقیت استارت‌آپ می‌شود. تعامل با افراد مختلف باعث بازشدن ذهن و اصلاح مدل کسب‌و‌کار می‌شود. این امر نیازمند تقویت فرهنگ مشارکتی است که نهادهای پشتیبان (انکوباتورها، شتاب‌دهنده‌ها، فضاهای کار اشتراکی، مراکز نوآوری و...) برای رسیدن به این هدف می‌توانند موثر باشند. البته، هدف تنها رشد قارچ‌گونه و نامتوازن این نهادها نیست، باید توجه داشت که اختصاص فضا به آنها چه به‌صورت مستقل، یا وابسته به سازمان بزرگ خصوصی یا دولتی مثل دانشگاه‌ها، تنها درصورتی می‌تواند خروجی مطلوب داشته باشد که فضای حاکم بر آنها و نحوه ارتباط آنها با سایر اجزای اکوسیستم به خوبی تعریف شده باشد.

  سرمایه‌گذار نیازمندیم

مشکل قابل‌توجه دیگر، نبود سرمایه‌گذار و شتاب‌دهنده با کیفیت بالا است که منجر به رشد و جهش استارت‌آپ و حضور آن در بازارهای بین‌المللی شود. چالش محیطی مهم دیگر دخالت دولت و نهادهای انحصارطلب است. کارآفرینان باید از دخالت دولت در امان باشند تا جلوی رشد استارت‌آپ‌هایی با ایده‌های خلاقانه گرفته نشود و با انواع مجوزهای دست‌و‌پاگیر یا تملک ایده و مالکیت معنوی آن باعث دلسردی و خاموشی نوآوری نشوند. در کشورهای توسعه‌یافته، دولت با ایجاد فضای امن و حمایت حداکثری، امکان تبدیل ایده به کسب‌وکار را در اکوسیستم استارت‌آپی فراهم می‌کند و به‌جای درگیر کردن استارت‌آپ با مشوق‌های دولتی و فرآیند‌های پیچیده اداری، بخش‌خصوصی را فرا می‌خواند و از آنها درخواست مشارکت می‌کند تا فرصت ورود به اکوسیستم استارت‌آپی داشته باشد و تا موقعی‌که استارت‌آپ به شرکت تبدیل ‌شود، شتاب‌دهی آن را واسپاری می‌کنند. این رویکرد ابعاد وسیعی را در بر می‌گیرد و از هماهنگی و تعامل یکپارچه بخش‌های مختلف دولت گرفته تا راه‌اندازی فراصندوق‌ها را شامل می‌شود. از این‌رو، تعامل موثری مابین شتاب‌دهنده‌ها و دولت موضوع چالش مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

  اصول کمک‌کننده در بهبود و موفقیت بیشتر اکوسیستم استارت‌آپی

برای تحقق ایده، زنجیره‌ای از تعاملات، هماهنگی‌ها و ارتباطات انسانی لازم است. گفتیم که شرکت‌ها براساس قرارداد بین افراد شکل نمی‌گیرند، بلکه بر پایه چیزی فراتر یعنی روابط بین افراد شکل می‌گیرند. برای نوآوری باید روابط مناسب بین افراد مناسب در زمان مناسب رخ دهد. علاوه بر این یک اکوسیستم نوآور موفق باید ضمن داشتن اجزای اصلی (ایده، استعداد و سرمایه)، در زمینه‌های مختلف بتواند سرمایه‌گذاری کند و تجربه‌های متفاوتی کسب کند و از تجربیات دست اول خود در جهت توسعه و همکاری استفاده کند، مهارت‌های مختلف داشته باشد و افراد با تخصص‌های مختلف را جذب کند. زمانی منتور یا مشاور می‌تواند به خوبی به شرکت استارت‌آپی کمک کند که تجربه‌های مشاوره‌ای گوناگون داشته باشد.

افزایش سطح همکاری و تعاملات در اکوسیستم اهمیت دارد، چرا که اگر هر یک از نهادها یا مراکز بخواهند به‌صورت انفرادی کار کنند عملا اتفاق خاصی نمی‌افتد. نکته مهم این است که سازمان‌ها باید با توجه به شرایط، استراتژی‌ها و زنجیره تامین خود نوآوری را توسعه دهند و با تحلیل درست و بررسی شرایط، نسبت به راه‌اندازی مواردی همچون شتاب‌دهنده، مرکز نوآوری، فضای کار اشتراکی و... هزینه کنند و به اصل تنوع توجه داشته باشند. همچنین باید ارتباط بین این مراکز با دانشگاه‌ها برای جذب دانشجویان و متخصصان کارآزموده در زمینه‌های مختلف بالا رود و همکاری و تعامل مابین آنها افزایش پیدا کند تا انتقال فناوری به درستی انجام شود. البته نباید تمام تمرکز بر تحقیقات علمی دانشگاهی یا درون شرکتی باشد بلکه، باید از هرگونه تحقیقاتی که می‌توانند بعدا نتیجه و ثمره آن را به شرکت‌ها بازگرداند، حمایت کرد.

بسیاری از استارت‌آپ‌های موفق امروز با ساختارهای غیرقراردادی و غیرخطی، نه تحقیقات دانشگاهی شکل گرفته‌اند. به هر حال، برداشتن موانع و محدودیت‌های دولتی، اجرای ضعیف قوانین و مالیات‌های نامناسب و موانع مربوط به قوانین نیروی کار، مالکیت فکری و... و به‌جای آن حمایت مناسب در زمینه آموزش و مهارت نیروی کار تحصیلکرده و سرمایه‌گذاری در تحقیقات منجر به شکوفایی و نوآوری و توسعه اکوسیستم کشور خواهد شد.

کلام آخر اینکه در اکوسیستم استارت‌آپی، صرف داشتن عناصر اولیه لازم (ایده، زیرساخت، موسسات، تخصص و سرمایه) باعث موفقیت در نوآوری نمی‌شود؛ بلکه باید این عناصر به درستی در کنار هم قرار بگیرند تا نتیجه مطلوب حاصل شود.

اکوسیستم استارت‌آپی نیازمند تنوع است و سازمان‌ها باید بدانند آنچه طراحی می‌کنند باید متناسب با نیاز در زنجیره ارزش آنها باشد. به عبارت بهتر، علاوه بر توجه به ابعاد نرم‌ اکوسیستم نوآوری (وجود فرهنگ صحیح، تخصص و مهارت، همکاری و تعاملات مناسب و...)، باید به ابعاد سخت این اکوسیستم (طراحی مراکز مختلف پشتیبان) نیز توجه کرد.

p17-05