در جست‌وجوی ابریشم

سارا وطن دوست: یکی از ویژگی‌های بارز دوران صفوی گسترش تولید و تجارت ابریشم است که سبب باز شدن بیش از پیش پای اروپاییان به ایران، رقابت‌های بازرگانی و نهایتا سیاسی شد.

علاقه پادشاهان این سلسله، به‌ویژه شاه عباس بزرگ به توسعه روابط بازرگانی و سیاسی و نیز استفاده از جنگ افزارهای پیشرفته آن زمان اروپا در مقابله با قشون مجهز عثمانی خود عامل دیگری در تشدید این رقابت‌ها بود.

همه اینها سرآغاز ورود اروپاییانی است که بعضا از سر کنجکاوی یا با اهداف سیاسی و جاسوسی روانه دنیای عجیب و غریب شرق، به‌خصوص ایران می‌شوند و نکته به نکته هر آنچه را که دیده و شنیده‌اند، به قلم می‌آورند.

یکی از جمله این افراد که در دوران صفوی مامور سفر به ایران بود، آدام اولئاریوس آلمانی است.

نام اصلی او آدام اولشلگر Adam Oehlschaeger بود که آدام الئاریوس شکل لاتین آن است.

وی در حدود ۸ ربیع‌الاول ۱۰۱۲ه/ ۱۶ آگوست ۱۶۰۳م در شهری در نزدیکی ماگدبورگ به نام آشرزلبن به دنیا آمد. او ابتدا در لایپزیک به آموختن الهیات پرداخت؛ ولی دیری نگذشت که به فلسفه و ریاضیات روی آورد و پس از اتمام تحصیلات در لایپزیک ماند. در سال ۱۶۲۸م به مقام آموزگاری و سپس استادیاری و ریاست دانشکده فلسفه رسید.

سرانجام در سال ۱۶۳۰ م به‌عنوان نایب رئیس مدرسه نیکلای مشغول به کار شد تا اینکه در سال ۱۰۴۳ه / ۱۶۳۳م دوک هولشتاین گتتورپ، دو تن به نام‌های فیلیپ کروسیوس (مشاور حقوقی) و اتوبروگمان شتات (بازرگان و رئیس هیات) را برای جلب موافقت تزار برای عبور از آن کشور و رسیدن به ایران به روسیه می‌فرستد هیات اعزامی از هامبورگ حرکت کرده و هشتم نوامبر به تراومونده می‌رسند.

در آنجا ناخدایی را برای کشتیرانی بر دریای خزر در سفر آینده خود به ایران استخدام کرده و روانه مسکو می‌شوند. گروه در ۱۹ آگوست ۱۶۳۴ م / اواخر مرداد ۱۰۵۴ه برای اولین بار به حضور تزار روسیه (میخائیل فئودورویچ) رسیدند. این سفرای اعزامی در جلسه خود با تزار روسیه از او خواستند تا درباره مسائل مربوط به ایران مذاکرات محرمانه‌ای به عمل آورند که در نهایت این مذاکرات مورد موافقت تزار روسیه قرار گرفت. در آخرین جلسه، تزار با هیات آلمانی موافقت کرد که به سبب دوستی دو جانبه خود با دوک هلشتاین، تذکره مسافرت هیات آلمانی را به ایران از طریق روسیه صادر کند، با این شرط که سران هیات پس از بازگشت از ایران با او مذاکره‌ای مجدد داشته باشند.

سفرا پس از انجام کارهای مربوط به ساخت کشتی برای سفر به ایران در ۲۴ دسامبر به هلشتاین برگشتند. آنها پس از رسیدن به آلمان به دستور دوک هلشتاین بی‌درنگ خود را برای مسافرت به ایران و حضور در دربار شاه صفی مهیا کردند. بالاخره گروه در۱۰۴۵ ه / ۲۲ اکتبر ۱۶۳۵م از هامبورگ راه افتادند و به سوی مسکو حرکت کردند.

از راه ولگا به دریای خزر رسیدند و از طریق دربند، اردبیل، سلطانیه و قزوین به مرکز ایران وارد شدند و در نهایت در ۱۱ ربیع الاول ۱۰۴۷ه/ ۳ اوت ۱۶۳۷م. به اصفهان داخل شدند و شاه، آنان را در روز یکشنبه ۲۴ ربیع‌الاول / ۱۶ آگوست پذیرفت. فیلیپ کروسیوس در هنر مذاکرات استاد بود و اگر به خاطر غرور و ناشیگری بروگمان نبود، شاید موفق به دستیابی به هدف بلندپروازانه خود می‌شدند.

الئاریوس بیش از یک سال در دربار صفوی زیست و در این زمان مشاهدات خود را در سفرنامه‌اش ثبت کرد. قابل ذکر است که الئاریوس با زبان‌های ترکی و فارسی آشنا بود و آنها را از طریق صحبت کردن با مردم محلی یاد گرفت و شرایط مکان‌هایی را که از آنها گذر کرد و همچنین وقایع روزانه و ماجراهایی را که مردم محلی برای او تعریف می‌کردند در «توصیفات سفر به مسکو و پارس» به نگارش درآورد.

او در سال ۱۶۳۹م پس از انجام مسافرت به گوتروپ بازگشت و با کاترینامولر دختر یک سناتور ازدواج کرد. از موفقیت‌های دیگر الئاریوس دعوت وی از طرف تزار روسیه به سمت منجم و نقشه‌کش دربار بود که نپذیرفت. او پس از آن بیشتر با عنوان مشاور دوک هلشتاین در گوتروپ به کار اشتغال داشت و در همان جا بود که به نوشتن سفرنامه خود بر پایه بررسی‌های علمی پرداخت.

او سفرنامه‌اش را در سال ۱۰۷۴ه/ ۱۶۵۴م به رشته تحریر درآورد و در سال ۱۰۷۶ه/ ۱۶۵۶م منتشر ساخت. سفرنامه الئاریوس با تمام گستردگی و تفصیلش در طول زندگی وی چهاربار تجدید چاپ و منتشر شد. در نهایت او در ۱۲ شوال ۱۰۸۱ه/ ۲۲ فوریه ۱۶۷۱م در عین شهرت در گوتروپ از دنیا رفت و جنازه‌اش در برج کلیسای شلسویگ به خاک سپرده شد.

در جست‌وجوی ابریشم

در جست‌وجوی ابریشم