چه انتظاری از اهل دانشگاه و جامعه مدنی امروز ایران میرود؟
نقش نهادهای فراگیر در انقلاب صنعتی چهارم
برای مثال، اگر قبل از قرن بیستم، سرعت گسترش علم هر ۱۰۰سال دو برابر میشد، حالا در پنج سال اول قرن۲۱ سرعت پیشرفت علم دو برابر شده است یا اگر از تاریخ اختراع تلفن (۱۸۷۸) صد سال زمان برد تا تعداد کاربران آن به مرز صدمیلیون نفر برسد، اینترنت در کمتر از یک دهه از تاریخ۱۹۹۰ به صد میلیون کاربر رسید. امروزه اکتشافات علمی با سرعت برق جهان را درمینوردد؛ برای مثال معمولا توسعه یک دارو یا یک واکسن قبلا به ۱۰ الی ۱۵سال زمان نیاز داشت؛ درحالیکه در همهگیری ویروس Covid-۱۹ در سال۲۰۲۰ شرکت مدرنا تنها ۴۲روز بعد از دریافت توالی ویروس توانست واکسن خود را اختراع کند و کل فرآیند توسعه، آزمایشها و اخذ مجوزها کمتر از یک سال طول کشید.
انقلاب صنعتی چهارم که برای اولینبار در سال۲۰۱۶ توسط کلاوس شواب- بنیانگذار و رئیس اجرایی مجمع جهانی اقتصاد به اختصار مطرح شد، در امتداد انقلابهای صنعتی اول، دوم و سوم فصل جدیدی در پیشرفت بشر است. این انقلاب که بر پایه فناوریهای نوظهور مثل هوش مصنوعی، زیست فناوری، مواد پیشرفته و رایانش کوانتومی استوار است و ادامه انقلاب دیجیتالی است که از میانه نسل قبل شروع شده و مشخصات آن بهوسیله تلفیق فناوریهایی است که خط بین فیزیک، دیجیتال و بیولوژی را طی میکند و چه بخواهیم و چه نخواهیم تحولات بنیادین (اعم از پول دیجیتالی، ماشینهای خودران، کشاورزی بدون خاک، بررسی سلامت افراد از طریق موبایل، گوشت تهیه شده جایگزین گوشت گاو و گوساله، اپلیکیشنها، نرمافزارها، اطلاعات و... کل زندگی بشر را دگرگون خواهد کرد.) در نحوه زندگی ما ایجاد خواهد کرد. نکته قابلتوجه آن است که تحولات انقلابهای صنعتی اول و دوم در یک بازه زمانی طولانیتری به وقوع پیوست و پیچیدگیهای کمتری داشت. بنابراین امکان تقلید این فناوریها وجود داشت اما انقلاب صنعتی چهارم با تلفیق و یکپارچهسازی فناوریهای مختلف و پیچیده فرصت را از کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعهیافته برای کپیبرداری و متعاقبا آن بهرهبرداری لازم از آن را گرفته است. هرچه سرعت گسترش فناوری بیشتر باشد، کار برای انطباق با پیامدهای برهمزنندهاش دشوارتر خواهد بود؛ لذا، نیاز و ضرورت به همکاری و تعامل نزدیک و مشارکت با کشورهای توسعهدهنده فناوری است و گرنه از نقشه صنعتی و فناوری کشورهای جهان حذف خواهیم شد.
