بهترین استراتژیهای یافتن شغل از نظر کارشناسان مختلف
مترجم: دومان بهرامی راد
در صورت از دست دادن شغلمان چه باید بکنیم؟
در هنگام رکود و مشکلات اقتصادی، روز به روز اخبار اقتصادی بدتر میشود. حتی هماکنون که وضع روبه بهبود است، روز جمعه، کرسی آمار نیروی کار گزارش داد که نرخ بیکاری ملی در فوریه به ۱/۸درصد افزایش یافت. این نرخ در بیست و پنج سال گذشته بیسابقه است.
منبع: نیویورک تایمز
مترجم: دومان بهرامی راد
در صورت از دست دادن شغلمان چه باید بکنیم؟
در هنگام رکود و مشکلات اقتصادی، روز به روز اخبار اقتصادی بدتر میشود. حتی هماکنون که وضع روبه بهبود است، روز جمعه، کرسی آمار نیروی کار گزارش داد که نرخ بیکاری ملی در فوریه به ۱/۸درصد افزایش یافت. این نرخ در بیست و پنج سال گذشته بیسابقه است. تنها در هفته گذشته، ۶۵۱۰۰۰ شغل از بین رفت. کسانی که در صنعت مالی مشغول به کارند، بیشتر از همه از بحران ضربه خوردهاند؛ اما در هفتههای اخیر، موج تعدیل در کمپانیهایی نظیر I.B.M نیز شدت گرفته است؛ این در حالی است که تا چندی پیش به نظر میآمد که کارگران این شرکتها از توفانهای اقتصادی در امان باشند. اما در این وضعیت اقتصادی اگر کسی شغلش را از دست بدهد چه باید بکند؟ در ادامه پاسخ چند تن از کارشناسان را میخوانید.
نباید خودتان را سرزنش کنید
کاترین نیومن*
*استاد جامعهشناسی در دانشگاه پرینستون و نویسنده «طبقه گمشده»
بیست سال پیش، زمانی که من برای اولین بار حرکت نزولی طبقه متوسط را مورد مطالعه قرار دادم، تجربه غیرمنتظره و نامطلوبی را از سر گذراندم. من متوجه شدم که در اوایل دهه ۸۰، کارگران یقه آبی که عضو هیچ اتحادیهای نبودند تعدیل شده بودند؛ اما با گذشت زمان کارگران یقه سفید و مدیران نیز امنیت شغلی خود را از دست دادند و پس از مدتی نسبت به کارگران یقه آبی با شدت بیشتری تعدیل شدند.
کارمندان تحصیل کرده و با تجربه که به بنگاههای خود وفادار بوده و اطمینان داشتند که شغل خود را از دست نخواهند داد بر خلاف انتظاراتشان تعدیل شدند. عجیب نیست که این دسته از افراد طبقه متوسط آمادگی تحرک نزولی را نداشتند. مدیران اجرایی که از کار بیکار شده بودند هر روز لباس رسمی میپوشیدند و از خانه بیرون میزدند تا کسی نفهمد که دیگر شغلی ندارند؛ اما آنها نمیتوانستند به این کار ادامه دهند؛ بنابراین بعد از مدتی دستشان رو میشد. اغلب آنها پس از مدتی مجبور میشدند داراییهایشان را بفروشند.
شایان ذکر است که در بسیاری از موارد مهارتها و تجارب این دسته از بیکاران میتوانست به کمکشان بیاید؛ اما دستمزد لازم برای حفظ استاندارد زندگیشان را فراهم نمیآورد.
اما آنها چه طور این مصیبت را از سر گذراندند؟ در دهه ۸۰، این افراد به هر کسی که میشناختند زنگ میزدند تا ببینند که آیا کاری برایشان سراغ دارد یا خیر. آنها رزومه خود را به هر جایی که میتوانستند میفرستادند و توجهی نداشتند که آیا با آنچه که درخواست شده بود هماهنگی دارند یا خیر. به زودی ظرفیت باشگاههایی که در طول رکود بزرگ برای بیکاران تاسیس شده بود، تکمیل شده بود. به علاوه مردان به همسران خود که در بسیاری از موارد خانهدار بودند، اصرار میکردند که وارد بازار کار شوند و به کودکان خود میگفتند که اگر میخواهند به کالج بروند، باید خودشان کار کنند و وامهای سنگین بگیرند.
این استراتژیها در آن زمان بسیار کارآ بودند؛ همانطور که الان هستند. منظور من از کارآیی این است که این استراتژیها به وضعیت این خانوادهها ثبات دادند؛ هر چند که وضعیت آنها نسبت به آنچه که انتظار داشتند در سطح پایینتری قرار گرفت.
