لمبتون و مساله مصدق
در مارس ۱۹۵۱ میلادی مقالهای بدون نام در روزنامه تایمز منتشر شد. نویسنده مقاله خانم لمبتون بود. این مقاله در وزارت خارجه انگلیس بهعنوان عالیترین تحلیل از جریانات داخلی ایران و ریشههای اصلی مساله ملی شدن صنعت نفت، ارزیابی شد. لمبتون در این نوشتار توجه مخاطبان خود را به دستهبندیها و تضادهای داخلی که در مساله نفت به اوج خود رسیده بود، جلب کرده بود. از نظر او، جامعه ایران طی سالیان دراز در حالت عدم تعادل بوده و مسیری سینوسی را میپیموده است. علت این بیثباتی بیش از آنکه مربوط به رقابتهای قدرتهای بزرگ باشد به حرص و طمع و عدم تشخیص طبقات حاکم ایران مربوط بود.
در مارس ۱۹۵۱ میلادی مقالهای بدون نام در روزنامه تایمز منتشر شد. نویسنده مقاله خانم لمبتون بود. این مقاله در وزارت خارجه انگلیس بهعنوان عالیترین تحلیل از جریانات داخلی ایران و ریشههای اصلی مساله ملی شدن صنعت نفت، ارزیابی شد. لمبتون در این نوشتار توجه مخاطبان خود را به دستهبندیها و تضادهای داخلی که در مساله نفت به اوج خود رسیده بود، جلب کرده بود. از نظر او، جامعه ایران طی سالیان دراز در حالت عدم تعادل بوده و مسیری سینوسی را میپیموده است. علت این بیثباتی بیش از آنکه مربوط به رقابتهای قدرتهای بزرگ باشد به حرص و طمع و عدم تشخیص طبقات حاکم ایران مربوط بود. به باور لمبتون، دستهبندیهای خانوادگی، رواج رشوه و فساد، توزیع نابرابر ثروت و تنش بین شهر و روستا و قبایل، عوامل دیگر این بیثباتی بودهاند.
وی در ادامه گفته بود مجموعه عوامل فوق شکاف طبقاتی جامعه ایران را تا به آنجا بالا برده بود که برای قشر روشنفکر و اقشار حرفهای مانند کارگران که به اصلاح وضع اجتماعی و اقتصادی ایران میاندیشند، چارهای جز انتخاب راه انقلاب بر ضداستبداد سلطنتی نمانده بود.(۱)
خانم لمبتون، آشکارا مساله سیاست و دخالت خارجی، بهویژه نقش انگلستان را نادیده گرفته بود. یکی از عوامل نفرت مردم ایران از طبقه حاکمه، آن بود که مردم هیات حاکمه را دست نشانده انگلستان میدانستند.
لمبتون در آخر مقاله خود اظهار داشته بود بحران اخیر کشور ایران میرود تا عمیقتر از مساله نفت شود و نمیتوان آن را با حل مساله نفت، همانگونه که برخی سیاستمداران غیرمسوول ایران ادعا میکنند، برطرف کرد.(۲)
نظریات لمبتون که اسناد زیادی طرحهای تخریبگرایانه او علیه مصدق را اثبات میکند، با نظرات دیگر نویسندگان انگلیسی کاملا منطبق بود. آنها نیز مانند لمبتون معتقد بودند وضع به سرعت بدتر میشود و بیش از هر زمان دیگری ضروری است اقدامات قاطعانهای برای جبران خطاهای گذشته انجام شود. از نظر انگلیسیها حکومت مصدق یک مصیبت بود، زیرا مساله وی تنها به نفت محدود نمیشد، بلکه وی چیزی را هدف قرار داده بود که از آن بهعنوان سرمایهداری انگلیس یاد میکرد. از این رو قصد داشت سرمایهداری انگلیس را از ایران بیرون کند. لمبتون معتقد بود مصدق روابط بین ملت ایران و انگلیس را تیره کرده است. به باور او، مصدق کسی بود که به خوبی توانست از نارضایتیهای گستردهای که عوامل مختلفی داشت به بهترین وجه استفاده کند و با توسل به نوعی ناسیونالیسم افراطی، آن را به یک نهضت منسجم و فراگیر تبدیل کند.(۳)
لمبتون به خوبی پی برده بود با وجود مصدق نمیتوان منافع امپریالیسم انگلیس را در ایران را تامین کرد، زیرا مصدق حاضر به هیچگونه مصالحهای بر سر منافع ملی ایران نبود. بر این پایه لمبتون تنها راه نجات منافع انگلیس را توسل به دخالت پنهانی و تضعیف موقعیت دکتر مصدق میدانست. برتود در گزارش ژوئن سال ۱۹۵۱ خود مینویسد:
