بخش دوم: راه‌حل‌ها

فصل نهم: جورج ویلهلم فردریش هگل– جامعه مدنی و حکومت

نزدیکی روسو به موضوع بازارها و دولت بیشتر از آنچه تصور می‌شد هم شبیه مونتسکیو بود و هم نبود. همان‌طور که اشاره شد او این گفته مونتسکیو را که یک جمهوری فقط باید فضیلت را به‌عنوان اصل محرکه داشته باشد، رد کرد؛ زیرا معتقد بود برای هر جامعه سیاسی قدرت حاکمیت یک اصل بنیادین است که می‌تواند در طیف گسترده‌تری مورد استفاده یا سوءاستفاده قرار گیرد. شرایطی که منحصرا مربوط به دموکراسی‌ها و اشراف است. اما او همچنین از مفهوم جامعه دو بخشی مونتسکیو –بخش‌های تجاری و غیرتجاری با آنکه از یکدیگر مجزا بودند؛ اما برای بقای مشترکشان محکم به هم پیوسته بودند- پیروی کرد.

هرچند درباره روسو اختلاف میان دو بخش به‌خاطر تمایزی که میان نجیب‌زادگی و مابقی جامعه وجود داشت نبود، بلکه در عوض تحت تاثیر سیستم دقیق انتخابات که برای تولید نوعی از حکومت که او آن را یک «اشراف منتخب» نامیده بود، قرار گرفته بود. روسو این سیستم انتخاباتی را سیستمی تدریجی شده یا ارتقای درجه‌بندی‌شده نامیده بود. ایده ارتقای درجه‌بندی‌شده به جای یک نجیب‌زادگی غیرتجاری و یک جامعه تجاری بر انتخابات متکی بود تا بر وراثت و برای تولید چیزی که شبیه همان نوعی از سیستم دوگانه‌ای بود که در مفهوم سلطنتی مونتسکیو یافته می‌شد.

در این حالت که فی‌الواقع موردی بود که در شهر ژنو، شهر بومی مونتسکیو، وجود داشت دو جناح سیستم از یک طرف توسط تجارت و صنعت و از طرف دیگر توسط انتخابات و دولت شکل می‌گرفتند. ایده زیربنایی این تغییر در سیستم مونتسکیو، سیستم فیلترینگ انتخاباتی بود که هر شهروندی، عضوی از پایین‌ترین سطح نمایندگی سیاسی از قبیل شهرداری یا منطقه را انتخاب می‌کرد و اعضای واحدهای انتخاب‌شده سطوح بالاتر انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شده‌ها را شکل می‌دادند تا یک سیستم اشرافی منتخب تشکیل می‌شد که عضویت آنها در سلسله‌مراتب نهادی و در طی چندین دور انتخابات آن هم بعد از یک دوره طولانی‌مدت نظارت عمومی ارتقا می‌یافت.

روسو این سیستم را به‌طور کامل در «ملاحظاتی روی حکومت لهستان» که اولین‌بار در سال۱۷۸۱ و پس از گذشت سه سال از فوتش منتشر شد، شرح داده بود. همان‌طور که چندین نفر از خوانندگان اولیه متوجه شده بودند، یک معیار اساسی از پیوستگی میان طرحی که او ریخته بود و آن طرح‌هایی که توسط [ مارکی دو ] کندورسه و پیر ساموئل دوپون د نمور در یک دهه پس از مرگ روسو شروع شده بود، وجود داشت. هر دوی این طرح با برنامه اصلاحی رئیس کل کنترل‌کننده دارایی فرانسه به نام آن رابرت ژاک تورگو که دوره کوتاهی در دفتر حضور داشت، یعنی از سال ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۶، همخوانی داشت و هر دو شباهت‌هایی میان ایده ارتقای تدریجی روسو و طرح تورگو برای جایگزینی سیستم قدیمی املاک فرانسه که بر پایه نمایندگی یک سیستم محلی، منطقه‌ای و نمایندگی ملی که مانند روسو برای تولید بخش اداری و سیاسی غیرتجاری از یک جامعه تجاری کاملا کارکردی طراحی شده بود، داشتند. این سیستمی بود که توسط مشهورترین هوادارش یعنی ایمانوئل ژوزف سیس، «سیستم نمایندگی» نامیده شد.

سیس نوشته بود «تمام کارهایی که در جامعه صورت می‌گیرد، نمایندگی است.» این کار مثل مونتسکیو و روسو مستلزم سیستم دوگانه بود. تغییری که خود سیس روی این ایده انجام داده بود، مستلزم خلق یک سیستم هرمی شکل از نمایندگی سیاسی بود، با یک قاعده دموکراتیک، یک راس سلطنتی یا ریاست‌جمهوری و سه سطح واسطه‌ای نمایندگی سیاسی که میان آنها قرار گرفته است. نمایندگی سیاسی طبق سیستم ارتقای درجه‌بندی‌شده کار می‌کنند؛ جایی که واجد شرایط بودن برای انتخاب یه یک مقام بالاتر به موفقیت وظایف در مقام پایین‌تر بستگی دارد. هر کسی، هر چقدر که ثروتمند باشند یا ارتباطات خوب داشته باشند، مجبور هستند از پایین کار را شروع کنند، گام به گام تا به مقام بالاتر برسند. سیستم همچنین یک الیت غیرسیاسی، شایسته‌ای که مانند ایده نجیب زادگی مونتسکیو تولید می‌کند و در تجارت بر خلاف نجیب‌زادگی مونتسکیو درگیر نخواهد شد و ارثی هم نخواهد بود. کل سیستم معادل آن چیزی است که سیس «جمهوری» نامیده بود (یا آنچه ما جمهوری مدرن یا نمایندگی می‌نامیم)، در مقابل آنچه سیستم خصوصی (دولتی مطلق) یا سیستم کل (جمهوری‌گرایی ژاکوبین) خوانده می‌شد.

سیس به‌طور مکرر به سال‌های حول و حوش ۱۷۷۰، دوره‌ای که او شروع به فرموله کردن سیستمش پرداخته بود، ارجاع می‌دهد. او در یک یادداشت بدون تاریخ نوشته بود، «فقط در نمایندگی است که کار (زندگی) دوستدار آزادی است.»