در وضعیت اقتصادی فعلی، مهارتها و تجارب کسانی که اخیرا بیکار شدهاند، هنوز میتواند به آنها کمک کند؛ اما نمیتواند برای آنها درآمدی را که برای حفظ استاندارد زندگیشان لازم است به ارمغان آورد. خانوادههایی که با کمک هم با این مشکلات مقابله میکنند، بهتر به ثبات میرسند؛ به خصوص زوجهایی که تا جایی که میتوانند با هم به خوبی همفکری میکنند.
نوجوانانی که یاد میگیرند که شرایط خانوادههای خود را در نظر بگیرند و مسوولیت خواهران و برادران کوچک خود را نیز بر عهده میگیرند، تجربه خوبی به دست میآورند؛ اما همسایهها، هم محلیها و آشنایانی که هنوز شغل خود را حفظ کردهاند، باید به یاد داشته باشند که هر چیزی که بتواند باعث شود دوستان بیکارشان شغل پیدا کنند به نفع آنها هم هست. بیشتر از همه، کسانی که جدیدا بیکار شدهاند باید به یاد داشته باشند که نباید احساس گناه کنند.
با کاهش مخارج، زمان بخرید
مایکل ملکر *
* مدیر اجرایی و نویسنده کتاب «وکیل خلاق: راهنمای عملی رضایت حرفه ای»
رکود فعلی ممکن است طولانی یا کوتاه باشد، بازارهای مالی ممکن است توسعه بیابند یا نیابند، برخی از بخشها ممکن است حتی در رکود موفق تر باشند. کسی چه میداند؟
در نهایت، پاسخ به چنین سوالاتی اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا به هر حال افرادی که باید شغلشان را تغییر دهند سفر سختی را پیش رو دارند. راه پیدا کردن شغلی که دوستش داشته باشید، این است که مهارتهای خود را به خوبی معرفی کنید. شما باید در این زمینه صادق باشید. باید پی گیر باشید و تمایل خود را به تجربه کردن مشاغل جدید نشان دهید؛ به علاوه نباید انتظار داشته باشید که بین تجربه شما و همکارانتان مشابهتی وجود داشته باشد.
بسیاری از حرفهایهای تحصیل کرده نمیدانند که استراتژیهای یافتن شغل چگونه است. بسیاری از آنها برای مدت طولانی به دنبال شغل میگردند؛ شاید حتی این جستوجوها ۱۲ تا ۱۸ ماه هم به طول بیانجامد. این وضعیت در آخرین رکود مشهود بود. به یاد داشته باشید که من راجع به کسانی صحبت میکنم که کارشان را بلد بودند؛ اما با وخیم شدن اوضاع شغلشان را از دست دادند.
با وجود ریسک ایجاد یک چرخه ضدتورمی در سطح ایالات متحده، من فکر میکنم که کسانی که بیکار شدهاند باید مخارجشان را کاهش دهند تا زمان بیشتری بخرند(من از کسانی که شغل خود را از دست دادهاند زیاد میشنوم که میگویند «من تا چند ماه میتوانم بدون اینکه تغییری در سطح زندگیام ایجاد شود، بیکار باشم.» در حالی که این دید درست نیست. کسی که درآمدش را از دست میدهد باید سبک زندگی خود را هم تغییر دهد).
بسیاری از حرفه ایهای تحصیل کرده نمیدانند که برخی از استراتژیهایی که برای یافتن شغل اتخاذ کردهاند چقدر ناکارآ است. بیشتر کسانی که دنبال کار هستند زمان زیادی را در اینترنت صرف میکنند و وقت کافی برای ایجاد ارتباط با افراد حقیقی اختصاص نمیدهند. زمانی هم که ارتباطاتی پیدا میکنند این فرصتها را به راحتی از دست میدهند. این امر حتی کسانی را که از جاهایی مانند مدرسه بازرگانیهاروارد فارغالتحصیل شدهاند نیز در بر میگیرد.
یافتن شغل در این وضعیت اقتصادی نیازمند تلاش است؛ به علاوه بیکاران به جای اینکه به این نتیجه برسند که یافتن شغل غیر ممکن است باید استراتژیهای خود را مورد انتقاد قرار دهند.
لازم نیست بترسید
مایکل گیتس گیل*
*یکی از روسای موسسه تبلیغاتی والتر تامپسون.
من به جرات ادعا میکنم که اگر با اطمینان خاطر عمل کنید، میتوانید بر هراسهای خود فائق آیید و این مهمترین فاکتور برای کسی است که به دنبال شغل میشود.
دو روز قبل، یکی از همکاران سابقم مرا دید و از من پرسید که چرا آنقدر خوشحالم. من به او گفتم که چون این بهترین شغلی است که تا به حال داشتهام. او با تعجب به من نگاه کرد. من هم همانقدر خوشحالم چون شغلی که هرگز فکرش را نمیکردم، زندگی مرا دگرگون کرده است.