انقلاب صنعتی اول که در بازه زمانی ۱۸۷۰-۱۷۵۰ میلادی شکل گرفت با مکانیزاسیون ریسندگی و بافندگی در صنعت نساجی بریتانیا شروع شد و با اختراع موتور بخار، تولید فولاد و خطوط آهن باعث ماشینی شدن صنایع شد؛ بهطوریکه رشد سالانه در کشورهای بریتانیا، فرانسه، روسیه و هلند که قبل از سال۱۷۵۰ بهطور میانگین سالی حدود ۰.۲درصد بود، به لطف فناوریهای توسعه یافته نرخ رشد سالانه در سال۱۸۵۰ به ۲ الی ۳درصد رسید. وضیعت ایران در انقلاب صنعتی اول (۱۸۷۰-۱۷۵۰ میلادی، ۱۲۴۹-۱۱۳۰ هجری شمسی) مصادف با آغاز و پایان حکومت ۴۴ساله زندیان (۱۷۹۴-۱۷۵۰ میلادی) و در ادامه به قدرت رسیدن آقامحمدخان قاجار و آغاز حکومت ۱۳۰ساله (۱۹۲۵-۱۷۹۶) قاجار در ایران بود.
در این دوران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان که در آنها انقلاب صنعتی رخ داده بود، ایران یک کشور عقبمانده به شمار میآمد و بیش از چهار پنجم جمعیت ایران ساکن روستاها بودند. بخشی از این دوران که مقارن با حکومت فتحعلیشاه قاجار به مدت ۳۶سال (از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی) و ولایتعهدی عباس میرزا از ۱۷۹۹ تا ۱۸۳۳ در آذربایجان همراه بود. وقوع دو جنگ میان ایران و روسیه و شکست سخت ارتش ایران در این جنگها منجر به امضای عهدنامههای گلستان و ترکمانچای شد و باعث شد عباس میرزا، فرمانده قوای ایرانی (این شاهزاده نابغه عصر قاجار) به ضعفهای حکمرانی شاهان قاجار پی ببرد و سوال معروف خود را (...نمیدانم این قدرت که شما (اروپاییها) را برما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟...) از ژوبر سفیر وقت دولت فرانسه که برای تعلیم ارتش به ایران آمده بود و در منطقه قره چمن آذربایجان ملاقات داشتند، مطرح کند و در ادامه فکر ایجاد صنایع و تلاش برای معرفی صنایع ماشینی در ایران را پیریزی کند. این همان تفکری است که در دوران ناصرالدینشاه با جدیت بیشتر از سوی میرزا تقیخان امیرکبیر دنبال شد.
انقلاب صنعتی دوم که در بازه زمانی ۱۹۳۰-۱۸۷۰ میلادی رخ داد، موج جدیدی از فناوریها نظیر رادیو، تلویزیون، چراغهای روشنایی و... را معرفی کرد که همگی به خاطر اختراع برق بود و همچنین موتور احتراق داخلی باعث پیدایش خودرو، هواپیما و... شد که منجر به توسعه زیرساختهای جادهای و هوایی و در نتیجه تولید بیش از پیش رونق پیدا کرد. نکته مهم دیگر درباره انقلاب صنعتی دوم، پیشرفتهایی در صنایع شیمیایی و معرفی مواد پلاستیکی و... بود که برای مثال معرفی روش نسبتا ساده و صنعتی برای تولید آمونیاک توسط فرآیند هابر-بوش برندگان جایزه نوبل شیمی به ترتیب در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۳۱ بود که باعث رشد سریع جمعیت جهان شد. لازم به ذکر است در قرن نوزدهم تقاضا برای نیترات و آمونیاک برای استفاده بهعنوان کود و مواد اولیه صنعتی بهطور پیوسته در حال افزایش بود و پیش از ابداع این روش، تولید آمونیاک در مقیاس صنعتی بسیار دشوار بود. تولید سالانه کود نیتروژن به این روش بیش از ۱۰۰میلیون تن است که خوراک بیش از نیمی از جمعیت کنونی جهان به تولید کود به این روش بستگی دارد، لذا معرفی این روش برای تولید کود نیتروژن باعث جهش جمعیت در جهان شد. وضیعت ایران در انقلاب صنعتی دوم (۱۹۳۰-۱۸۷۰ میلادی، ۱۳۰۹-۱۲۴۹ هجری شمسی) با پایان حکومت قاجار (۱۹۲۵ میلادی) و آغاز حکومت ۵۴ ساله پهلوی (۱۹۷۹-۱۹۲۵) در ایران همراه شد. در سال ۱۸۷۰ الی ۱۸۷۲ که اروپا انقلاب صنعتی دوم را شروع کرده بود و هر روز شاهد اختراع و اکتشاف جدید بود ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار دچار قحطی بزرگ شده بود و طبق گواهی تاریخنویسان بیش از ۲۰درصد مردم ایران (بیش از ۲میلیون ایرانی) بهخاطر گرسنگی جان خود را از دست دادند.
