وضعیت خاکستری:
بنمایه ضعیف «اقتصاد فرهنگ»
منوچهر دینپرست* جامعه را اگر به بخشها و نقشهای مختلف تقسیم کنیم، روزنامهنگاری یکی از مشاغل سطح بالای آن به شمار میرود، اما گمان برخی هنوز چنان است که روزنامهنگاری شغلی همانند دیگر مشاغل نیست و نباید آن در زمره یک حرفه به حساب آورد، بلکه آن را باید در زمره فعالیتهای فرهنگی طبقهبندی کرد. از نگاه من اگر درباره «شغل بودن» روزنامهنگاری شک و تردیدی به خود راه دهیم، به نظر میرسد جایگاه خود را فراموش کردهایم. هر جامعه به مشاغلی نیاز دارد که با توجه به احوال و روزگار خود آنها را میآفریند تا نیازهای خود را برآورده سازد.
منوچهر دینپرست* جامعه را اگر به بخشها و نقشهای مختلف تقسیم کنیم، روزنامهنگاری یکی از مشاغل سطح بالای آن به شمار میرود، اما گمان برخی هنوز چنان است که روزنامهنگاری شغلی همانند دیگر مشاغل نیست و نباید آن در زمره یک حرفه به حساب آورد، بلکه آن را باید در زمره فعالیتهای فرهنگی طبقهبندی کرد.
از نگاه من اگر درباره «شغل بودن» روزنامهنگاری شک و تردیدی به خود راه دهیم، به نظر میرسد جایگاه خود را فراموش کردهایم. هر جامعه به مشاغلی نیاز دارد که با توجه به احوال و روزگار خود آنها را میآفریند تا نیازهای خود را برآورده سازد. روزنامهنگاری نیز سالیان دراز است که به واسطه برطرف کردن نیازهای جوامع به اطلاعرسانی و آگاهیبخشی شکل گرفته و در طول سالیان دراز تغییراتی نیز چه به لحاظ شکلی و محتوایی در آن به وجود آمده است.
اما زمانی که به روزنامهنگاری به عنوان یک شغل نگاه میکنیم، باید شاخصههایی را که هر فرد برای ورود به یک شغل در نظر دارد نیز در شغل روزنامهنگاری لحاظ کنیم و آن عبارت است از وسیلهای برای تامین اسباب امرار معاش روزمره هر فرد، اعم از خورد و خوراک و پوشاک و بهداشت و مسکن. اما پرسش جدی در باب شغل روزنامهنگاری از اینجا شروع میشود که معیار امرار معاش روزنامهنگاران و کسب معیشت آنها تا چه اندازه با درآمد آنها سنخیت دارد؟
طی دو دهه اخیر تعداد زیادی به شغل روزنامهنگاری روی آوردهاند و از این راه سعی کردهاند معاش خود را تامین کنند، این گروه از متقاضیان که جدا از جستوجوی یک پیشه، به دنبال یک فعالیت فرهنگی یا مسوولیت اجتماعی نیز بودهاند، متاسفانه در تامین معاش زندگی خود با دیوار بلندی روبهرو شدهاند که چه بسا اگر از روز اول میدانستند که با چنین دیوار بلندی برای رسیدن به یک زندگی سطح متوسط روبهرو خواهند بود، کمتر رغبتی برای ورود به این شغل از خود نشان میدادند. از این روست که متاسفانه در دوران ما روزنامهنگاری به شغلی دشوار با درآمد بسیار اندک تبدیل شده است که تورم سالهای اخیر نیز کمر آن را در مواجهه با هزینههای روزافزون خم کرده است.
از نگاه نگارنده، اگرچه باید پذیرفت که شغل روزنامهنگاری نیز از جنس مشاغل فرهنگی است که درآمدها در آن دست بالا نبوده است و همانند آنان که در تئاتر، سینما، موسیقی، نشر و ویرایش کتاب، گرافیک مشغول به کار هستند، روزنامهنگاران نیز توقع سودای رسیدن به طبقه اول جامعه را در سر ندارند؛ اما در این روزگار رکودی- تورمی آیا میتوان راه برونرفتی برای بالا بردن سطح معیشت روزنامهنگاران برای رسیدن به حداقلهای معیشتی یافت؟ به نظر میرسد برای برونرفت از این مشکل باید یا شغلی با درآمد قابلقبولتر انتخاب کرد یا به یک کار ثابت کفایت نکرد و در مجموعهای از رسانهها به کار مشغول شد. اما این دو راه برای همه میسر نیست. چرا که بسیاری از اهالی رسانه با شغل دیگری آشنا نیستند و اشتغالات فکری و زمانی، امکانی برای فراگیری مشاغل دیگر برای آنها به وجود نیاورده است و کار در چند رسانه نیز از کیفیت کار میکاهد. لذا برای برطرف شدن این مشکل به نظر میرسد نیازمند یک عزم جدی از سوی مسوولان و متولیان این شغل هستیم، چرا که اهالی رسانه در حد توان خود سعی کردهاند از کار خود کم نگذارند و این کار را به نحو احسن انجام دهند، اما
متولیان دولتی نیز باید به فکر نه تنها اهالی رسانه بلکه تمام کسانی باشند که در حوزه فرهنگ کار میکنند، چرا که بنمایه اقتصادی فرهنگ در کشور ما بسیار ضعیف است و نمیتوان آن را به رقابت جدی با دیگر حوزههای اقتصادی فراخواند.
بسترهای اقتصاد فرهنگ اگرچه باید بسیار قوی باشد تا بتوان آن را کارآمد نمود، اما برای رسیدن به آن آمال و آرزو راه طولانی در پیش داریم. وضعیت معیشت روزنامهنگاران در حال حاضر به نظر میرسد در گرو برونرفت از چنین اوضاعی است. شرایط اقتصادی روزنامهنگاران روزهای خاکستری را طی میکند که گاه به سوی سفیدی و گاه به سوی سیاهی سوق مییابد. اتفاقات سیاسی نیز بر معاش آنها تاثیرگذار بوده و بسیاری از کسانی که در این شغل هستند به خوبی میدانند که بسته شدن یک روزنامه چه پیامدهایی برای روزنامهنگاران دارد. چندان تمایلی ندارم که درباره نقش سیاست در امرار معاش روزنامهنگاران صحبتی کنم، اما نمیتوان از این موضوع جدی دور شد و توجهی به آن نکرد. در هر صورت وضعیت روزنامهنگاران وضعیت خاکستری است و کسانی که در این شغل هستند یا به این وضعیت عادت کردهاند یا آرزو دارند که این وضعیت به سوی سفیدی راه یابد، اما کسانی که تمایل دارند که روزنامهنگار شوند حداقل باید از این وضعیت بهخوبی آگاه باشند و بتوانند دورنمای خوبی از آن داشته باشند تا مبادا در آینده دچار سرخوردگی یا افسردگی شوند.
*دبیر صفحه اندیشه روزنامه اعتماد
ارسال نظر