زمانی که من از شغل پردرآمد قبلیام اخراج شدم مجبور شدم زمان زیادی را صرف کنم تا شغلی در همان سطح پیدا کنم. بعد از مدتی خسته و ناامید شدم. روزی یکی از آشنایانم به من پیشنهاد کار کرد. با وجودی که این شغل با انتظارات من هماهنگی نداشت؛ اما آن را با اشتیاق پذیرفتم.
بهترین راه پیدا کردن شغل این است که به آن فکر نکنید. اگر من میخواستم باز هم به این موضوع فکر کنم، هرگز حاضر نمیشدم که با توجه به شغل قبلیام، این شغل سطح پایین را قبول کنم. با این حال شغل جدید من به من این شانس را داد تا زندگیام را بسازم؛ طوری که هرگز فکرش را نمیکردم.
به عنوان مثال از آنجایی که شغل جدیدم یک کار پاره وقت است وقت زیادی برایم باقی میماند. من بعد از ظهرها و عصرها آزاد هستم. زمان بسیار ارزشمند است.
اگر من این شغل را به دست نمیآوردم، نمیتوانستم کتابم را بنویسم. همچنین اگر مجبور نمیشدم استاندارد زندگیم را کاهش دهم هرگز این زندگی ساده را تجربه نمیکردم. من توانستم شغلی را به دست آورم که هیچ وقت فکر نمیکردم برایم مناسب باشد و حالا از این امر خوشحالم.
سعی کنید کار خود را حفظ کنید؛ اما دست از جستوجو بر ندارید
استفن ویسکوزی*
*نویسنده «شغل خود را ضمانت کنید» و بینانگذار و مدیر اجرایی سایت Bulletproofyourresume.com.
باید به یاد داشته باشیم که حتی اگر نرخ بیکاری به ۱۰درصد هم برسد، ۹۰درصد نیروی کار ایالات متحده شغل خود را حفظ خواهند کرد؛ بنابراین نباید فرض را بر این بگذارید که شغل خود را از دست میدهید؛ چون اغلب آمریکاییها شغلشان را حفظ خواهند کرد.
با وجود این، با وجود شرایط اقتصادی فعلی، اخراج کارمندان کمتر به خاطر نداشتن شایستگی است و حتی کارمندان وظیفهشناس نیز ممکن است، اخراج شوند. رییس شما ممکن است از چیزی که در صفحه فیسبوک خود نوشتهاید خوشش نیاید و اخراجتان کند. آیا این انصاف است؟ احتمالا خیر، اما در دوران رکود این اتفاقات عجیب نیست.
«شبکه» واژهای است که در زبان انگلیسی از آن به شدت سوءاستفاده شده است. اگر شما شغل دارید، باید محتاط باشید. ارتباط از راه دور نسبت به شغل شما از اهمیت به مراتب کمتری برخوردار است؟ احتمالا در شرایط اقتصادی فعلی بهتر است که مواظب آنچه در این شبکههای اجتماعی بیان میکنید، باشند. روسا به راحتی کارمندانی را که حتی ندیدهاند اخراج میکنند. کار شما ممکن است به جایی برسد که مجبور شوید پیشنهاد دهید سالی بیستدرصد کمتر دستمزد بگیرید یا به جای پنج روز سه روز کار کنید. به هر حال بهتر است که در دوران رکود به هر قیمتی شغل خود را حفظ کنید؛ بنابراین سعی کنید هر طور شده در کاری مشغول بمانید و در همان حال به دنبال یافتن موقعیت بهتری نیز باشید.
اگر شغلتان را از دست بدهید، ممکن است احتمال اینکه بتوانید در کارهای پروژهای به طور موقت استخدام شوید، افزایش دهید. به هر حال «شبکه» نمیتواند تنها ابزار شما باشد. هر کسی به اندازه شما از این وضعیت هراسان است. همه به دنبال شغل هستند حتی در شرایطی؛ که شغلشان را از دست ندادهاند. بنابراین فایدهای ندارد که به تعداد زیادی از دوستان و آشنایانتان اطلاع دهید که دنبال کار بهتری هستید، زیرا نمیتوانند به شما کمک کنند.
به یاد داشته باشید که بنگاه رقیب جایی که شما در آن مشغول به کارید احتمالا بهترین مکان برای شروع است. از هیچ چیز غفلت نکنید.
از دولت کمک بگیرید
هارلی شایکن*
* استاد دانشگاه کالیفرنیا و کارشناس نیروی کار و بازار آزاد
ما در دوران سختی زندگی میکنیم. در کالیفرنیا نرخ بیکاری بالای ۲۲درصد است و در دیترویت متوسط قیمت برای مسکن به ۷۰۰۰دلار کاهش یافته است و این بدان معنی است که ما در میانه بحران هستیم.