البته در این دوره نخستین مولد برق در سال۱۲۶۴ خورشیدی (۱۸۷۵ میلادی) به دستور ناصرالدین شاه قاجار وارد ایران شد و کاخ گلستان را روشن کرد و نخستین رشته سیم تلفن بین تهران و شاهزاده عبدالعظیم به طول ۷.۸کیلومتر در سال۱۲۶۵ هجری خورشیدی (۱۸۸۶ میلادی) توسط بوآتال بلژیکی که امتیاز راهآهن ری را داشت، برقرارشد و کارخانههایی مانند کبریتسازی، بلورسازی، نساجی، بافندگی (در سال۱۸۵۰، کارخانه نخریسی و بافندگی به ترتیب در کاشان و تهران ساخته شد)، قندسازی، صابونسازی و صنایع ماشینی در ایران تاسیس شدند و تقریبا تمام صنایع ایجادشده وارداتی از غرب و تحت نظر کارشناسان آنها بودند و صنایع بزرگ با فناوریهای پیشرفته مثل کارخانه فولاد، خودروسازی و... بهدلیل نبود زیرساختها، متخصصان خبره، سرمایهگذاران خارجی یا داخلی هنوز به ایران نیامده بود. در بازه زمانی جنگ جهانی اول ۱۹۱۸-۱۹۱۴ جمعیت کشور ایران به ۱۱میلیون نفر رسیده بود و بهدلیل شیوع بیماریهای همهگیر، سوءتغذیه، فقدان امکانات بهداشتی و... به کندی افزایش مییافت. ساختار اقتصادی و صنعتی کشور همچنان برای گسترش صنایع آماده نبود. نزدیک به ۹۰درصد نیروی کار در کشاورزی و صنایع دستی روستایی اشتغال داشتند و ۱۰ درصد باقیمانده به تجارت، خدمات دولتی و صنایع شهری مشغول بودند.عمدهترین کالاهای وارداتی ایران محصولات صنعتی و عمدهترین صادراتش مواد خام، محصولات کشاورزی، نفت و صنایع دستی نظیر فرش بود. نزدیک به ۸۰ تا ۹۰درصد مبادلات بازرگانی ایران با کشورهای روس و انگلیس صورت میگرفت.
