ابرتورم چگونه در آلمان شکل گرفت؟

جنگ جهانی اول که پایان یافت، سه امپراتوری عثمانی، روسیه و اتریش-مجارستان سقوط کردند و یک دولت نوظهور به نام ایالات متحده توانست خودش را در مقام یک امپراتوری نوین به اثبات برساند. اما در این میان یک حکومت دیگری هم بود که هر چند قلمرواش دست‌نخورده باقی مانده بود، اما بار خسارت جنگ را کشورهای پیروز آن‌چنان بر دوشش گذاشته بودند که به سختی می‌توانست آن را تحمل کند. حکومت آلمان شاید در این جنگ تنها حکومتی بود که از سوی دولت‌های پیروز باید خسارت تمام جنگ را نقدا می‌پرداخت. بر اساس قرارداد ورسای آلمان نه تنها متهم به شروع و ایجاد جنگ شده بود، بلکه باید معادل ۱۳۲میلیارد مارک طلا که به رقم امروزی بالغ بر ۵۰۰میلیارد دلار می‌شود‌، ‌می‌پرداخت. این خسارت فراتر از توانایی اقتصاد آسیب‌دیده از جنگ آلمان بود؛ نکته‌ای که جان مینارد کینز در کتاب مهم «پیامدهای اقتصادی صلح» به درستی بر آن انگشت گذاشت. او در این کتاب نوشت این باری که بر دوش اقتصاد آلمان گذاشته شده است آن کشور را به ویرانی می‌کشد.اتفاقی که در واقع ۴سال بعد از پایان جنگ افتاد.

بحران اقتصادی آلمان به دنبال خودش تبعات سیاسی و اجتماعی هم داشت. سرخوردگی از پایان جنگ و تحقیری که کشورهای پیروز در جنگ بر آلمان وارد کرده بودند تنها در کاهش ارزش پول آلمان خود را نشان نداد، بلکه در همه جوارح آن رسوخ کرده بود که نمودش روی کار آمدن حزب نازی و هیتلر شد.

در چند شماره قبل دو کتاب « آلمان ۱۹۲۳» نوشته ولکر اولریش و «۱۹۲۳ – بحران‌های فراموش‌شده در سال کودتای هیتلر» را که به موضوع آلمان در دهه۱۹۲۰ پرداخته بود، معرفی کرده بودیم. سال۱۹۲۳ در فاصله پایان جنگ جهانی اول و شروع جنگ جهانی دوم نقطه عطف تاریخ آلمان است. این سال، ‌سالی است که هیتلر از شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم آلمان به خوبی آگاه است. سالی است که ارزش مارک آلمان به پایین‌ترین سطح خود می‌رسد و مردم آلمان تمام آمال و آرزوهایشان را برباد رفته می‌دیدند و بالاخره سالی است که حزب نازی با همیاری یک ژنرال معروف آلمانی به نام آریش لودندورف کودتای معروف به کودتای آبجوفروشی پوتش را اجرا می‌کند. این کودتا هرچند شکست خورد، اما توانست حزب نازی و هیتلر را به عرش برساند؛ به‌طوری‌که کمتر از ۱۰سال حزب نازی اکثریت مجلس رایشتاگ را به‌دست آورد و هیتلر صدراعظم شد. الان پس از ۱۰۰سال از آن تاریخ برای اکثریت مردم جهان که آن اتفاقات را از دور نگاه می‌کنند، شاید روی کار آمدن هیتلر و حزب نازی را ناشی از محاسبه غلط مردم و دموکراسی بدانند؛ اما وقتی این کتاب‌ها را می‌خوانیم، متوجه می‌شویم خیلی از عوامل دست به دست هم داده بودند تا مردم با اطمینان خاطر دست به این محاسبه غلط بزنند و تاریخ جهان را وارد مسیری کنند که حدود ۱۲سال پس از روی کار آمدن هیتلر خسارت جانی آن معادل ۳درصد جمعیت جهان - ۸۵میلیون نفر کشته - و خسارت مالی آن به قیمت امروزی معادل ۴هزار میلیارد دلار بود.

کتاب «آلمان ۱۹۲۳» نوشته ولکر اولریش از چند جهت مهم و خواندنی است. ولکر اولریش که خود آلمانی و تاریخ‌نگار است، دقیقا با فرهنگ و سنن مردم آلمان آشنا است. او که نویسنده کتاب‌های دو جلدی ظهور و سقوط هیتلر است، در این کتاب ما را به عمق تاریخ و رفتارهای مردم آلمان در دهه۱۹۲۰ – به‌ویژه ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ – می‌برد. او با بهره‌برداری از خاطرات و نوشته‌های روزنامه‌نگاران، ‌نویسندگان و حتی مردم عادی که دفتر خاطراتشان برجای مانده است، شرایط زندگانی مردم آلمان در آن دوران را برای ما روی پرده سینما می‌آورد و به نوعی حس آن موقع را به ما القا می‌کند. ویژگی این کتاب آن است که فصل‌های آن مرتبط به هم نیست. یعنی آن‌طور نیست که اگر فصل اول را نخوانده باشید، نمی‌توانید فصل دوم را بخوانید. هر فصل موضوع و سر فصل خودش را دارد و وابسته به فصل‌های قبل یا بعد نیست. لذا ما از این ویژگی بهره خودمان را برداشت می‌کنیم و به فصل دوم آنکه به « تورم و ابرتورم» در نیمه اول دهه۱۹۲۰ اختصاص دارد، می‌پردازیم. پاورقی که به این موضوع اختصاص داده می‌شود با توجه به حجم فصل دوم بیش از ۱۵شماره نخواهد شد و ازاین‌رو خسته‌کننده هم نخواهد بود. فکر کنم این کتاب و این فصل برای افراد و کارشناسانی که به دنبال آن هستند که شرایط آن موقع آلمان چگونه بود، ‌مردم چطور با کاهش ارزش مارک آلمان کنار می‌آمدند، حکومت‌های وقت چه می‌کردند و چه تمهیداتی را به‌کار می‌بردند و چرا تهمیداتشان به شکست منجر می‌شد، ‌مفید و خواندنی باشد.