بسیاری از افراد خودشان را به خاطر از دست دادن شغلشان شماتت میکنند. این در حالی است کهمیلیونها فردی که از نتایج مصیبت بار بحران آسیب میبینند، نقشی در ایجاد بحران نداشتهاند. آنچه در نهایت ما را از این بحران نجات میدهد، رفتار مسوولانه دولت است. خوشبختانه، طرح محرک اقتصاد را به سمت درستی هدایت میکند و باعث میشود که از بحران ضرر کمتری ببینیم؛ اما شکی نیست که برای عبور از بحران اقدامات بیشتری لازم است.
توصیه من به شما این است که وضع کلی اقتصاد را هم در نظر بگیرید. سعی کنید مسائل سیاسی را نیز دنبال کنید.
بقا در کوتاهمدت ضروری است؛ اما یک هدف بلندمدت میتواند باارزش باشد؛ اما اگر شغلتان در میان مدت تهدید شود چه میکنید؟ هیچ پاسخ درستی به این پاسخ وجود ندارد و تنها چند تاکتیک ساده را باید رعایت کرد. اول، حتی اگر احساس امنیت میکنید خود را آماده کنید. اگر در صنعتی که دچار مشکلات عدیدهای است، مشغول به کارید- مثل ساخت و ساز و تولید کالا و دیگر صنایع- سعی کنید؛ در حالی که شغل خود را حفظ کردهاید دورههای کاربردی دیگری ببینید تا بتوانید در صورت لزوم در صنعت دیگری مشغول به کار شوید. در این صورت بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیافتد این است که زمانی که اقتصاد بهبود مییابد، شما انتخابهای بیشتری
خواهید داشت.
به علاوه باید اخبار مربوط به مزایای بیکاری ایالتی و مواردی از این دست را دنبال کنید.؛ به عنوان مثال در سایت recovery.gov ببینید کدام پروژههای دولتی در حال اجرا هستند. نگاهی به کلیت اقتصاد داشته باشید. سعی کنید حتی اگر هیچ وقت با سیاست سروکار نداشتهاید از این به بعد سیاست را دنبال کنید. حتی میتوانید به نماینده ایالتتان ایمیل بزنید یا در کمپینها مشارکت داشته باشید تا بتوانید به خاطر شرایط نامناسب نیروی کار اعتراض کنید. در مباحثاتی که در مورد افزایش مزایای بیکاری صورت میگیرد، بیکاران باید صدایشان را به گوش همگان برسانند.
خبر بد اینکه شرایط وخیم است و به نظر میرسد که از این هم وخیمتر شود؛ اما رکود برای همیشه ادامه پیدا نمیکند و اگر دولت مسوولیت بیشتری بپذیرد، ممکن است اقتصاد زودتر بهبود یابد.
پلهای پشت سر خود را خراب نکنید
باب آدلر*
*مشاور نیروی کار
در ۸مه سال ۲۰۰۸ من از موسسه بیمهای که در آن کار میکردم، اخراج شدم. من تا یک ماه از اعتراف به اینکه در ۵۵ سالگی بیکار شدم، خجالت میکشیدم؛ اما حالا بعد از ده ماه، شرکت مشاوره خودم را راهانداختهام و به یک مرحله جدید وارد شدهام؛ اما رسیدن به این مرحله ساده نبوده است.
اولین چیزی که میخواهم به شما بگویم این است که از این که بیکار شدهاید، خجالت نکشید؛ اما به خودتان اجازه ریسک کردن بدهید.
در پیمودن این راه بسیاری از افراد به من کمک کردند. مربی غیر رسمی من به من یاد داد که به جای اینکه بر نتیجه تمرکز کنم، بر فعالیت تمرکز کنم. رییس سابقم هم پروژه کوچکی را پیشنهاد کرد تا بتوانم راه خود به عنوان یک مشاور را بیابم. یکی از دوستانم به من این شانس را داد که در یک شرکت غیر انتفاعی مشغول به کار شوم و همسرم نیز در تمام این مدت همراهم بود.
مهمترین چیزی که آموختم این بود که باید ارتباطات زیادی را ایجاد کنم. ایجاد «شبکه» میتواند سخت باشد؛ مگر اینکه از قبل آمادگی ایجاد ارتباطات لازم را کسب کرده باشید. سعی کنید که از منابع شبکههای اجتماعی آنلاین یا شبکههای سنتیتر استفاده کنید. تا جایی که میتوانید به دیگران کمک کنید حتی اگر تنها کاری که از دستتان بر میآید، گوش کردن باشد.
از این که بیکار ماندهاید خجالت نکشید؛ اما به خودتان اجازه ریسک کردن را بدهید. خوشبین باشید و نگاهی به آینده داشته باشید. میدانم که این این حرف کلیشهای است؛ اما پلهای پشت سر خود را خراب نکنید.
ارسال نظر