انقلاب صنعتی سوم که در بین سالهای ۲۰۱۰-۱۹۵۰ میلادی به طول انجامید احتمالا در سال۱۹۴۷ با اختراع ترانزیستور آغاز شد (البته انقلاب صنعتی سوم زمان شروع مشخصی ندارد اما تحولات اساسی آن بعد از سالهای۱۹۸۰ رخ داد) بر پایه رایانش دیجیتالی و تبادل اطلاعات بود که توانایی ذخیرهسازی، پردازش و انتقال اطلاعات را به شکل دیجیتال تقریبا در تمام صنایع دگرگون کرد. مهمترین نشانههای این انقلاب فراگیر شدن استفاده از کامپیوتر، اینترنت و اتوماسیون اداری است. وضیعت ایران در انقلاب صنعتی سوم (۲۰۱۰-۱۹۵۰ میلادی،
۱۳۸۹-۱۳۲۹ هجری شمسی) از نظر تاریخی با پایان حکومت پهلوی و آغاز جمهوری اسلامی (۱۹۷۹ میلادی) در ایران همراه است. در این دوران خیلی از صنایع بزرگ و مدرن در ایران ایجاد شد. اولین شرکت تولیدکننده خودرو در ایران فیات بود که در سال۱۳۳۲ تاسیس شد و شرکت جیپ ایران در سال۱۳۳۶ تاسیس شد و در سال۱۳۳۸ اولین خودروی تولیدشده در ایران را که جیپ ۶سیلندر کالسکهای بود به فروش رساند. زندهیاد جعفر اخوان ابتدا با واردات خودروی آمریکایی جیپ ویلیس و سپس با راهاندازی خط مونتاژ این خودرو، شالوده صنعت خودرو را در سال۱۳۳۵ بنیان نهاد. در سال۱۳۴۱، برادران خیامی نیز وارد عرصه تولید خودرو شدند و شرکت ایرانناسیونال را تاسیس کردند. آنها در سال۱۳۴۵ و پس از عقد قراردادی با شرکت روتس، امتیاز تولید پیکان را خریدند و از اردیبهشت سال۱۳۴۶، کارخانه تولید این ماشین را راهاندازی کردند. تصمیمگیری برای احداث کارخانه فولاد در ایران، از سال۱۳۰۶ شمسی (۱۹۲۷میلادی) آغاز شد و کارخانه فولادسازی با کمک کارشناسان آلمانی در سال۱۳۲۹ در شهر کرج بهطور رسمی تاسیس شد. وقوع جنگ جهانی دوم، باعث توقف پروژه تولید فولاد در ایران شد. در نهایت دولت ایران در سال۱۳۴۲ با همکاری کشور سوئد، اولین کارخانه تولید محصولات فولادی را در شهر اهواز احداث کرد. تولیدات این کارخانه بیشتر شامل تجهیزات جنگی و محصولات مورد استفاده در راه آهن بود.اولین کارخانه سیمان با تولید ۱۰۰تن در روز توسط شرکت FLSmidth دانمارکی در سال۱۹۳۳ در جنوب تهران ساخته شد.
با همه اینکه تمام فناوریها راحتی، سرگرمی، قدرت و بهرهوری یا ترکیبی از این چهار مزیت را وعده میدهند ولی بالاترین خواسته جامعه از توسعه فناوری افزایش رفاه بشر بوده و هست و انتظار میرود فناوریهای توانمندساز باشند و نه محدودکننده. تمرکز تمام فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم باید بر محور توسعه متوازن و کرامت انسانی باشد و اگر فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم منجر به افزایش نابرابری، فقر، ناامنی، بیکاری و آسیبهای محیط زیستی شود باعث تحقیر بشر و تضعیف ارزشهای والای انسانی خواهد شد. بنابراین باید تلاش کرد سیاستگذاران و دولتمردان را متقاعد ساخت که اولا در مسیر توسعه حرکت کنند و با دیگران در این راه همراهی و همافزایی کنند و همچنین سیاستهای تدوینشده در راستای اولویتدهی به انسجام اجتماعی، کاهش نابرابری و افزایش رفاه انسانها باشد و نه صرفا بر اساس رشد اقتصادی و منافع مادی تعداد اندکی از افراد یا شرکتها. اگر ارزشهای حاصل از انقلاب صنعتی چهارم بهطور عادلانه تقسیم نشود، باعث افزایش نابرابری و تضعیف انسجام اجتماعی خواهد شد و قدرت در انحصار شرکتهای بزرگ خواهد بود و نشانههای آن در حال حاضر در جهان وجود دارد برای مثال گوگل حدود ۹۰درصد از سهام بازار جهانی جستوجوی تبلیغاتی را در اختیار دارد، فیسبوک ۷۷درصد ترافیک اجتماعی موبایل را کنترل میکند، آمازون مالک حدود ۷۵درصد کتابهای جهان است. آنچه به تجربه عیان شده، در توسعه فناوریها این منافع یا سود اقتصادی است که دیکته میکند کدام فناوری ارزش پیگیری و پیادهسازی را دارد و کدام ندارد. بنابراین در رابطه بین فناوری، جامعه و سود اقتصادی، سیاستگذاران و حکمرانان معمولا بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی گروه اندکی تصمیمگیری میکنند و متاسفانه ارزشهای جامعه نادیده گرفته میشود یا مغفول باقی میمانند و خصوصا در کشورهایی که سازمانهای مردم نهاد بسیار ضعیف هستند و در تصمیمسازیها و تصمیم گیریها نقش چندانی ندارند، لذا توسعه یک فناوری بیشتر بر مبنای ارزش اقتصادی آن شکل میگیرد و نه بر اساس ارزشهای اجتماعی آن.
