اقلیم طبیعی و عوامل زمینه‌ساز رونق نمایی از کاروانسرای پشت پل دماوند

هوشنگ خسروبیگی میثم غلام‌پور دماوند در دوره قاجار برای مسافران، شهری محبوب به حساب می‌آمد. بدون تردید، یکی از عواملی که این شهر را در آن دوره به شهری دلپسند تبدیل کرده و آن را نزد مسافران خارجی و ایرانی محبوب و مورد توجه ساخته، آب و هوای فرح‌انگیز آن بود. گزارش‌های متعددی از سوی کسانی که دماوند آن زمان را دیده‌اند، معطوف به وصف آب و هوای این شهر است؛ مثلا، بروگش هوای دماوند را «بسیار لطیف و تمیز» خوانده (بروگش، ۱۳۶۷، ۱/ ۲۵۰)؛ روششوار دماوند را در هشت ماه سال، یکی از دلپسندترین نقاط می‌داند (روششوار، ۱۳۷۸: ۵۰)، موریه مدعی است فتحعلی‌شاه دماوند را بهترین و خوش‌آب و هواترین اقامتگاه ییلاقی نزدیک تهران دانسته و آب خوب و هوای خوش آن را ستوده است (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۱ و ۳۹۲)؛ میرزا حسین‌خان دیوان‌بیگی از شهرت هوا و صفای آنجا نوشته (دیوان‌بیگی، ۱۳۸۲: ۱۹۳) و عین‌السلطنه هم در توصیف دماوند پس از یک هوای بارانی می‌نویسد: «گمان می‌کنم هوای بهشت همین هواست» (عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۸۹). البته، در میان حجم قابل‌توجه تعریف‌ها تنها یکی دو مورد از آب‌وهوای دماوند گلایه داشتند؛ مثل آنجا که ناصرالدین‌شاه در یکی از اتراق‌هایش در دماوند هوای آن روز آنجا را مثل تهران گرم خوانده است (اسناد تاریخی خاندان غفاری، ۱۳۸۵: ۲/ ۱۴۲) یا در زمستان بسیار سرد توصیف کرده‌اند. با این حال، همین سرما نیز از جمله عوامل رونق تجاری دماوند بود، زیرا موجب تشکیل یخچال‌های طبیعی در کوهپایه‌های دماوند و نیز اطراف شهر دماوند می‌شد، به‌گونه‌ای که در فصول مختلف، یخ را از دماوند به تهران منتقل می‌کردند. به نوشته فوریه:

یخ نیز مثل آب در ممالک گرم مخصوصا ایران اهمیتی خاص دارد و بیشتر آن را از کوه‌های البرز به‌خصوص دماوند می‌آورند و تقریبا تمام مدت سال قاطرها آن را از دماوند به طهران می‌رسانند و مردم عادت دارند که حتی زمستان هم شربت و آب را با یخ استعمال کنند (فوریه، ۱۳۸۵: ۱۳۷).

در کنار هوای مناسب به‌خصوص در فصل‌های گرم سال، باید به فراوانی آب این شهر هم اشاره کرد. در داخل شهر دو رودخانه اصلی جریان داشته که یکی را به نام تاررود و دیگری را مشکین‌چه‌رود می‌شناختند (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۲: ۱۶). این دو رودخانه در محله جنوبی شهر، محله چریک (یا فرامه) به هم می‌پیوستند و راه خود را به سوی جاجرود ادامه می‌دادند. البته، گویا از نظر تمیزی وضع مناسبی نداشتند (عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۸۷). وجود این رودخانه‌ها و چشمه‌های متعدد در شهر، نقش مهمی در آبادانی دماوند داشته است. ضمن اینکه آب و آبادانی محدود به قسمت مرکزی شهر نمی‌شد و در توصیف روستاهای اطراف هم بارها در سفرنامه‌های آن دوره به آب‌های جاری آن نقاط اشاره شده است (سیف‌الدوله، ۱۳۶۴: ۳۹۱؛ ناصرالدین‌شاه، ۱۳۹۰: ۱۱۶؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۲: ۹ و ۱۷ و...). کثرت آب‌های دماوند موجب بهره‌مندی مناطق اطراف دماوند نیز از این آب‌ها بود (افضل‌الملک، ۱۳۶۱: ۲۵۶).

