چگونه عمرهای طولانیتر را مدیریت کنیم؟
منبع: پروجکت سیندیکیت
اشاره: در دوران معاصر، پیشرفتهای بهداشت و درمان باعث شده است که میانگین طول عمر مردم اغلب کشورها، طولانیتر از همیشه باشد. به طور قطع، افزایش شاخص «امید به زندگی» [۱] به عنوان یک تحول عمده اجتماعی و اقتصادی ارزیابی میشود. اما آیا به واقع چنین است؟
منبع: پروجکت سیندیکیت
اشاره: در دوران معاصر، پیشرفتهای بهداشت و درمان باعث شده است که میانگین طول عمر مردم اغلب کشورها، طولانیتر از همیشه باشد. به طور قطع، افزایش شاخص «امید به زندگی» [1] به عنوان یک تحول عمده اجتماعی و اقتصادی ارزیابی میشود. اما آیا به واقع چنین است؟
متاسفانه سوءبرداشتی دوگانه در پشت این سوال وجود دارد. اول اینکه موهبت عمر طولانی یکی از ویژگیهای نسلهای گذشته نیست. در کشورهای صنعتی، هماکنون شاهد زندگی اولین جامعه افراد صد و چند ساله هستیم. دومین نکته اینکه چالش زندگیهای طولانی یک مشکل نیست، بلکه میتواند به مثابه یک فرصت باشد. مردم در حال حاضر در سلامت بسیار بیشتر و نیز طولانیتر زندگی میکند و این مساله یعنی یکی از مهمترین پیشرفتهای تمدن مدرن. با وجود این، امروزه جوامع باید سیستمهای آموزشی و سیاستهای استخدامی و بیمه بازنشستگی خود را در مواجهه با نیازهای جدید و امیال مردم منطبق کنند. مردمی که میتوانند انتظار بهرهمندی از عمر یک قرن یا بیشتر را داشته باشند.
در پیشروترین کشورها به لحاظ بهداشت و درمان، نرخ امید به زندگی از سال 1840 به طور فوقالعادهای به میزان ثابت تقریبا 5/2 سال در دهه، رو به افزایش بوده است. هماکنون سرعت افزایش نرخ امید به زندگی در اغلب کشورهای در حال توسعه، حتی سریعتر از زمانی است که به میانگین [نرخ امید به زندگی] کشورهای توسعهیافته دست یافتند. در عین حال، میزان نرخ امید به زندگی در آفریقا و نیز کشورهای تازه استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق، تراژیک است. اما در مجموع، گسترش زندگی سالم در میان اغلب مردم جهان، عمرها را طولانی کرده است.
رشد مستمر امید به زندگی
برای مثال به زنان در آلمان دقت کنید، کسانی که نرخ امید به زندگیشان از ۴۵ سال در سال ۱۸۹۰، به ۸۲ سال در سال جاری افزایش یافت. با فرض منطقی اینکه شرایط رو به رشد وضعیت بهداشت و سلامتی عمومی با همین روند فعلی ادامه یابد، برآورد میشود که بالغ بر نیمی از کودکان آلمانی متولد شده در سال ۲۰۰۰، طول عمری بالای ۱۰۰ سال داشته و تا سال ۲۱۰۰ زندگی خواهند کرد. در مورد سایر کشورهای اروپایی، کانادا، ایالات متحده آمریکا و ژاپن نیز، چنین پیشبینی میشود.
دادههای آماری هیچ کاهشی را در این فرآیند نشان نمیدهند و هیچ دلیل تئوریک نیرومندی برای تشکیک درباره پیشرفت محدوده طبیعی میانگین طول عمر شهروندان اکثر کشورهای دنیا وجود ندارد. هرچند، برای آینده قابل پیشبینی، نرخ امید به زندگی این شانس را دارد که همچنان افزایش یابد، شاید هم اگر پژوهشگران زیستشناس- پزشک به پیشرفتهای تازه ای دست یابند، میزان رشد امید به زندگی در یک دوره تاریخی طولانیتر به میزان 5/2 سال در هر دهه یا حتی سریعتر افزایش یابد.
