رشد اقتصادی چگونه میتواند از باورهای دینی متاثر شود؟
نیمهپنهان رشد اقتصادی
فربد بهروز: مدلهای استاندارد رشد اقتصادی، سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، جمعیت/نیرویکار و بهرهوری عوامل تولید را به عنوان اصلیترین عوامل تعیینکننده رشد اقتصادی معرفی میکنند. اما عوامل تعیینکننده دیگری وجود دارند که نقش عمیقتر آنها به خوبی درک نشدهاند. در اینجا با استدلال نشان میدهیم که دین بهعنوان یکی از فراگیرترین پدیدههای اجتماعی، این قابلیت را دارد که با تاثیر بر هر یک از این چهار عنصر تابع تولید اقتصاد کلان، رشد اقتصادی را تحریک یا مختل کند.
از زمانی که ماکس وبر فرضیه «اخلاق پروتستانی» خود را در سالهای 1905-1904 مطرح کرد، اندیشمندان علوم اجتماعی نقش دین را در افزایش یا کاهش رشد اقتصادی مورد تردید قرار دادند. بزرگترین مشکل برای چنین تحقیقهایی فقدان دادههای موجود و چارچوبهای تحلیلی مناسب برای بررسی ارتباط این دو بود. اما این گزاره دیگر صادق نیست. در دو دهه گذشته، مطالعات اقتصادی تاثیر قابل توجهی بر درک ما از اثرات مذهب بر رشد داشتهاند.
دردسترس بودن دادههای جدید، پیشرفتهای اخیر در محاسبات و تکنیکهای جدید اقتصادسنجی ظرفیت ما را برای بررسی و سنجش این سوال افزایش داده است که در طول تاریخ چگونه جنبههای مختلف دین بر هر یک از عوامل رشد در کشورهای ثروتمند و فقیر، تاثیر گذاشته است و میگذارد. اگرچه مطالعات اندکی وجود دارد که ارتباط گستردهتر بین دین و رشد را پژوهش کنند، اما این ادبیات تا حدی مورد توجه قرار گرفته است.
دین و عناصر تابع تولید کلان اقتصادی
در مدلهای استاندارد رشد، توابع تولید کلان اقتصادی شامل چندین متغیر مستقل است که میتواند بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارد. این نهادهها شامل سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، جمعیت یا نیروی کار و بهرهوری کل عوامل تولید است. این گزارش با بررسی مقاله «مذهب و رشد» نوشته ساشا بکر و همکاران (2024) به بررسی این نکته میپردازد که هر یک از متغیرهای تابع رشد میتواند توسط مذهب تقویت یا مختل شود. این ارتباط به این دلیل پدیدار میشود که باورها، اعتقادهای دینی، اعمال مذهبی، نهادهای مذهبی و همچنین آموزههای دینی میتوانند ترجیحات فردی، هنجارهای اجتماعی و نهادهای اقتصادی را شکل دهند.
از نظر مفهومی، نقش دین - مجموعه مشترک اعتقادات، فعالیتها و نهادها - به دو صورت اصلی در نظر گرفته میشود. نخست، مذهب بر ترجیحات فردی تاثیر میگذارد. دین بهدلیل ماهیت خود میتواند بر نوعدوستی، رفتار متقابل، اعتماد، صبر، ریسکپذیری و ترجیحات دیگر افراد تاثیر بگذارد. این ترجیحات مستقیما وارد تابع مطلوبیت میشوند و بنابراین تصمیمات و رفتار اقتصادی را هدایت میکنند. ترجیحات آیندهنگر مانند صبر و ریسکپذیری بر تمایل به پسانداز و تلاشهای آموزشی تاثیر خواهد داشت. بهطور مشابه، دین بر اخلاق و انگیزه افراد (برای کار) تاثیر میگذارد.