وجود آب و هوای خوش باعث رونق مزارع و باغ‌های این شهر بود. آنچه در نگاه نخست بیشتر چشم مسافران را نوازش می‌داد و آنها را به ستایش وامی‌داشت، همین سبزی و خرمی شهر، درخت‌های پرمیوه و آب فراوان بود (بروگش، ۱۳۶۷: ۱/ ۲۵۰). همسایگی درخت و آب حتی در گرم‌ترین ساعت‌های روز، شهر را پیوسته خنک نگه می‌داشت (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۴). در گزارش‌ها بارها از خوش‌منظره بودن دماوند، درختان فراوان و پرمیوه و شکوفه و چمنزارهای متعدد آن یاد شده است (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۳ و ۳۹۴؛ عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۶۰؛ شیل، ۱۳۶۲: ۲۵۱).

در اطراف شهر هم جاذبه‌های گردشگری درخوری وجود داشت. مناطق ییلاقی دماوند در ایام مناسب،اطراق‌گاه فتحعلی‌شاه بود (خاوری شیرازی، ۱۳۸۰: ۱/ ۱۵۲). همچنین، دیگر ماموران ارشد دولتی، اردوهای تفریحی خود را در این منطقه مستقر می‌کردند (دیوان‌بیگی، ۱۳۸۲: ۱۸۹).

همین که فصل گرما نزدیک می‌شد، بعضی مردم تهران «به کنار چشمه‌های آب معدنی که از کوه دماوند بیرون می‌آید به آبادی‌های ایرا و اسک و آب‌گرم می‌روند و در فصل تابستان کنار این چشمه‌ها پر از چادر است» (فوریه، ۱۳۸۵: ۱۶۲). یکی از نقاطی که بارها مسافران در سایه‌سار درختان آن استراحت کرده و از چشمه‌اش بهره برده‌اند، ناحیه‌ای موسوم به چشمه لا (اکنون: چشمه اعلا) بود. این چشمه در حدود نیم‌فرسخی شهر قرار داشت (روزنامه ایران، یکشنبه ۲۷ جمادی‌الاولی ۱۲۹۱: ج ۲/ ۸۸۹) و مسافران بسیاری مثل ناصرالدین‌شاه در مسیر بازگشت از سفر نخست خود به خراسان (حکیم‌الممالک، بی‌تا: ۴۷۳) و یکی از سفرهایش به مازندران (ناصرالدین‌شاه، ۱۳۵۶: ۲۷۰) خسته از راه در کنار آن آسوده‌اند. دریاچه‌های تار و مومج هم از دیگر نقاط دیدنی اطراف دماوند به حساب می‌آمدند (اسناد تاریخی خاندان غفاری، ۱۳۸۵: ۲/ ۱۴۲؛ دیوان‌بیگی، ۱۳۸۲: ۱۸۸ و ۱۸۹؛ مستوفی، ۱۳۸۴: ۱/ ۴۱۷ و ۲/ ۴۷۴؛ ۴۷۵).

در باغ‌ها و مزارع دماوند انواع و اقسام محصولات مرغوب کشاورزی به عمل می‌آمد (ژوبر، ۱۳۴۷: ۳۵۷). بعضی محصولات شهرت فراوان داشتند و حتی به کشورهای دیگر هم صادر می‌شدند. این تنوع محصولات مرغوب یکی دیگر از عوامل زمینه‌ساز رونق اقتصادی دماوند و نواحی اطراف آن بود. عمده‌ترین محصول درختی این ناحیه در آن دوره ظاهرا قیسی‌های اعلا بود که به روسیه صادر می‌شد (ناصرالدین‌شاه، ۱۳۶۳: ۱۲؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۲: ۱/ ۱۶؛ عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۶۱ و ۷۸۷). تولید قیسی و منافع مالی قابل‌توجهی که از آن حاصل می‌شد، دوره زمانی محدودی نداشت و طبق گزارش افضل‌الملک حتی دو دهه بعد از دوره موردنظر ما هم اوضاع بر همین منوال بود (افضل‌الملک، ۱۳۷۳: ۲۱). اشاره ویشارد در اواخر دوره قاجار اهمیت صادرات قیسی دماوند را بهتر روشن می‌کند:

این میوه را خشک می‌کنند و به میزان زیادی به روسیه حمل می‌شود. مقدار صادرات آنقدر زیاد است که می‌گفتند پولی که از بابت آن پرداخت می‌شود نرخ مبادله ارز را تغییر می‌دهد (ویشارد، ۱۳۶۳: ۱۴۷).

