جدال در فلسفه سیاسی

شاید مهم‌ترین جدال اندیشه‌ای در فلسفه سیاسی پس از جنگ جهانی دوم را بتوان به جان رالز و رابرت نوزیک نسبت داد. جدالی که این دو متفکر برجسته با انتشار دو اثر مهم خود شکل دادند، برای سال‌ها توانست به موضوع اصلی بسیاری از مباحثات آکادمیک در اقصی نقاط جهان تبدیل شود. درحالی‌که هر دوی آنها به‌شدت اخلاق فایده‌گرا را آماج انتقادات خود قرار می‌دادند، اما در نهایت به نتایج متفاوتی می‌رسیدند. درحالی‌که رالز با ایده حجاب جهل در نهایت به این نتیجه می‌رسید که برای وظیفه شایسته دولت این است که ثروت را برای کمک به محرومان و فقرا بازتوزیع کند، استدلال نوزیک سر از جای دیگری در می‌آورد و با دزدی خواندن دولت رفاه و کاراجباری نامیدن مالیات، اعلام می‌کند که هیچ چیزی بیشتر از یک دولت حداقلی نمی‌تواند بدون نقض حقوق فردی به‌وجود آید. نوزیک در تلاش بود تا توضیح دهد تا چگونه از یک آنارشی و بی‌دولتی، دولتی حداقلی پدید می‌آید که اخلاقا قابل دفاع است.

 احیاگر انسان صاحب حق

نوزیک را می‌توان احیاگر انسانی دانست که برای اولین بار مدرسیون اسپانیایی زبان از حقوق انکارناپذیرش به صراحت سخن گفتند و این حقوق با طی کردن مسیری طولانی در میان متفکران به جان لاک رسید. انسان‌هایی که حقوق غیرقابل انکاری در حیات، آزادی و مالکیت بر اشیا داشتند و هرگونه تخطی از این حقوق غیرقابل توجیه تلقی می‌شود. این ایده یکی از موثرترین اندیشه‌ها در جهان مدرن است که نقطه اوج آن را می‌توان در شعار معروف منشور حقوق قانون اساسی ایالات متحده مبنی بر «زندگی، آزادی و تکاپوی شادمانی» مشاهده کرد. نوزیک تلاش کرد تا بار دیگر به این ایده بازگردد و به جای تکرار ایده قرار داد اجتماعی جان لاک، از طریق سلسله استدلال‌هایی زنجیروار، نحوه تشکیل دولت و اخلاقی بودن آن را استنتاج کند. نوزیک با فرض اینکه مردم دارای حق آزادی‌اند، نوعی از جامعه را استنباط کرد که گمان کرد باید به‌وجود آید. همه افراد حق دفاع از خود و دفاع از مالکیتشان را دارند. این حقوق در خود ایده حقوق فردی گنجانده شده‌اند. افراد حقی برای دفاع از خودشان دارند و نیز ممکن است این حق را به دیگران تفویض کنند. در چارچوب دولت طبیعی مردم می‌توانند مساله دفاع از خودشان را از طریق تنظیمات و توافقات داوطلبانه حل کنند. او در نهایت با توضیح رفتار میان افراد و آژانس‌های دفاعی، به ترتیب تاسیس دولت فوق‌حداقلی و دولت حداقلی را استنتاج می‌کند.

 جای خالی نمونه‌های تاریخی

گرچه نوزیک نکات قابل توجه و ارزشمندی را مورد بررسی قرار داده، اما انتقادات مختلفی به نظام فکری او وارد شده است. اگر از این انتقاد مبنی بر اینکه «او فاقد تفکر نظام‌مند است» عبور کنیم، فقدان نمونه‌های تاریخی یکی از مهم‌ترین نواقص ایده نوزیک است. در واقع مشاهدات تاریخی خلاف استدلال نوزیک را نشان می‌دهد و حاکی از آن است که دولت‌ها در طول تاریخ بیش از آنکه حاصل تفویض داوطلبانه اختیارات و حقوق فردی باشند، حاصل اشغال و تحمیل قهرآمیز گروهی از انسان بر گروهی دیگر بوده‌اند. در واقع حتی اگر بتوان ایده نوزیک در شیوه دولت‌ها اخلاقا قابل دفاع حداقلی و فوق حداقلی را پذیرفت، دولت‌های فعلی نسبتی با آنها ندارند و نمی‌توان از آنها با استدلال نوزیک دفاع کرد.

 تازه‌واردها چه می‌شوند؟

حتی اگر دولت نوزیکی تشکیل شود، او درباره افراد تازه متولدشده در این جامعه حرفی به میان نمی‌آورد. او که معتقد است افراد حقوق غیرقابل خدشه‌ای دارند که زیرپا گذاشتن آنها توجیه‌پذیر نیست در برابر افراد جوانی که هنگام تشکیل دولت حضور نداشته‌اند تا داوطلبانه حقوق خود را واگذار کنند و اکنون نیز حاضر نیستند به هیچ قیمتی از این حقوق بگذرند، هیچ ایده قابل قبول و غیر متناقضی برای ارائه ندارد. اگر معتقد است دولت به شکل قهرآمیز می‌تواند تا خود را بر فرد جوان کله‌شق تحمیل کند، حق طبیعی مدنظر خود را نقض کرده و اگر معتقد به حق سرپیچی جوان تازه وارد باشد، دیگر دولت امکان وجود نخواهد داشت یا خیلی ناپایدار و کوتاه خواهد بود.

راه برای سوءاستفاده باز است

نظریه نوزیک مانند تمام طرفداران دولت حداقلی هیچ تئوری مشخصی درباره ابعاد دولت ندارد. وی بیان کرد: «دولت باید به تامین امنیت و قانون مشغول باشد» به خودی خود دردی را دوا نمی‌کند. ارتش و سایر دستگاه‌های امنیتی به چند سرباز احتیاج دارند؟ چند دادسرا و با چند قاضی باید احداث شود؟ برای ارائه این دو خدمت چقدر و از چه کسی باید مالیات گرفت؟ مرز حریم خصوصی و مناطق قابل تفتیش دولت حداقلی کجاست؟  معیار تعیین موارد فوق چیست؟ مشاهده می‌شود سوالات بی‌پاسخی وجود دارند که نظریه نوزیک آنها را بدون پاسخ رها کرده است. این حفره بزرگ در ایده دولت حداقلی نوزیک بیش از همه موجب می‌شود تا در نهایت ایده نوزیک به توجیه خوبی برای استبداد حداکثری تبدیل شود.