دوم، دین قوانین و مقرراتی را شکل میدهد که تعامل اجتماعی را تعبیه و آن را محدود میکند. این اثر دو جنبه متفاوت دارد. از یکسو، دین بسیاری از هنجارها و ارزشها را تعریف میکند -مانند قوانین مربوط به خانواده، باروری یا گشودگی به تغییرات (تکنولوژیک)- که اغلب به روشهای غیررسمی که بر اعمال افراد حاکم است. از سوی دیگر، دین قواعد، قوانین و نهادهای رسمی را وضع میکند -مانند محدودیتهای مجوز اشکال خاص سازماندهی شرکتها و مبادلات بازار- و با مشروعیت بخشیدن به رهبری سیاسی بر توسعه دولت تاثیر میگذارد. از آنجا که هم ترجیحات فردی و هم هنجارهای اجتماعی انتقال مییابد، تربیت دینی میتواند نقش خاصی در انتقال نقش دین از نسلی به نسل دیگر ایفا کند. مذهب همچنین میتواند اثرات جانبی ناخواستهای داشته باشد. برای مثال، زمانی که مارتین لوتر از پیروانش خواست فرزندان خود را طوری آموزش دهند که بتوانند کلام خدا را در کتاب مقدس بخوانند، احتمالا قصدی برای ایجاد سرمایه انسانی مرتبط با فعالیت اقتصادی نداشت.
سرمایه فیزیکی
یکی از شناختهشدهترین نهادههای رشد، سرمایه فیزیکی است و یکی از استدلالهای اصلی وبر این بود که «ویژگیهای پروتستانی» - مانند صرفهجویی و پسانداز - کلید انباشت سرمایه پروتستانی بودند. مطالعات متعددی نشان میدهند که در حقیقت تفاوتهایی بین اعتقادات مذهبی براین موضوعات (صرفه جویی و پسانداز) و سایر باورهای فرهنگی که از نظر اقتصادی مهم هستند، وجود دارد. با این حال، ادبیات جدید حول این سوال شکل گرفته که آیا ارزش خاصی وجود دارد که صرفا برخی از ادیان آن را دارند یا اینکه در بستر خاصی خود را نشان میدهد؟
همچنین دین بر توسعه مالی تاثیر میگذارد که خود یک عامل کلیدی در انباشت سرمایه فیزیکی است. بهعنوان مثال میتوان به محدودیتهای اخذ بهره، قوانین مذهبی درباره فعالیتهای تجاری و موسسات مذهبی که سرمایه را از شرکتهای مولدتر دریغ میکنند، اشاره کرد. همه اینها مثالهایی از عواملی هستند که برخی از جوامع را در مسیرهای رشد بسیار متفاوتی نسبت به سایرین قرار میدهد.
در چارچوب حساب ملی، پسانداز تصویر مقابل سرمایهگذاری است. سوال گستردهتر این است که آیا تفاوتهای مذهبی در نگرش نسبت به صرفهجویی ممکن است منجر به تفاوتهایی در نحوه پسانداز شود و به نوبه خود بر انباشت سرمایه و رشد تاثیر بگذارد؟ با استفاده از دادههای بررسی ارزشهای جهانی (WVS)، گیسو، ساپینزا و زینگالس (2003) نشان میدهند که افرادی که از نظر مذهبی بزرگ شدهاند، احتمالا این را مهمتر میدانند که کودکان تشویق شوند تا در خانه یاد بگیرندکه صرفهجویی کنند.
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی از دیرباز تحت تاثیر دین و باورهای مذهبی بوده است. نویسندگان متعددی تاثیر آموزش اسلامی را بر علم، بازار کار و سواد مطالعه کردهاند. برخی دیگر تاثیر ازدحام تربیت دینی بر آموزش سکولار و تاثیرات بعدی آن بر صنعتی شدن را مورد مطالعه قرار دادهاند و برخی دیگر روی پیامدهای فعالیت مبلغان مسیحی بر سرمایههای انسانی تمرکز کردهاند. نشان داده شده است که یهودیان از قرنهای پس از تخریب معبد دوم در بیتالمقدس در مشاغل با سرمایه انسانی بالا تخصص داشتند و این مزیت سرمایه انسانی تا به امروز تا حد زیادی ادامه یافته است. محتوای آموزش دینی همچنین میتواند کاربرد اقتصادی آموزش را کاهش دهد، این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که محتوای تدریس شده در مدارس دینی بیش از آنکه بر انتقال دانش و مهارتهایی متمرکز باشد که از نظر تجاری و مالی نیز مفید هستند، بر القای دانشآموزههای دینی و اعمال انسجام گروهی باشد. بنابراین محتوای آموزش دینی ممکن است جایگزین آموزش سکولار شود
قرنها پس از گسترش اسلام، آموزش و علم در جهان اسلام در مرزهای جهان قرار داشت. در طول «عصر طلایی اسلامی» (تقریبا قرن 7 تا 10)، آموزش عمدتا سکولار بود، نه مذهبی. با این حال، از آغاز قرن دوازدهم، آثار مربوط به موضوعات مذهبی غالب شد. این روندها به تفصیل در مطالعه چنی (2023) بیان شده است؛ او نشان میدهد که آثار علمی چه به صورت مطلق و چه در قیاس با اروپا افت کردند. یکی از دلایل این تغییر تمرکز و گسترش مدارس بود (کورو 2019). گسترش آنها بازده اجتماعی و اقتصادی تولید علم علمی را کاهش داد؛ درحالیکه بازدهی مرتبط با تولید علم دینی را بالا برد.