البته، ناگفته نماند عواملی مثل سرما و تگرگ هم در میزان قیسی تولیدی نقش داشتند و می‌توانستند باعث کاهش تولید آن شوند (عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۶۱).

از دیگر محصولات شاخص باغ‌های دماوند باید به میوه سیب اشاره کرد (پولاک، ۱۳۶۱: ۲۵۳؛ موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۲؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۲: ۱/ ۱۶؛ مستوفی، ۱۳۸۴: ۱/ ۴۰۳). کیفیت و کمیت سیب دماوند طوری بود که به تعبیر سیف‌الدوله، سیب آنجا از خوبی در ایران مشهور بود (سیف‌الدوله، ۱۳۶۴: ۳۹۲). محصولات دماوند البته محدود به اینها نبود. از میان میوه‌های دیگر این شهر در آن دوره می‌توان از گردو، گوجه، آلو، آلبالو و... نام برد (ناصرالدین‌شاه، ۱۳۶۳: ۱۲؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۲: ۱/ ۱۶؛ موریه، ۱۳۸۶: ۲: ۳۹۴ و...). در واقع، در دماوند آن دوره شاهد تنوع میوه‌جات تولیدی هستیم (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۶: ۱۸۹۶).

درختان دماوند به درختان میوه محدود نبودند و نمونه‌هایی مثل بید و تبریزی هم از جمله دیگر درختان قابل ذکر این شهر و اطراف آن شمرده می‌شدند (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۴؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۶: ۲۲۲۱). در میان محصولات زراعی، بیش از همه به گندم اشاره شده است (ژوبر، ۱۳۷۴: ۳۵۷؛ بروگش، ۱۳۶۷: ۱/ ۲۴۹؛ موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۳). علاوه بر آن، گل‌های سرخ، مشکیجه، لاله و سریش (عین‌السلطنه، ۱۳۷۴: ۱/ ۷۶۰؛ ناصرالدین‌شاه، ۱۳۹۰: ۱۱۴ و ۱۱۵) و فرآورده عسل (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۲۹۲) را در دماوند می‌شد سراغ گرفت.در کنار اینها، در سفرنامه‌ها از لبنیات دماوند هم یاد شده که خود از جایگاه دامداری در آنجا نشان دارد (پولاک، ۱۳۶۱: ۶۱). شواهد دیگر هم رواج و رونق دامداری را در دماوند تایید می‌کنند. دشت‌های کوهپایه‌ای دماوند محل مناسبی برای نگهداری، پرورش و تغذیه دام و دیگر حیوانات بارکش از جمله اسب‌های دربار بود (فووریه، ۱۳۸۵: ۱۹۷) که از این جهت اهمیت دماوند را برای حکومت افزایش می‌داد.

بنجامین نیز در گزارشی از وجود صنایع بافت پارچه‌های ابریشمی، چرم‌سازی و نمدمالی در دماوند خبر داده است و البته اضافه کرده که کار عمده مردم در آنجا کشاورزی بود (بنجامین، ۳۴۵:۱۳۶۳).

این ناحیه از حیث وجود معادن هم قابل ‌اشاره است و معادن آنجا در آن دوره مورد بهره‌برداری بودند (کرزن، ۲:۱۳۶۷/ ۶۱۴؛ روزنامه وقایع اتفاقیه، پنج‌شنبه ۵ ربیع‌الاول ۱:۱۲۶۹/ ۵۸۳).

دماوند و مناطق اطراف آن زیستگاه جانوران اهلی و وحشی متعددی نیز بوده است. به عبارتی، این شهر حتی از این حیث هم دارای تنوع بود. در سفرنامه‌های آن دوران در کنار حیوانات اهلی نظیر گوسفند، به حیواناتی مثل روباه، خرگوش، آهو، خوک وحشی، بز کوهی و به‌خصوص خرس و پرندگانی مثل کبک به‌عنوان نمونه‌ای از جانوران آن خطه اشاره شده است (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۸؛ اورسلف ۱۳۸۲: ۳۴۵؛ فوریه، ۱۳۸۵: ۱۵۴). این امر نه‌تنها زمینه صادرات داخلی برخی از این حیوانات را فراهم کرد؛ بلکه در تبدیل برخی مناطق دماوند به اماکن شکار شاهان قاجار و دیگر وابستگان دربار قاجار نقش داشت.

