رونمایی از نخستین دستگاه فونوگراف
در ۲۸ نوامبر سال ۱۸۷۷ توماس ادیسون برای نخستینبار دستگاه صوتی موسوم به «فونوگراف» یا «گرامافون» را به معرض دید عموم گذاشت. این دستگاه در آن زمان انقلابی در عالم فرهنگ به پا کرد.
گرامافون پرکاربردترین دستگاه برای پخش صدای ضبطشده از دهه ۱۸۷۰ تا دهه ۱۹۸۰ میلادی بود. اواخر عصر ناصری به ایران آمد و آن را در آن زمان دستگاه «حافظ الصوت» یا «حبسالصوت» میخواندند و مینوشتند. اکنون در بیشتر خانهها دستگاه پخش صوتهای فای، استریو و انواع صفحهها و نوارهای موسیقی پیدا میشوند. بیشک اینها با آن گرامافونی که اختراع توماس ادیسون بود، بسیار فرق دارند.
در ۲۸ نوامبر سال ۱۸۷۷ توماس ادیسون برای نخستینبار دستگاه صوتی موسوم به «فونوگراف» یا «گرامافون» را به معرض دید عموم گذاشت. این دستگاه در آن زمان انقلابی در عالم فرهنگ به پا کرد.
گرامافون پرکاربردترین دستگاه برای پخش صدای ضبطشده از دهه ۱۸۷۰ تا دهه ۱۹۸۰ میلادی بود. اواخر عصر ناصری به ایران آمد و آن را در آن زمان دستگاه «حافظ الصوت» یا «حبسالصوت» میخواندند و مینوشتند.اکنون در بیشتر خانهها دستگاه پخش صوتهای فای، استریو و انواع صفحهها و نوارهای موسیقی پیدا میشوند. بیشک اینها با آن گرامافونی که اختراع توماس ادیسون بود، بسیار فرق دارند. آنچه که این دانشمند اختراع کرده بود یک گرامافون (یا فونوگراف) بود که با دستـگاههای مـدرن و مجهـز کنونی بسیار متفاوت است. با این وجود، همه آنها از اصول فنی مشترکی پیروی میکنند، یعنی اکنون نیز اصول ضبط کردن صدا همان است که در زمان ادیسون میبود. صدا، خواه از دهان انسان برآید و خواه از آلات موسیقی، همه در هوا ارتعاشهایی پدید میآورند؛ پس صدا یعنی همین ارتعاشهایی که در هوا پخش میشود و برای ضـبط صـدا نیز باید بتوان که آن ارتعاشها را روی چیزی ثبت کرد. برای این کار چند چیز لازم است: (۱) یک لوله که مانند میکروفن در برابر دهان قرار میگیرد تا ارتعاشهای صوتی بتوانند در آن جمع شوند و عبور کنند. (۲) یک صفحهگردان که به راحتی و نرمی بر جای خود میلغزد. (۳) یک سوزن یا چیز شبیه به آن.
البته این سوزن و صفحهگردان هر دو در انتهای «لوله»ای که جلوی دهانمان نگاه داشتهایم، قرار میگیرند. (۴) یک صفحه مومی و نرم که روی «صفحهگردان» نشسته، در زیر یک سوزن پیوسته میچرخد. اکنون اگر کسی بیاید و در برابر آن لوله یا میکروفن حرف بزند یا آواز بخواند، ارتعاشهای صوتیاش از درون آن گذشته، به صفحهگردان برخورد میکند و آن را میلرزاند. آنگاه همراه با این صفحهگردان، صفحه مومی نیز میلغزد و سوزنی که رویش قرار گرفته، پیوسـته شیارهایی روی آن نقش میزند. البته باید صفحه به گونه حلزونی بچرخد تا شیارها با هم قاطی نشوند. به این گونه، سوزن پیوسته شیارهایی منظم و دایرهوار پشت سر هم روی صفحـه مومی ایجاد میکند و با حک کردن ارتعاشهای صوتی، صدای گوینده یا خوانندهای را در گرامافون ضبط میکند. البته مسیر این شیارها، حلزونوار، از پیرامون صفحه به داخل و به سوی مرکز آن است. پس ضبط صدا به اینگونه است که انجام میپذیرد. حالا میخواهیم صدایی را که ضبط کردهایم دگر بار بشنویم. دستـگاه خود را دوباره به کار میانـدازیم، ولی این بار، سوزن نرمتری به جای سوزن اولی قرار میدهیم. اکنون صفحه مومی را زیر این سوزن به گردش در میآوریم، خواهیم دید که سوزن درست در لای شیارهایی که سوزن قبلی ایجاد کرده، گردش میکند.
بر اثر گردش سوزن، دوباره صفحهگردان نیز به ارتعاش در میآید. آن گاه بر اثر این ارتعاش است که صدایی که قبلا ضبط شده در لوله طنین میافکند و بدین گونه ما دوباره صدای ضبط شده را خواهـیم شنید. پس این بود اساس بسیار ساده و ابتدایی کار گرامافون. البته دستگاههای مدرن کنونی، ساختمانی بس مفصل و پیچیده دارند. از این رو، مثلا میتوانند «امواج صوتی» را به «جریانهای برقی» تبدیل کنند. یعنی آنکه به وسیله امواج نوساندار صوتی، جریانهای نوسان دارالکتریکی پدید میآورند. سپس این جریان را نیـز تقویت کرده به آهن ربایی منتقل میکنند که سوزن ضبط، برسر آن وصل شده است. آنگاه سوزن روی یک صفحه مومی گردش و با انداختن شیارهایی، صدا را در آن ضبط میکند. اکنون، برای شنیدن همان صدایی که قبلا روی صفحه پر شده، باید سوزنی را که در بازوی پیکاپ نصب شده، روی شیارهای صفحه عبور دهیم، تا به این وسیله بر بلورهای درون «پیکاپ» فشار آورده، بلندگو را تحت تاثیر قرار میدهند و آن گاه ارتعـاشهایی را در هوا پدیـد میآورند که ما قادر میشویم صدای ضبط شده را بشنویم.
منبع: ویکیپدیا. دانشنامه ایرانیکا
ارسال نظر