جمعیت و نیروی کار
مذهب همچنین از طریق کانالهای جمعیت و نیروی کار بر رشد اقتصادی تاثیر میگذارد. مشهورترین کانال کارگری ایده وبر است مبنی بر اینکه پروتستانها اخلاق کاری قویتری نسبت به دیگران ایجاد کردند تا نشان دهند که اعضای «برگزیدگان» هستند که از پیش مقدر شده بودند که به بهشت بروند. اگرچه این تز توجه عمومی را به خود جلب کرده است، اما یافتهها درباره اینکه آیا پروتستانها در واقع اخلاق کاری برتری دارند یا خیر، متفاوت است.
دین میتواند الگوهای جمعیتی جامعه را نیز شکل دهد. این میتواند با محدود کردن تعداد فرزندان خانوادهها (به این ترتیب منابع بیشتری برای سرمایهگذاری در سرمایه انسانی خود در دسترس قرار دهد)، با تسریع یا تاخیر در گذار جمعیتی کشور، یا با تاثیر بر مرگومیر، رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد.
بهطور مشابه، مذهب ممکن است با تاثیر گذاشتن بر رفتار باروری به حداقل سه روش، مانع یا تسریعکننده در شروع گذار جمعیتی و پویایی رشد متعاقب آن شود (Iyer 2002, pp.30ff). اول، فرضیه «اثر دین ناب» این فرضیه را مطرح میکند که ادیان مواضعی را درباره پذیرش اخلاقی کنترل تولد و سقط جنین یا هنجارهایی درباره اندازه خانواده «مطلوب» اتخاذ میکنند. دوم فرضیه «ویژگیها» باروری متفاوت را به تفاوتهای اجتماعی-اقتصادی بین گروههای مذهبی نسبت میدهد. بهویژه، وضعیت اقلیت یک گروه مذهبی ممکن است آن را به سمت تولید بیشتر برای تامین آینده خود سوق دهد. سوم، تبعیض در قالب دسترسی متفاوت به خدماتی مانند بهداشت و تنظیم خانواده میتواند بهطور غیرمستقیم بر نتایج باروری تاثیر بگذارد (به Iyer 2002 برای مورد هند مراجعه کنید).
اعمال بهداشت مذهبی یکی دیگر از دلایل تفاوتهای جمعیتی در بین گروههای مذهبی است. برای مثال بوتچینی و همکاران (2019) مستند میکنند که طی دوره 1500 تا 1930، یهودیان در اروپای مرکزی و شرقی دارای نرخ زاد و ولد تقریبا مشابه غیریهودیان بودند، اما مرگ و میر نوزادان و کودکان در میان یهودیان بسیار کمتر بود و تفاوت اصلی در رشد جمعیت طبیعی یهودیان در مقابل غیریهودیان را به خود اختصاص داده است. دلیل آنها این بود که آموزههای تلمودی درباره شیردهی بود که بر رفتارهای زنان تاثیر میگذاشت و بهزیستی کودکان را افزایش داد.
بهرهوری کل عوامل
مکانیسم نهایی که دین از طریق آن بر رشد تاثیر میگذارد، تاثیر آن بر ظرفیت تولید یک جامعه است. مکانیسمهای مختلفی وجود دارد که از طریق آن مذهب بر بهرهوری تاثیر میگذارد. یکی از آنها اعتقاد دینی است. ممنوعیتهای مذهبی، بهویژه فعالیتها یا فناوریهای تولیدی، میتواند تاثیر مخربی بر بهرهوری داشته باشد. به همین ترتیب، تساهل مذهبی میتواند با باز کردن فرصتها برای کسانی که در غیر این صورت نوآوری نمیکنند، تاثیر مثبتی بر استفاده از فناوری داشته باشد.