مجموع این عوامل طبیعی سبب شد تا دماوند منطقه ییلاقی ایده‌آلی به حساب آید یا به تعبیر یکی از روزنامه‌های دوره ناصری «از ییلاقات بی‌نظیر و درخور اقامت و نزول موکب گردون مسیر...» باشد! (روزنامه ایران، سه‌شنبه ۱۸محرم ۱۳۱۱: ۴/ ۳۲۳۷).

در کنار این عوامل طبیعی، انتخاب تهران به‌عنوان پایتخت در دوره قاجار باعث توجه بیشتر شاهان و دیگر بزرگان مملکتی به این ناحیه خوش‌آب‌و‌هوا شد. در واقع نزدیکی به پایتخت عامل تاثیرگذار دیگری در اوضاع اجتماعی و اقتصادی دماوند بود. فاصله دماوند تا تهران را حدود ۵۰ مایل دانسته‌اند (شیل، ۱۳۶۲: ۲۵۱). بدون تردید، شهرهای خوش‌آب‌و‌هوای دیگری هم در ایران دوره قاجار وجود داشت، اما از میان آنها فقط چند شهر مثل دماوند، جاجرود، فیروزکوه و ... بودند که به‌دلیل بهره‌مندی از امتیاز نزدیکی به پایتخت، مورد توجه شاهان و بزرگان قاجار قرار گرفتند و بارها میزبان آنها برای تفریح و شکار شدند.از طرفی، همین توجه باعث شده تا ما در حال حاضر اطلاعات قابل‌توجهی از طریق متن خاطرات، سفرنامه‌ها و در کل متونی که بزرگان قاجار به نگارش درآورده‌اند، درباره دماوند آن زمان داشته باشیم. حضور مسافران پایتخت‌نشین بدون تردید یکی از عوامل مهم در رونق اقتصادی شهرها به‌حساب می‌آید، البته دماوند ظاهرا فقط ییلاق پایتخت‌نشینان نبود و از نقاط دیگر هم مسافرانی به‌صورت ییلاق به آنجا می‌رفتند. (اعتماد‌السلطنه، ۱۳۶۶: ۲۰).

دماوند به دلیل مسافتش از تهران همچنین می‌توانست در تامین مایحتاج دربار اعم از میوه‌جات و حتی دیگر محصولات هم سهیم باشد. در یکی از گزارش‌ها با اشاره به انتخاب تهران به‌عنوان پایتخت توسط آغامحمدخان، تغذیه مردم آنجا را آسان‌تر از هر جای دیگر ایران دانسته و در توضیح به شهرهای مختلفی که می‌توانستند مایحتاج مختلف تهران را تامین کنند، پرداخته که در میان آنها از چادرنشینان البرز، الوند، دماوند و لاریجان به‌عنوان تامین‌کنندگان دام و لبنیات پایتخت یاد کرده است (پولاک، ۱۳۶۱: ۶۱).

اما، عامل نزدیکی به پایتخت سبب شد تا چنان‌که از گزارش‌ها برمی‌آید، حاکم و مردم دماوند بارها با شاه و بزرگان مملکت در زمان استقبال و ... دیدار داشته باشند تا شاید هم شاه بهتر در جریان اوضاع مردم باشد و هم آنها بهتر بتوانند عرایض خود را به حضور شاه برسانند. ظاهرا این امر در ایجاد پیوندهای خانوادگی این خانواده‌ها با خانواده‌های دماوندی موثر بوده است. همایون میرزا پسر فتحعلی‌شاه، همسری از اهالی دماوند داشت (خاوری شیرازی، ۱۳۸۰: ۲/ ۱۱۲۰).