در مورد این بحران با خانم آ.ک.س. لمبتون که در دوران جنگ جهانی دوم وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران بوده است، مذاکراتی داشتم. او نویسندهای است که مدت زیادی در ایران به سر برده و با زبان و افکار مردم ایران بهتر از هرکس دیگری آشنایی دارد. میس لمبتون معتقد است که هیچ نوع معاملهای با مصدق امکانپذیر نیست و تا جایی که ممکن است باید او را بایکوت کرد، مگر در موارد بسیار ضروری که برای حفظ نظم عمومی در جنوب ایران لازم باشد.(۴)
از منظر لمبتون یکی از راههای پنهانی برای تضعیف موقعیت دکتر مصدق، قوت قلب دادن به ایرانیانی است که درک آنها از مفهوم «منافع ملی ایران»، با نظرات انگلیس مطابقت دارد، ولی میترسند خائن قلمداد شوند. علاوه بر این وی معتقد است راه دیگر ممکن است این باشد که با استفاده از کارمندان روابطعمومی سفارت انگلیس در تهران، وضع را تغییر داد و فرصتی به وجود آورد تا آنان و گروهی از روشنفکران ایرانی که نظر مساعدی نسبت به بریتانیا دارند، بتوانند بیپرده علیه مصدق اعتراض کنند. به باور لمبتون بدون رهنمودهای فوق نمیتوان وضع را تغییر داد. لمبتون در ادامه اظهار میدارد تعدادی از ایرانیان تشخیص دادهاند آنچه ایران احتیاج دارد تحول اقتصادی است نه قطع رابطه با انگلیس که مانع بزرگی بر سر راه چنین تحولی خواهد بود. از این رو آنها درک کردهاند که انگلیس میتواند در سازمان دادن امور مالی ایران و ترقی سطح زندگی مردم، نقش مهمی داشته باشد.(۵)
خانم لمبتون پس از طرح این تحلیل، برای به اجرا درآوردن آن، یکی از دیپلماتهای انگلیسی به نام رابین زینر را پیشنهاد کرد. علت این انتخاب نیز زیرکی وی و آگاهی او از افراد صاحب نفوذ تهران بود. از آنجا که لمبتون اعتقاد داشت تضعیف موقعیت مصدق باید از بازار شروع شود، زینر میتوانست مهره ایدهآلی باشد زیرا علاوه بر آشنایی زینر با صاحب نفوذان بازار، خصلت مذهبی بازار و تحریک آن به وسیله خطر کمونیسم، موفقیت استعمار انگلیس در نابود کردن دولت مصدق را سهلتر میکرد. وزیر امور خارجه انگلیس با مطالعه طرح لمبتون پیشنهاد وی را پذیرفت و به این ترتیب مقدمات دخالت پنهانی انگلیس فراهم شد. ایدن در این زمینه بیان میدارد:
من با خانم لمبتون که شناخت دست اول و قابل ملاحظهای از ایران و افکار ایرانیان دارد، کاملا موافقم. پیشنهاد لمبتون که متضمن نفعی تاریخی برای بریتانیا بود، موضوع بسیار قابل توجهی بود، تلاشهای غیررسمی ما برای تخریب موقعیت مصدق پیشرفت خوبی دارد.(۶)
از آنچه تاکنون بیان شد این مهم قابل استنباط است که ریشه عملیات پنهانی انگلستان که در سال ۱۹۵۳ به سرنگونی مصدق انجامید، از همین جا شروع میشود و همانگونه که مشاهده شد، عامل اصلی این توطئه لمبتون و عامل اجرای آن زینر بوده است.(۷)
سرسختی مصدق در ندادن امتیاز به انگلستان، انگلیسیها و آمریکاییها را بیش از پیش متقاعد کرد که طرح لمبتون باید جنبه عملی به خود بگیرد. از این رو هربرت مورلیسون وزیر خارجه کارگری اجرای این طرح را برعهده گرفت و شخص چرچیل نیز جریان عملیات را تا وصول نتیجه قطعی آن مورد تایید قرار داد و دستور آغاز عملیات چکمه را صادر کرد. در نهایت کودتای ۲۸مرداد که ناشی از طرحها و رهنمودهای لمبتون به سران انگلیس، آمریکا و اشرف پهلوی در پاریس بود با موفقیت انجام گرفت.
۱- the Times,۲۲mar ۱۹۵۲.
۲-.همان
۳-roger,۱۹۸۴: p.۶۶۰
۴-Berthoud,۱۵ jun ۱۹۲۱.
۵-roger,۱۹۸۴: pp.۶۶۰-۶۵۶
۶-roger,۱۹۸۴,p.۶۵۸
۷- جیمز و ویلیام، ۱۳۶۸، ص ۳۷۵.
برگرفته از یک مقاله پژوهشی، نوشته دکتر امیر روشن
محسن شفیعی سیفآبادی
ارسال نظر