اصلاح سربازی اجباری تحصیلکردهها
دکتر ابوالقاسم جمشیدی* اشاره: در تاریخ شنبه ۵ اسفند، در این صفحات پروندهای کار کرده بودیم که مساله سربازی، پیشنهاد خرید آن و انتقادات وارد بر آن را مورد بررسی قرار داده بود. یادداشت زیر بازتابی است از سوی یکی از خوانندگان روزنامه به آن پرونده. گروه اندیشه دنیای اقتصاد ضمن باور عمیق به ایجاد فضای گفتوگوی عقلانی، از انتقادات و پیشنهادهای همه خوانندگان استقبال میکند.
نگارنده با قرائت نظرات محققین دانشگاهی و وبلاگ کافهنویسان اقتصادی و دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه اصفهان که هماکنون در لباس مقدس سربازی در کرمانشاه به خدمت و صرف عمر مشغول است، بر آن شدم چند سطری نظرات و تجارب خویش را به رشته تحریر درآورم. با مروری به فلسفه و تاریخ سربازگیری اجباری و قوانین متغیر مقطعی دولتهای گذشته و خرید دوران خدمت سربازی و دلایل حذف آن مصوبه، آشنایی لازم با موضوع حاصل شد. حال از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی میتوان با تحلیل موضوع را پیگیری نمود. قصد نگارنده دیکته کردن نظر نیست بلکه تجزیه و تحلیل آنچه که بر عمر و وقت شریف جوان میگذرد و هزینه فرصت از دست رفتن توان کار او و بحث عدالت در اجتماع
است.
آزادی فردی و بحث عدالت از دیدگاه مکاتب فکری مطلق نیست، بلکه بستگی به شرایط هر کشوری از لحاظ جغرافیایی و سوق الجیشی و انتخاب نوع زیست در الگوی مدنیت دارد و معمولا نسبی است. کشورها در الگوهای انتخاب ایدئولوژی و سلوک سیاسی و سیاستی با جهان اطراف خود و با دول مختلف و بستگی به توسعهیافتگی و اولویت دادن به هزینه فرصتها بین اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه یا غلبه فرهنگ بر رفتار و باورها و سنن افراد جامعه، نوع استراتژیها و اهداف را تعیین و نهایتا چیدمان ساختاری دفاعی یا مداخلهای و حملهای را در ساختار نیروی نظامی و حتی انتظامی خود تعریف و اولویتبندی مینمایند. لذا سربازگیری اجباری (برای همه) طی نزدیک به ۱۰۰ سال اخیر در کشور به عنوان الگوی مسلط بر خانوارها و جامعه نهادینه شده است.
این درست است که هر خانواده و هر جامعهای برای آرامش و حفاظت از ناموس خود و ناموس کشور باید به میزان استفاده از فضای مدنیت، هزینه نماید. اما تحقیق و بررسی در هر شرایط زمانی ما را در طراحی الگوی جدید که منافع عامه را در بر داشته و هزینه نسبی بین آحاد مردم ملحوظ گردد، یاری خواهد داد. دنیای امروز یا دهکده جهانی به یک عقلانیت نسبی رسیده است که هزینه جنگ و دفاع برای بقا بیشتر از هزینه تعامل در زیست سالم و بیخطر است. دولتهای زیادهخواه و مردم فتنهگر با اندیشه آشوبگرانه به دنبال استیلا بر حقوق دیگر مردم
هستند.
این پدیده شوم در خلق و خوی جهانخواران متاسفانه هنوز کشته نشده است، اما درسهای دو جنگ بزرگ اول و دوم و لجاجتهای صاحبان ایدئولوژی در حکومتهای تمرکزگرا و انحصارطلب دولتی طی ۷۰ سال با دولت- ملتهای سرمایهدار انحصارطلب لیبرال موجب رشد ابزار و ادوات پیچیده نظامی برای تجاوز با پوشش دفاعی شدهاند. اما بعد از فروپاشی حکومتهای تمرکزگرا، صرفنظر از برخی جنگها و تحولات منطقهای در جهان، مصلحت مردم جهان ایجاب کرده است که جنگ اقتصادی و استیلای پولی را در جهان دنبال نمایند. لذا قرن حاضر قرن جنگ اقتصاد و به کارگیری ابزار پول قوی به عنوان استراتژی دولتها قرار گرفته است.
به این لحاظ میتوان روی بحث سربازگیری اجباری و غیرحرفهای یا آماتور و سربازگیری حرفهای و تخصصی برای زمان دفاع اندیشه کرد.
از آنجا که در دنیای فعلی غالب امور تخصصی و حرفهای شده است، به این لحاظ میتوان نظام دفاعی کشور را بر این اساس طراحی کرد. قانون اساسی به اصالت فرد و آزادی، در چارچوب قانون برای زیست در اجتماع تاکید دارد. وقتی اشاره به قانون میکنیم، منظور برقراری نظم و انضباط است.