دین نیز میتواند از طریق تاثیر بر اقتصاد سیاسی بر بهرهوری تاثیر بگذارد. آیینهای مذهبی میتوانند با شکل دادن به هنجارهای فرهنگی و رفتار اقتصادی بر بهرهوری تاثیر بگذارند، مانند روزهداری ماه رمضان یا جشنوارههای روز مقدس کاتولیک در مکزیک.
ادیان میتوانند بر فناوری جدیدی که در داخل کشور تولید میشود به دلایل مادی (یعنی ارزش دادن به بازده فناوری جدید) و همچنین به دلایل معنوی یا ایدئولوژیک تاثیر بگذارند؛ زیرا فناوری نیاز به تغییر رابطه انسان با جهان طبیعی دارد (موکر 1990). بهطور خاص، باورهای مذهبی ممکن است بر درک نحوه عملکرد فناوریها به معنای علمی و هم بر تمایل به کنار گذاشتن فناوریهای سنتی اما قدیمی برای فناوریهای جدید تاثیر بگذارد. به روشی مشابه، تمایل به پذیرش فناوریهای جدید میتواند تحت تاثیر مذهب قرار گیرد، همانطور که در استفاده متفاوت از چاپخانه نوظهور در طول اصلاحات پروتستان تاثیر گذاشته است (روبین 2014). سینیرلا و استرب (2018) این فرضیه را در چارچوب انقلاب صنعتی دوم بررسی میکنند. آنها دریافتند که در اواخر قرن نوزدهم پروس، شهرهایی که تساهل مذهبی بیشتری داشتند (که با حضور فرقههای مختلف اندازهگیری میشود) فعالیت ثبت اختراع بیشتری داشتند.
چندین راه وجود دارد که از طریق آنها دین میتواند نقش مثبتی در توسعه فناوری داخلی و پذیرش فناوری ایفا کند. در دوره قرون وسطی، خانههای رهبانی در سرتاسر اروپا مکانهای اولیهای بودند که دانش فنی، کتاب و یادگیری غیررسمی در آن صورت میگرفت. در قرنهای 17 و 18، یسوعیها بهعنوان مجرای مرکزی عمل میکردند که از طریق آن دانش فنی بین اروپا و چین منتقل میشد (ما 2021؛ دیویدز 2013، فصل 3). اقلیتهای مذهبی نیز زمانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، فناوریهایی را با خود منتقل کردند. بهعنوان مثال، پروتستانهایی که در طول جنگ هشتادساله (1648-1568) از بلژیک تحت کنترل اسپانیا گریختند، در هلند مستقر شدند و دانش خود را درباره پارچههای خوب با خود آوردند. بنابراین ممکن است نه خود دین بلکه تساهل مذهبی باشد که پیشرفت تکنولوژی را تسهیل میکند.
دین همچنین میتواند تاثیر منفی بر گسترش فناوری داشته باشد. محکومیت گالیله توسط کلیسای کاتولیک و ضد داروینیسم در اوایل قرن بیستم نمونههای برجستهای هستند. در قرن بیستویکم، گروههای مذهبی با موفقیت محدودیتهایی را در زمینه تحقیقات سلولهای بنیادی جنینی اعمال کردند.
دین از طرق مختلف برای رشد اهمیت دارد
هم در گذشته و هم در حال، دین بر هر ورودی در تابع تولید کلان اقتصادی تاثیر میگذارد. اگرچه بسیاری از مطالعات مربوط به ارتباط دین و رشد بر رویدادها، دورهها و مکانهای محدود تمرکز میکنند، شواهد انباشته از این مطالعات واضح است: مذهب برای رشد اقتصادی اهمیت دارد. اینکه چگونه، چه زمانی و کجا اهمیت دارد، به بستر آن بستگی دارد؛ درحالیکه موضوع دین در ادبیات تاریخ اقتصادی در دهه گذشته شکوفا شده است، هنوز میوههای آسان دسترس زیادی برای نسلهای آینده محققان وجود دارد که بچینند. اما بدیهی است که اقتصاددانان نباید تاثیر دین را نادیده بگیرند.