فقط بزرگان سیاسی ایران نبودند که دماوند را برای گشت‌و‌گذار خود انتخاب می‌کردند، بلکه در آن دوره حتی شاهد حضور سفرای خارجی هم برای تفرج در دماوند هستیم؛ به‌عنوان نمونه، در این زمینه می‌توان به اقامت چندروزه وزیر مختار روس در سال ۱۲۶۸ ق اشاره کرد (روزنامه وقایع اتفاقیه، پنج‌شنبه ۲۷ رمضان ۱۲۶۸: ۱/ ۴۴۴). از طرفی، به دلیل نزدیکی به پایتخت، دماوندی‌ها هم می‌توانستند برای مسائلی مثل تجارت یا حتی مداوای بیماری به تهران مراجعه داشته باشند؛ همان‌طور که دکتر ویشارد که در اواخر قاجار قدم به این شهر گذاشت، به برخی بیماران خود کارت پذیرش در مریض‌خانه تهران را داد تا با مراجعه حضوری در آنجا درمان بهتری را تجربه کنند (ویشارد، ۱۳۶۳: ۱۴۷). حتی ظاهرا زمینه برای کار در تهران هم بود. در گزارش بروگش، به یکی از اهالی دماوند اشاره شده که در تهران برای کار پیش‌خدمت‌باشی سفارت به آنجا مراجعه کره بود (بروگش، ۱۳۶۷: ۱/ ۲۵۰).

توجه مسافران به دماوند و متعاقب آن شکل‌گیری ارتباط بین اهالی و آنها که عامل حائز اهمیتی در رشد اجتماعی اهالی محسوب می‌شد، تنها به دلیل نزدیکی به پایتخت نبود؛ عامل مهم دیگری که موجب حضور مسافران و بهره‌گیری از فواید ناشی از آن بود، قرار گرفتن دماوند در مسیر دو راه مهم تهران به خراسان و مازندران بود. جاذبه زیارتی خراسان و سیاحتی مازندران، مسافران زیادی را به عبور از این راه‌ها ترغیب می‌کرد. آن زمان دو راه اصلی از تهران به مشهد وجود داشت: یکی راهی که از سمنان و دامغان می‌گذشت و اعتماد‌السلطنه آن را راهی «معمول زوار و غیره» خوانده (اعتماد‌السلطنه، ۱۳۶۲: ۷) و دیگری راهی که از دماوند و فیروزکوه می‌گذشت و آن را راهی که زائران نادر از آن به خراسان می‌روند، توصیف کرده است (همان). همچنین این راه دوم را راهی دانسته‌اند که «در حدود و خطوط ییلاقی» بود (اعتماد‌السلطنه، ۱۳۶۳: ۴۰). قرارگیری دماوند در مسیر تهران به خراسان در مسائل ارتباطی هم نقشی تعیین‌کننده داشت و «پیوسته چاپاران فراوان در این راه در رفت‌و‌آمد» بودند (موریه، ۱۳۸۶: ۲/ ۳۹۲).

دماوند چنان‌که اشاره شد، در سر راه تهران به مازندران نیز بود. از تهران به مازندران هم دو راه اصلی وجود داشت: یکی همین راهی که از دماوند و فیروزکوه می‌گذشت و معروف به جاده فیروزکوه بود و تقریبا از نواحی جنوبی دماوند عبور می‌کرد و دیگری راهی بود که از گردنه امامزاده هاشم(ع) رد می‌شد و به جاده هراز هم شناخته می‌شد (مهندس، ۱۳۹۰: ۴۱۳) و از نواحی شمالی دماوند می‌گذشت. این راه که معبر تجاری نیز به حساب می‌آمد، البته راهی سخت بود و به‌خصوص در فصل سرما و نزدیک عید سرمایی کشنده داشت. در این بین، بسیاری از مسافران هنگام عبور از این مسیرها در دماوند اتراق می‌کردند و خیلی‌ها هم سری به داخل شهر می‌زدند. کاروانسراها و قهوه‌خانه‌هایی که در هر دو این راه‌ها ساخته شده و میزبان مسافران خسته از سفر بود، نشان از رونق رفت‌و‌آمد رهگذران از این مسیرها داشت. این رابطه اجتماعی-اقتصادی میان مسافران و ساکنان دماوند می‌تواند یکی دیگر از عوامل رشد و رونق این شهر در آن دوره به حساب آید.

بخشی از یک مقاله