با این مقدمه نسبتا طولانی، سوال اصلی و اساسی من این است که نقش دانشگاهها و نهادهای مدنی در این تحولات فناورانه متکی به علم چیست؟ چگونه دانشگاهیان، روشنفکران جامعه، نهادهای مدنی و شرکتهای خصوصی بهعنوان کنشگران مرزی میتوانند نقشآفرینی کنند؟ و در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها نقش فعال بازی کنند و کنشگر باشند؟ آیا آنها باید بهعنوان نظارهگر و منفعل دست روی دست بگذارند و منتظر از دست رفتن فرصتهای کلان و خرد یکی پس از دیگری باشند، یا فعالانه نقش اجتماعی (تاثیرگذاری اجتماعی) خود را به زبان علمی و بدون جانبداری ایفا کنند؟
انقلاب صنعتی چهارم بیش از سایر انقلابها بر پایه و اساس فناوری اطلاعات و علم و دانش استوار است. از طرف دیگر با توجه به پیچیدگی و ترکیبی بودن فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم به نظر میرسد کمتر امکان کپیبرداری و مهندسی معکوس برای بهرهبرداری وجود خواهد داشت. لذا آماده کردن زیرساختها با سرمایهگذاری داخلی و خارجی، دیجیتالی کردن فرآیندها، آموزش شهروندان و از همه مهمتر فرهنگسازی و پیدا کردن گفتمان مشترک برای استفاده بهینه از فرصت ایجادشده ناشی از انقلاب صنعتی چهارم بسیار مهم است. با توجه به تحریمهای طولانی و ادامهدار کشور توسط قدرتهای غربی و نبود همکاری نزدیک، نظاممند و هدفمند با کشورهای توسعهدهنده فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم از یک طرف و ناتوانی دولتهای مختلف در کنترل تورم، افت ارزش پول ملی و روزمرگی آنها در تهیه مایحتاج و معیشت اولیه کشور نظیر مرغ، تخممرغ، سویا، کنجاله، گوشت و... از طرف دیگر، درصورتیکه دانشگاهیان، نهادهای مدنی و شرکتهای خصوصی بهعنوان کنشگران مرزی به این موضوع مهم ورود پیدا نکنند ایران در پیوستن به مسیر توسعه صنعتی باز هم عقب خواهد ماند. فراموش نکنیم در مقایسه با سه انقلاب صنعتی قبلی وضعیت فعلی کشور با توجه به برخی از آمارها از جمله حدود ۸۰هزار عضو هیات علمی، بیش از ۳میلیون دانشجو، نزدیک به ۱۰هزار شرکت دانشبنیان، رتبه۶۰ در شاخص نوآوری در سال۱۴۰۰، رتبه۶۴ در شاخص کارآفرینی در سال۱۴۰۰ و رتبه۱۵ در شاخص تولیدات علمی و... و وجود منابع انسانی متخصص و توانمند و زیرساختهای اولیه لازم، نسبت به سه انقلاب گذشته در ظاهر وضعیت بهتر و مطلوبتری داریم و باید از این مزیت نسبی به موقع استفاده و نباید فرصتسوزی کنیم. نقش کنشگران مرزی شبیه یک کاتالیزور است که به روشهای مختلف میتوانند انرژی اکتیواسیون (فعالسازی) را پایین بیاورند تا واکنش در شرایط ملایمتر و با انرژی پایینتر در نتیجه با سرعت بیشتر انجام دهند.
