کاپیتالیسم – داستان پشت یک کلمه

فصل ششم – کاپیتالیسم در یک دنیای تقسیم شده

تمایزی که لویی بلان از کاپیتال و کاپیتالیست‌ها با کاپیتالیسم کرد این امکان را فراهم ساخت تا به همان اندازه که به ترکیب پیوستگی و عدم پیوستگی که در مفاهیم کاپیتالیسم و سوسیالیسم مرتبط بود دقیق‌تر شوند، نسبت به پیش و بعد از انقلاب‌های ۱۸۴۸ هم فرموله‌تر شوند. آن طور که بلان این دو مفهوم را شرح داده بود، کاپیتالیسم سیستمی بود که در آن به‌طور خصوصی صاحب کاپیتال می‌شوند در حالی که سوسیالیسم سیستمی بود که در آن به‌طور عام صاحب کاپیتال هستند.

با آنکه نسخه سوسیالیسم او به‌طور مشخص از دیگر پیشنهادها و طرح‌هایی که نوع تازه‌ای از روابط درونی کاپیتال، کاپیتالیسم و تقسیم کار بود، فرقی نداشت؛ اما به خاطر اشتهار بلان به عنوان نویسنده «سازمان کار» و به خاطر پشتوانه قوی‌اش از روابط میان مالکیت عمومی کاپیتال – یا سرمایه – و مفهوم حق کار، شهرت بسزایی یافت. برای بلان مدتی طول کشید تا موقعیتش جا بیفتد. با آنکه سازمان کار پس از نخستین چاپش که در سال ۱۸۳۹ بود، چندین بار چاپ شد، اما فقط پس از مواجهه بلان با لامارتین بود که او شروع به متمایز کردن قوی میان کاپیتال و کاپیتالیسم کرد و خواهان مالکیت عمومی کاپیتال به عنوان راه‌حل همزمانی با مساله کاپیتالیسم و مشکل حق کار شد. این طرح یک ترکیب غیرمعمول از قدیم و جدید بود. کاپیتالیسم، حداقل به عنوان واژه‌ای که در اوایل دهه ۱۸۳۰ استفاده می‌شد، اساسا به سیستم تامین مالی جنگ قرن هجدهم ارجاع می‌شد یعنی زمانی که دولت‌ها و حکمرانانشان مبالغ سنگینی پول برای تامین صندوق‌های جنگی قرض می‌گرفتند و غالبا به دلیل جنگ یا تهدیدهای جنگی افزایش شدیدی در هزینه‌های حکومت به وجود می‌آمد. آن طور که تعدادی از تاریخ‌دانان نشان داده‌اند استفاده از کاربردهای اولیه اصطلاح «کاپیتالیسم» تا سه دهه اول قرن نوزدهم یعنی تا زمانی که هزینه‌های دفاعی بزرگ‌ترین بخش هزینه‌های دولتی را به خود اختصاص می‌داد، ادامه داشت. از این جنبه و تا دهه چهارم قرن نوزدهم، معمولا بدهی عمومی به عنوان بخش دیگر جنگ دیده می‌شد. هر چند از نظر بلان، بدهی عمومی جنبه دیگر رفاه بود. از زمان دوره لویی بلان، تغییر از جنگ به رفاه به‌طور متناوب و اما اساسی، معیار هزینه دولتی شد؛ هرچند یک استثنایی هم وجود داشت. در راستای یک خط مهم فکری قرن هجدهم، استفاده از بدهی عمومی برای تامین تغییر از جنگ به رفاه هنوز با این جنبه از کاربری قرن هجدهم سازگار بود. این ارزیابی از بدهی بالقوه عمومی در اوایل قرن هجدهم توسط یک تامین‌کننده مالی و اقتصاددان سیاسی اسکاتلندی، به نام جان لا (John Law) به‌طور بسیط ترسیم شد؛ به‌طوری که او با استفاده از یک ترکیب متشکل از یک بانک عمومی، پول کاغذی که توسط دولت تامین شده باشد و یک بنگاه تجاری بزرگ طرحی را ابداع کرد تا جریانی از درآمد برای پایین آوردن نرخ بهره و سرمایه‌گذاری مطلوب در کشاورزی، صنعت و تجارت با نتایج بلندمدت‌تری که قابلیت سوددهی را بتوان از آن داشت به وجود ‌آید که البته بعدا بتوان از آن برای نقدینه کردن بدهی‌های خصوصی استفاده کرد.

بنا به گفته ‌جان لا، بدهی عمومی به‌طور پارادوکس می‌تواند رونق خصوصی ایجاد کند. هرچند سیستم جان لا به‌طور فاجعه‌آمیزی شکست خورد اما ایده تبدیل بدهی عمومی به یک موتور رشد، به یک خاصیت پایدار تبدیل یافت. این ایده در قرن هجدهم در اندیشه اقتصاددان سیاسی اسکاتلندی، جیمز استوارت و بسیاری از طرفداران فرانسوی او در سال‌های اوایل انقلاب فرانسه بسیار مشهود بود. این ایده به دهه‌های دوم و سوم قرن نوزدهم هم تسری یافت، آن هم زمانی بود که ایده‌های جان لا به‌طور گسترده‌ای شرح و به بحث گذاشته می‌شد، به ویژه در فرانسه پیش و بعد از انقلاب ژوئیه سال۱۸۳۰. از این منظر، ایده لویی بلان در خصوص تکیه بر کاپیتال به این خاطر که متعلق به عموم است، برای حذف کاپیتالیسم به این خاطر که متعلق به بخش خصوصی است، ‌زاده مستقیم سیستم جان لا بود.