با این حساب، فرآیند پیرشدن جمعیت جهان در حال کند شدن نیست، بلکه یک دوره طولانیتر از سستی و ضعف را در پایان عمر موجب شده است. به همین نسبت، مرگ در حال به تعویق افتادن است و بیماریها و ناتوانیهای مزمن را به همراه دارد. بدنهای ما پیر میشوند و به این ترتیب بسیاری از مردم در پایان زندگی خود از آسیبها و بیمارهای جدی رنج میبرند. تعداد میانسالان کمبنیه افزایش خواهد یافت؛ اما قبل از رسیدن آنها به سالهای پایانی زندگی خود، اغلب مردم میتوانند از بهداشت بیشتری نسبت به والدین یا اجدادشان بهرهمند شوند. امروزه در اقتصادهای پیشرفته، ۷۰ سالهها به اندازه ۶۰ سالههایی سالم هستند که ۵۰ سال پیش زندگی میکردند.
تغییر در سیستم بازنشستگی؟
این توسعه امیدبخش، در شرایطی که تغییرات در سن بازنشستگی و جنبههای دیگر سیاستهای اشتغال نگرانکننده است، نباید نادیده گرفته شود. امروزه
65 سالگی با 65 سالگی در گذشته یکسان نیست و در آینده نیز با امروز یکسان نخواهد بود.
در برخی کشورها، تلاشها برای افزایش سن بازنشستگی حتی تا دو سال، به موضوع بحثبرانگیز سنگینی تبدیل شده است. اما اگر قرار است زندگیهای سالم افزایش یابند، چرا سن بازنشستگی به تدریج با این وضعیت تنظیم نشود؟ چرا بازنشستگی اجباری از میان برداشته نشود و به مردم اجازه ندهد که درباره طول زندگی کاری خود تصمیم بگیرند؟
حذف بازنشستگی اجباری و ایجاد فرصتهای شغلی برای کسانی که میتوانند در سنین بالاتر کار کنند، فشار افزایش تعداد مستمریبگیران را کم میکند و بازتوزیع مطلوب اشتغال را در میان نسلها ممکن میسازد.
در حال حاضر، بسیاری از افراد با ۵۰ یا ۶۰ سال سن، تمایل دارند همچنان از لحاظ اقتصادی مفید باشند و احتمالا بتوانند ۲۰ تا ۳۰ ساعت در هفته کار کنند. همزمان، افراد جوانتر تمایل دارند زمان بیشتری را برای آموزش، تفریح، دوستان و کودکان داشته باشند. امیال هر دو گروه سنی جوان و کهنسال در صورتی میتواند محقق شود که جوامع به افراد مسنتر اجازه دهند تا سالهای بیشتری را کار کنند، همچنین اجازه بدهند تا هر فردی ساعتهای کمتری را در هفته اشتغال داشته باشد.
از این رو، یک گزینه این است که به سمت کاهش ساعتهای کاری تا میانگین 25 ساعت در هفته و در مقابل افزایش سن بازنشستگی تا 70 سالگی یا حتی بیشتر پیش برویم. البته درصورتی که نرخ امید به زندگی افزایش یابد. چنین اصلاحاتی میتواند بدون کاهش رشد اقتصادی یا تقلیل داراییها، در چند دهه به کار گرفته شوند.
وقتی انسانها در شرایطی سالمتر، طولانیتر زندگی کنند؛ فرصتهای بیشتری را خواهند داشت تا نحوه گذران عمر یک قرنی یا حتی بیشتر خود روی کره زمین را انتخاب کنند. فارغ از ترس غمانگیز وجود تعداد زیاد افراد مسن، ما بهتر است انتظار زندگیهای سالمتر و طولانیتر را بپذیریم. در صورتی که سیاستهای عمومی مناسب باشند، این زندگیها شادتر نیز خواهند بود.
[1]: شاخص «امید به زندگی» (life expectancy)، میانگین آماری طول عمر ساکنان یک کشور است که در هر سال به صورت میانگین سن فوتشدگان(و معمولا به طور جداگانه برای زنان و مردان) محاسبه میشود.
ارسال نظر