نظم و انضباط در جامعه به این نحو حاصل میشود که افراد قسمتی از آزادیهای فردی و امکان خود را در اختیار قانونگذار قرار میدهند تا خطوط و مرزهای همزیستی در جامعه را تعیین و تعریف و دولت را موظف به نظارت میکند تا افراد در کنار هم و با هم در مسالمت کامل زندگی کنند و همچنین اجازه میدهد یک نیروی نظامی از حریم کشور و نوامیس کشورش دفاع کند. به این لحاظ است که حاضر به دادن هزینه این فرصت است.
چه به صورت مستقیم (مالیات و عوارض) و چه در قالب دادن منافع حاصل از انفال که به امانت در اختیار دولت برای کسب بهره مالکانه میگذارد، دولتها موظف هستند این امکانات را در چارچوب قوانین موضوعه یا قابلتجدیدنظر تامین کنند.
در کشور ما مردم اینگونه امکانات را در چارچوب منشور ملی و سایر قوانین در اختیار حاکمان منصوب خود قرار دادهاند. لذا قانونگذاران میتوانند با تدوین یک الگوی دفاعی ضمن آموزش مختصر به افراد و آماده بودن آنها برای شرایط دفاع از کشور، فرصت زمانی آنها را صرف توسعه و کار و تولید کنند. آنان که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به ویژه بعد از دوران جنگ تحمیلی به سربازی اجباری رفته باشند به خوبی متوجه اتلاف وقت و هزینههای مادی آن هستند. این ضربالمثل عامه صحیح است که جوان طغیانگر در دوران خدمت سخت سربازی آرام میگیرد، اما سرکوب غرور جوانی دارای هزینهای به مراتب بیشتر برای اجتماع است. این پدیده برای جوانان تحصیلکرده بیشتر نمایان است. به کارگیری تحصیلکردههای جوان در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد در لباس مقدس خدمت سربازی سر چهارراههای شهری به جای چراغ راهنما یا در کلانتریها در مقابل پدیدههای زشت جامعه یا راننده افسران، هم عرض ایجاد عقدههای اجتماعی و سرکوبی شخصیت جوان جویای فعالیت و بهرهور است.
جنگها امروزه تکنولوژیبر شدهاند. پیاده نظام در صف آخر قرار دارد، بنابراین از انسان برای آفرینش سختافزار و نرمافزار استفاده میشود. به این لحاظ هزینههای سربازگیری انبوه در دوران صلح میتواند صرف استخدام سرباز حرفهای و دارای تخصص بشود و در موقع بحران و دفاع از بسیج همگانی با آموزش موردی استفاده کرد.
حال اگر موافقین و مخالفین سربازگیری اجباری به توافق نسبی برسند، اگر قرار است سربازی برای قشر تحصیلکرده اجباری باشد بهتر آن است از تجربه گذشته بهره گرفت. سرباز صفر و زیر دیپلم را میتوان با برنامه دیگری و یا به روش فعلی دنبال کرد. آنانکه با الگوهای رفتن سربازی طی دهه ۵۰ در کشور آشنا باشند، دیپلم و به بالا تحت آموزش ۴ ماهه بر یادگیری فنون سربازی به فنون تخصصی و کاربردی آشنا میشدند و به عناوین سپاه دانش برای آموزش ابتدایی اجباری نوجوانان روستایی و سپاه بهداشت برای پیشگیری قبل از درمان در سطح روستاها، سپاه ترویج و آبادانی برای همیاری روستاییان در کاشت و برداشت به روشهای مکانیزه و ساخت راه و ساختمانهای روستایی و بهداشتی کردن آب شرب آنان و بالاخره استفاده از متخصصان سرباز در سطوح مختلف برای خدمت به روستاییان و داخل بخشها و شهرها برای برنامهریزی و نظارت بر توسعه روستاها با هزینه کم انجام میگرفت.
شاید از این امکانات ناقص یا با هدف خاصی در دوران گذشته بهرهگیری میشد، اما اصل و هدف و برنامه صحیح و درست بود و ما که در قالب سپاه دانش خدمت ارائه کردیم در ۱۴ ماه باقیمانده از ۱۸ ماه دوره سربازی نزد خدای خود و وجدان خود احساس خدمت به مردم و وطن میکردیم و لاغیر.
جامعه برای یک فرد تحصیلکرده، سرمایهگذاری کرده است و اگر اجبار است حداقل در دوران صلح میتوان برای مدت ۱۸ ماه از خدمات او در امر توسعه و تولید بهره گرفت و از سرباز صفر برای حفظ محیط زیست و توسعه فضای سبز یاری گرفت.
انسان آموزش دیده و کارآزموده در دوره سربازی پس از پایان خدمت حداقل تجربهای کسب کرده بود که میتوانست دست مایه یا توشه کار برای راهاندازی و فعالیت بعدی برای کسب و کار و خوداشتغالی باشد.
فراموش نکنیم «انسان تحصیلکرده ماشین نیست که آن را محصور و فرموله کنیم.»
*استادیار دانشگاه
ارسال نظر