فراموش نکنیم این واکنش از نظر ترمودینامیکی انجامپذیر است؛ ولی خودبهخودی نیست و نیاز به دما، فشار، کاتالیزور و سایر شرایط لازم دارد تا به موقع انجام گیرد. لذا وظیفه ما بهینه کردن شرایط و افزایش سرعت (سینتیک) آن است تا در زمان معقول واکنش رخ دهد. برای برهمکنش یا تعامل بین ملت و دولت و ایجاد محصول با ارزش افزوده بالا کاتالیزورها باید ارزش و توانمندی خود را نشان دهند بیدلیل نیست که کاتالیزورها در صنعت خیلی گرانقیمت، اغلب قابل بازیافت و قابلیت استفاده مجدد را دارند؛ لذا، در این شرایط وظیفه کاتالیزور کاهش فاصله بین این دو واکنشگر بزرگ است تا شرایط را برای انجام یک واکنش با انرژی پایین و درشرایط ملایمتر برای دستیابی به یک فرآورده بسیار باارزش فراهم کند. با همه اینکه در حال حاضر دانشگاهیان (اعم از دانشجویان و استادان) با موج مهاجرت و پایین بودن حقوق و مزایا و نهادهای مدنی و از جمله احزاب در شرایط نامناسب و شرکتها و بنگاههای خصوصی در عدم شفافیت و ثبات اقتصادی برای ادامه حیات خود دست و پنجه نرم میکنند؛ ولی در اینجا پای منافع ملی و توسعه یا عدم توسعه و عقبماندگی و جاماندگی از قطار پیشرفت و توسعه مثل سه انقلاب صنعتی قبلی در میان است، لذا با تمام ناهمواریهای موجود در زمین بازی بهعنوان یک کنشگر فعال اجتماعی باید گفت، نوشت، بحث کرد، خواهش کرد، التماس کرد، مطالبه کرد، فشار آورد، پاسخگو کرد، گلاویز شد؛ ولی نباید قهر کرد، رها کرد، مهاجرت کرد و منفعل بود و خلاصه اینکه در این مسیر طولانی طاقتفرسا مطمئنا در نهایت یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت (به قول معروف: چون مجبوریم و راه دیگری نداریم و باید در وسط دریا از درخت بالا رویم.) تا در مسیر و مدار توسعه قرار بگیریم. وظیفه دیگر دانشگاهیان و روشنفکران جامعه و نهادهای مدنی این است که با اطلاعرسانی به موقع و افزایش آگاهی عمومی، عواقب استفاده یا عدم استفاده برخی از فناوریها را گوشزد کنند تا با همراه ساختن جامعه و ورود به موقع آنها به صحنه بدون تنش و با روشهای مسالمت آمیز، خواستار حکمرانی پاسخگویانه و مسوولانه دولت باشند تا چالشهای جهانی، منطقهای، ملی و محلی را به حداقل برسانند و جهان منصفانهتر، بخشندهتر، پایدارتر و متوازنتر را به نسلهای آتی به میراث گذارند. در پایان به قول مادلین آلبرایت «مابا طرز فکر قرن بیستمی و نهادهای قرن نوزدهمی، با وظیفه درک و حکمرانی بر فناوریهای قرن بیستویکمی مواجه هستیم.» لذا در این شرایط پیچیده برای استفاده بهینه از فرصتهای ایجادشده ناشی از انقلاب صنعتی چهارم در قرن بیستویکم به تغییرات ساختاری، نهادی و رویکردی با ایفای نقش فعالانه کنشگران مرزی در سطوح مختلف حکمرانی نیاز داریم.