آیا ارتقا در زنجیره‌های ارزش همواره نتایج مثبت در‌پی دارد؟

اغلب مطالعات زنجیره‌ ارزش جهانی و شبکه‌ تولید جهانی، ارتقا را حرکت به سمت فعالیت‌های با ارزش افزوده‌ بالاتر می‌پندارند: فعالیت‌هایی که سود بیشتری دارند و موانع ورود به این نوع فعالیت‌ها بیشتر است؛ چراکه مهارت‌های لازم برای ورود به آنها به سختی قابل کپی‌برداری ا‌ست. یک فرض ضمنی که وجود دارد این ا‌ست که بنگاه‌ها باید از پلکان‌های زنجیره ارزش بالا بروند؛ یعنی فعالیت‌هایی را انجام دهند که محتوای دانش و کاردانی بیشتری دارند. اما اگر تولیدات و فعالیت‌هایی که کاردانی و نوآوری بیشتری در خود دارند، ریسک‌های بیشتری نیز به همراه داشته باشند و پاداش حاصل از آنها قادر به جبران ‌ریسک‌ها نباشد، آن‌وقت تکلیف چیست؟

ما با تمایزگذاری میان روش‌های ارتقای فناورانه سطح بنگاه و برون‌دادهای نهایی نظیر افزایش درآمد یا افزایش امنیت درباره این مساله بحث می‌کنیم. این نگرش امکانی فراهم می‌کند که هم شرایطی را که ارتقای فناورانه سودبخش عمل می‌کند، به تصویر بکشیم و هم شرایطی که این ارتقا بی‌فایده و حتی هزینه‌ساز خواهد بود. همچنین این نگرش «تنزل فناورانه»ای را که سودمند است، هم مد نظر قرار می‌دهد. این انگاره ضمنی وجود دارد که تولیدات و فعالیت‌های با ارزش افزوده بالاتر، بدون در نظر گرفتن شرایط مخصوص بنگاه و ریسک‌ها و پاداش‌های مربوطه، همواره راهبرد بهتری هستند. در همین راستا، پنته و اورت استدلال می‌کنند که سنجش ریسک و پاداش باید در مطالعه‌ ارتقا لحاظ شود. گیبسون معتقد است که باید دایره واژگان جدیدی برای اصطلاحات مربوط به ارتقا بسازیم و پیشنهاد می‌کند که به جای استفاده از عبارات تولید، فرآیند و کارکرد، شاید بهتر باشد که ساختار پاداش‌های موجود برای تامین‌کنندگان یک زنجیره‌ ارزش خاص و نقش‌های مشخص احیاگر این پاداش‌ها را بشناسیم. ما نمی‌گوییم که ارتقا یافتن به سمت تولیدات و عملکردهای تولیدی و بازارهای نهایی با ارزش افزوده بالاتر ضرورتی ندارد، آن هم به این خاطر که خریداران در زنجیره‌های ارزش جهانی آن را به‌عنوان یک معیار حداقلی برای ورود و استقرار در زنجیره‌ ارزششان می‌خواهند. در عوض ما می‌گوییم که واکاوی این فرآیندها باید به‌طور تحلیلی و تجربی مسیرهای ارتقا را از برون‌دادهای آن تفکیک کند تا امکانی برای مجسم کردن الگوهای واقعی و پویایی‌های تجارب ارتقا در زنجیره‌های ارزش، کشورها و بنگاه‌های مشخص فراهم شود.

علاوه بر آن، ما قبول داریم که ارتقا یک برون‌داد رابطه‌ای است و به این بستگی دارد که در یک زمان واحد، سایر بنگاه‌ها چه کاری انجام می‌دهند. اگر همه‌ بنگاه‌ها ارتقا یابند، هیچ سودی برای آنها حاصل نمی‌شود؛ چراکه این مساله به منابع نسبی بستگی دارد. این خط فکری از یک دیدگاه شومپیتری درخصوص بنگاه‌های اقتصادی پیروی می‌کند و مشابه مبحث رانت اقتصادی در ادبیات زنجیره ارزش جهانی ا‌ست. آنچه اهمیت دارد میزان سرعت یک بنگاه در بهسازی و نوآوری نسبت به رقبایش است. همان‌طور که برخی از پژوهشگران این حوزه استدلال می‌کنند، ارتقا ضرورتا مستلزم «انجام کاری ا‌ست که دیگران نمی‌توانند انجامش دهند»؛ به بیان دیگر، ارتقا جایی رخ می‌دهد که رقابت محدود و ضعیف است. به محض اینکه توانمندی‌ها در تمام کشورها به وجود می‌آیند یا بنگاه‌های یک کشور در حال توسعه در یک زمان واحد قصد ارتقا به سمت فعالیت‌های جدید دارند، بازده فعالیت جدید نزولی می‌شود. در عوض، این توانمندی‌ها ممکن ا‌ست به استانداردهای جدید صنعت برای تامین‌کنندگان تبدیل شوند و در عین حال پاداش مضاعفی به بار نیاورند.

این موضوع درخصوص ارتقای عملکردهای تولیدی در فعالیت‌های مشخصی نظیر تامین نهاده تولید در صنعت پوشاک صدق می‌کند. زمانی که تولید با بسته‌بندی کامل، استاندارد جدید صنعت پوشاک است، آن ارتقا سود و پاداش اضافی به‌بار نمی‌آورد. همین موضوع برای برخی استانداردهای مشخص که به استانداردهای عمومی بازار در کسب‌وکارهای کشاورزی تبدیل می‌شوند نیز صدق می‌کند و از همین رو اضافه قیمتی جذب نمی‌کند. به‌طور کلی، زمانی که اهمیت استانداردها در ورود و استقرار در زنجیره‌های ارزش جهانی افزایش پیدا می‌کند، آنها اشکال خاصی از ارتقای تولیدات و فرآیندهای تولیدی را به تامین‌کنندگان بدون بالابردن سود و پاداش تحمیل می‌کنند. علاوه بر آن، برخی از عملکردها و مسوولیت‌های مشخص ممکن‌ست بر دوش بنگاه‌های تامین‌کننده محول شود؛ چراکه بنگاه‌های پیشرو دیگر این مسوولیت‌ها جزء شایستگی‌های اصلی خود محسوب نمی‌کنند. چنین ارتقای عملکردی کاملا متفاوت از تصور رایجی است که تامین‌کنندگان فعالیت‌های با ارزش افزوده بالا را از بنگاه‌های پیشرو می‌قاپند.

ازاین‌رو علاوه بر تمایز قائل شدن میان مسیرهای ارتقا و نتایج آن، باید تمایزی هم میان استانداردهای ضروری برای ورود و رقابت‌پذیری در زنجیره‌های ارزش جهانی (و قابلیت‌های مرتبط با آن) و توسعه‌ قابلیت‌هایی بگذاریم که می‌تواند زمینه‌ افزایش سود و پاداش باشند. واضح است که این تمایز قائل شدن در بستر رقابت شدید و خاص بخش، زنجیره ارزش جهانی، بازارهای نهایی و حتی شرکت پیشرو، یک هدف پویا و متحرک است.