دولتی که مستعجل بود کاروانسرایی به‌جامانده از دوره سربداران- سبزوار

الهه رامشینی: جنبش سربداران با ساختار دوگانه سیاسی و مذهبی برآمده از اهل فتوت شیعی، توانست با جذب لایه‌های متفاوت جامعه، خاصه تهی‌دستان شهری، پیشه‌وران و حتی خرده‌مالکان، حکومتی هرچند کم دوام اما الهام‌بخش را ایجاد کند. سربداران همچون دیگر حکومت‌ها تلاش داشتند با سامان‌دهی یک سازمان اداری، حکومت خود را استمرار بخشند اما حقیقت این است که امروزه اطلاعات و منابع ما درخصوص امور و مناصب کشوری سربداران بسیار کم و اندک است و محدود به برخی از اسامی و عناوین می‌شود که در کتاب‌ها و تذکره‌های تاریخی از آنها نام برده شده است. باید اذعان داشت دولتمردان سربداری با حکومتی که عمری در حدود پنجاه سال را تجربه کرد، زمان کمی برای سروسامان و شکل دادن به ساختار و بدنه حکومت خود داشتند که این زمان اندک خود تحت‌تاثیر درگیری‌های داخلی و جنگ‌های گاه و بیگاه با حکومت‌های محلی همچون آل کرت و طغاتیمور بود. تحت این مشکلات بود که سران سربداری اجبارا از مناصب و عناوینی که در سلسله‌های ماقبل خود وجود داشت، در حکومتشان استفاده می‌کردند، سلسله‌مراتب این مناصب را طبق منابع و اطلاعات جسته و گریخته می‌توان به شرح ذیل عنوان داشت:

۱- وزیر: این عنوان به شواهد کتب تاریخی عالی‌ترین منصب کشوری در دولت سربداران به‌شمار می‌آمده و به نزدیک‌ترین مشاور رهبران سیاسی گفته می‌شده است. از وظایف منصب وزیر در دولت سربداران مشاوره مالی، سیاسی و نظارت بر کل دیوان‌ها بوده است. از وزرای معروف سربداری می‌توان به «یونس سمنانی» وزیر حسن دامغانی اشاره کرد که به خاطر دخالت در قتل پسر امیرمسعود به‌دست علی موید به قتل رسید.

۲- اتابک: این منصب که از عهد سلجوقیان شکل گرفته بود، در واقع به فردی گفته می‌شد که حاکم او را به همراه شاهزاده به ایالتی برای حکمرانی می‌فرستاد و در واقع اتابک همه‌کاره آن شاهزاده محسوب می‌شد. در منابع تاریخی سربداران از فردی به نام «اتابک نصرالله جوینی» که اتابک پسر خردسال امیر مسعود بود، نام برده شده است البته از آنجا که شاکله حکومت سربداران مذهبی و به نوعی دور از مناصب سلطنتی بود و عنوان اتابک خود از سلطنت وام می‌گرفت، بنابراین این منصب در زمان سران سربداری دیگر دیده نمی‌شود.

۳- مستوفی: مستوفی منصبی بود که در دیوان استیفا کار می‌کرد و بر حسابرسی تمام امور مالی مربوط به لشکر و دخل و خرج قشون نظارت داشت و در واقع به استیفای ممالک مشغول بود. در کتاب تاریخ طبرستان از «نیکروز سمنانی» به‌عنوان مستوفی امیر مسعود نام برده شده است.

۴- منهی: در کتب تاریخی مرتبط به تاریخ سربداران از این عنوان در دوره «شمس‌الدین علی» نام به میان آمده است و از شواهد و قرائن چنین به نظر می‌آید که منهی چشم و گوش حاکمان سربدار در چهار گوشه قلمرو حکومتی‌شان به‌شمار می‌آمدند و کارشان گزارش دادن عملکرد مامورین و سران بلاد به حاکم بوده و در صورت بروز فساد و ظلمی از ناحیه مامورین حکومتی به رعایا، منهی حاکم را آگاه می‌ساخت.

۵- داروغه: منصب داروغه از مناصبی است که از دوران مغولان به بعد در مناصب حکومتی ایران جایی برای خود باز کرد، وظیفه داروغه برقراری نظم در شهر بود داروغه‌ها به امنیت شهر نظارت کلی داشتند.

۶- تغماچی: «تغما» نام نوعی از مالیاتی است که در زمانه سربداران بر پیشه‌وران و زمین‌داران و سایر حرفه‌ها بسته می‌شد و مامورین گرفتن این مالیات‌ها را تغماچی می‌گفتند، این شغل یکی از شغل‌های مهم زمانه سربداران بوده است و از کارکنان دیوان استیفا به حساب می‌آمده است. در کتب تاریخی از «حیدر قصاب» به‌عنوان تغماچی شمس‌الدین نام برده شده است.

۷- رئیس: منصبی مانند کدخدا بوده و رابط بین مردم یک محل یا یک روستا با دولت به حساب می‌آمده. او مالیات‌ها را از مردم اخذ می‌کرده و به تغماچی تحویل می‌داده است.

۸- نقیب: به بزرگ و رئیس روحانی یک صنف نقیب می‌گفتند، صاحب این منصب از سادات انتخاب می‌شده، بنابراین این منصب به نوعی موروثی بوده. نقیب مسوول رسیدگی به امور مذهبی اصناف بوده است.

۹- کلو: رئیس پیشه‌وران را «کلو» می‌نامیدند. کار کلو بیشتر در رابطه با مسائل سیاسی و مالی پیشه‌وران بود، در واقع می‌توان کلو را رابط بین پیشه‌وران و دولت سربداران برشمرد. در تاریخ سربداران کلو اسفندیار که رئیس یکی از اصناف بود به رهبریت سربداران رسید.

منبع: کتاب «قیام شیعی سربداران» نوشته یعقوب آژند