هوم بیلدینگ اولین آسمانخراش تاریخ جهان
گروه تاریخ و اقتصاد: در چنین روزی بنای نخستین آسمانخراش جهان در شیکاگو نهاده شد. اولین آسمانخراش تاریخ جهان، ساختمان هوم بیلدینگ دارای ۱۰ طبقه و ۴۲ متر ارتفاع در سال ۱۸۸۵ توسط شرکت بیمه شیکاگو بنا شد. این ساختمان اولین بنایی بود که اسکلت فولادی داشت و در سال ۱۹۳۱ خراب شد. دراین بنا پنجرهها نخستین نمایهای هستند که دیده میشوند وهمچنین ساختمان با اصول جدید فن ساختمانسازی به مقدار زیادی ضد حریق شده است.
شیکاگو در سال ۱۸۳۰. م بهصورت یک شهر ایجاد شد. مبانی تئوریک معماری مدرن در شهر شیکاگو آمریکا بهوجود آمد.
شیکاگو در سال ۱۸۳۰. م بهصورت یک شهر ایجاد شد. مبانی تئوریک معماری مدرن در شهر شیکاگو آمریکا بهوجود آمد.
گروه تاریخ و اقتصاد: در چنین روزی بنای نخستین آسمانخراش جهان در شیکاگو نهاده شد. اولین آسمانخراش تاریخ جهان، ساختمان هوم بیلدینگ دارای 10 طبقه و 42 متر ارتفاع در سال 1885 توسط شرکت بیمه شیکاگو بنا شد. این ساختمان اولین بنایی بود که اسکلت فولادی داشت و در سال 1931 خراب شد. دراین بنا پنجرهها نخستین نمایهای هستند که دیده میشوند وهمچنین ساختمان با اصول جدید فن ساختمانسازی به مقدار زیادی ضد حریق شده است.
شیکاگو در سال ۱۸۳۰.م بهصورت یک شهر ایجاد شد. مبانی تئوریک معماری مدرن در شهر شیکاگو آمریکا بهوجود آمد. در اواخر قرن ۱۹. م مرکز خط راه آهن و ارتباط بین شرق و غرب آمریکا بود. در سال ۱۸۸۵.م فعالیت شدید اقتصادی و به تبع آن اجرای ساختمانهای تجاری و اداری شروع شد. در ابتدا شیکاگو دارای معماری سنتی با مصالح عمدتا چوبی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ آتشسوزی بزرگی در آن رخ داد و مرکز شهر کاملا تخریب شد.
بعد از آتشسوزی شهر در سال 1871.م شهر به سرعت بازسازی شد قیمت زمین افزایش یافت و همین موضوع باعث رونق شهر، بالا رفتن جمعیت و رشد اقتصادی سریع شد و همین عوامل باعث شد قیمت زمین افزایش یابد و بیشترین استفاده از زمین هر ساختمان به امری ضروری تبدیل شد که نسبتا این مساله بیشتر در ناحیه کوچک مرکزی یا ناحیه تجاری شهر بود.
مهمترین موارد اقتصادی دراستفاده از آسمانخراش:
صرفه جویی در هزینه ساخت فونداسیون ← از کاهش وزن ساختمان حاصل میشد.
بالا رفتن امکانات تجاری ساختمان
امکان استفاده بهینه از فضا
کاهش نور مصرفی در طبقات پایین
کاهش کارهای بنایی
کم شدن زمان ساخت بنا
در دهه هشتم قرن نوزدهم صنعت ساختمان در شیکاگو ناگهان رونق و رواج تازه گرفت و آسمان خراشهایی به ارتفاع 12، 14، 16 و 23 طبقه ساخته شدند که بر خلاف آسمان خراشهای دیگر آمریکا در شهر پراکنده نبودند. بلکه در مسافتی کوتاه از یکدیگر قرار داشتند. هر یک از این آسمانخراشها شکل و نام خود را داشت و به صفاتی خاص ممتاز بود اما عدم شباهت آنها جمع آشفتهای به وجود نمیآورد.
معماران مکتب شیکاگو اساس ساختمانی تازهای در بناهای خود بهکار بردند:
اسکلت آهنی که در آن زمان صرفا «ساختمان شیکاگو» نامیده میشد. پی شناور نیز که مناسب با خاک سست شیکاگو است اختراع این معماران بود.
پنجرههایی بزرگ که طول آن در جهت افقی قرار گیرد نیز برای نخستین بار توسط این معماران بهکار رفت و از همین رو «پنجرههای شیکاگو» نامیده شد.
ساختمانهای تجاری و اداری نیز زاده نیروی خلاقه این معماران بود.
در واقع مکتب شیکاگو منشور اولیه معماری مدرن است و در این دوره برای اولین بار ساختمانهای بلند ساخته شد.
روشهای طراحی معماران شیکاگو به این صورت بود:
استفاده از اسکلت فولادی برای ساختار کل بنا
نمایش ساختار بنا در نمای ساختمان
عدم تقلید از سبکهای گذشته
استفاده خیلی کم از تزئینات
استفاده از پنجرههای عریض که کل دهانه ستونها را بپوشاند
اختراع پی شناور: معماران شیکاگو برای پی ساختمانها ازپی شناور استفاده میکردند، زیرا خاک شیکاگو سست بود.
توجه جدی به مساله مسکن
آفرینش فرمهای خالص که وحدت فن ساختمان و معماری را دارد
وحدت بین مهندس و معمار
حداکثر استفاده از نور طبیعی
تهویه آسان
مصونیت از آتشسوزی
آغاز توجه به اشکال خالص
اهمیت این مکتب از نظر تاریخ معماری در این است که برای نخستین بار در قرن نوزدهم به جدایی بین فن ساختمان و معماری، بین مهندس و معمار پایان داد، جدایی که در تمام قرن نوزدهم ادامه داشت. شاگردان این مکتب با دلیری شگفتآوری کوشیدند از فرمهای پیچیده دوران گذشته دوری جویند و فرمهایی «خالص» بیافرینند که وحدت فن ساختمان و معماری را میسر کند.
شیکاگو در سال ۱۸۳۰.م بهصورت یک شهر ایجاد شد. مبانی تئوریک معماری مدرن در شهر شیکاگو آمریکا بهوجود آمد. در اواخر قرن ۱۹. م مرکز خط راه آهن و ارتباط بین شرق و غرب آمریکا بود. در سال ۱۸۸۵.م فعالیت شدید اقتصادی و به تبع آن اجرای ساختمانهای تجاری و اداری شروع شد. در ابتدا شیکاگو دارای معماری سنتی با مصالح عمدتا چوبی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ آتشسوزی بزرگی در آن رخ داد و مرکز شهر کاملا تخریب شد.
بعد از آتشسوزی شهر در سال 1871.م شهر به سرعت بازسازی شد قیمت زمین افزایش یافت و همین موضوع باعث رونق شهر، بالا رفتن جمعیت و رشد اقتصادی سریع شد و همین عوامل باعث شد قیمت زمین افزایش یابد و بیشترین استفاده از زمین هر ساختمان به امری ضروری تبدیل شد که نسبتا این مساله بیشتر در ناحیه کوچک مرکزی یا ناحیه تجاری شهر بود.
مهمترین موارد اقتصادی دراستفاده از آسمانخراش:
صرفه جویی در هزینه ساخت فونداسیون ← از کاهش وزن ساختمان حاصل میشد.
بالا رفتن امکانات تجاری ساختمان
امکان استفاده بهینه از فضا
کاهش نور مصرفی در طبقات پایین
کاهش کارهای بنایی
کم شدن زمان ساخت بنا
در دهه هشتم قرن نوزدهم صنعت ساختمان در شیکاگو ناگهان رونق و رواج تازه گرفت و آسمان خراشهایی به ارتفاع 12، 14، 16 و 23 طبقه ساخته شدند که بر خلاف آسمان خراشهای دیگر آمریکا در شهر پراکنده نبودند. بلکه در مسافتی کوتاه از یکدیگر قرار داشتند. هر یک از این آسمانخراشها شکل و نام خود را داشت و به صفاتی خاص ممتاز بود اما عدم شباهت آنها جمع آشفتهای به وجود نمیآورد.
معماران مکتب شیکاگو اساس ساختمانی تازهای در بناهای خود بهکار بردند:
اسکلت آهنی که در آن زمان صرفا «ساختمان شیکاگو» نامیده میشد. پی شناور نیز که مناسب با خاک سست شیکاگو است اختراع این معماران بود.
پنجرههایی بزرگ که طول آن در جهت افقی قرار گیرد نیز برای نخستین بار توسط این معماران بهکار رفت و از همین رو «پنجرههای شیکاگو» نامیده شد.
ساختمانهای تجاری و اداری نیز زاده نیروی خلاقه این معماران بود.
در واقع مکتب شیکاگو منشور اولیه معماری مدرن است و در این دوره برای اولین بار ساختمانهای بلند ساخته شد.
روشهای طراحی معماران شیکاگو به این صورت بود:
استفاده از اسکلت فولادی برای ساختار کل بنا
نمایش ساختار بنا در نمای ساختمان
عدم تقلید از سبکهای گذشته
استفاده خیلی کم از تزئینات
استفاده از پنجرههای عریض که کل دهانه ستونها را بپوشاند
اختراع پی شناور: معماران شیکاگو برای پی ساختمانها ازپی شناور استفاده میکردند، زیرا خاک شیکاگو سست بود.
توجه جدی به مساله مسکن
آفرینش فرمهای خالص که وحدت فن ساختمان و معماری را دارد
وحدت بین مهندس و معمار
حداکثر استفاده از نور طبیعی
تهویه آسان
مصونیت از آتشسوزی
آغاز توجه به اشکال خالص
اهمیت این مکتب از نظر تاریخ معماری در این است که برای نخستین بار در قرن نوزدهم به جدایی بین فن ساختمان و معماری، بین مهندس و معمار پایان داد، جدایی که در تمام قرن نوزدهم ادامه داشت. شاگردان این مکتب با دلیری شگفتآوری کوشیدند از فرمهای پیچیده دوران گذشته دوری جویند و فرمهایی «خالص» بیافرینند که وحدت فن ساختمان و معماری را میسر کند.
ارسال نظر