نه این بود نه آن بود!
در دوره آقای هاشمی، چطور شدید وزیر بازرگانی دولت ششم؟ خودتان را دعوت کردند یا سهم موتلفه بود؟ نه این بود، نه آن بود. من معاون وزارت صنایع بودم در زمان آقای نعمتزاده. جمعه بود پدر خانم ما باغچهای داشت در کرج. رفته بودیم آنجا. دیدم تلفن زنگ زد گفتند آقای حبیبی با شما کار دارد. آقای حبیبی معاون اول بود گفت آقای آلاسحاق کجایی، گفتم کرج هستم، گفت کرج چه کار میکنی، گفتم جمعه است آمدم کرج، گفت پس برنامهات کو، گفتم برنامه چی، گفت برنامه چی؟ گفتم نه نمیدانم، گفت خبر نداری معرفی شدی برای وزیر بازرگانی، گفتم نه من اطلاعی ندارم، گفت یعنی چه من نمیفهمم بلند شو بیا اینجا، گفتم کجا بیایم، گفت دفتر.
در دوره آقای هاشمی، چطور شدید وزیر بازرگانی دولت ششم؟ خودتان را دعوت کردند یا سهم موتلفه بود؟ نه این بود، نه آن بود. من معاون وزارت صنایع بودم در زمان آقای نعمتزاده. جمعه بود پدر خانم ما باغچهای داشت در کرج. رفته بودیم آنجا. دیدم تلفن زنگ زد گفتند آقای حبیبی با شما کار دارد. آقای حبیبی معاون اول بود گفت آقای آلاسحاق کجایی، گفتم کرج هستم، گفت کرج چه کار میکنی، گفتم جمعه است آمدم کرج، گفت پس برنامهات کو، گفتم برنامه چی، گفت برنامه چی؟ گفتم نه نمیدانم، گفت خبر نداری معرفی شدی برای وزیر بازرگانی، گفتم نه من اطلاعی ندارم، گفت یعنی چه من نمیفهمم بلند شو بیا اینجا، گفتم کجا بیایم، گفت دفتر. بلند شدم خود من هاج و واج این چه حادثهای است! گفت تو معرفی شدی برای وزیر بازرگانی همه وزرا برنامه دادند منتظر تو هستند. گفتم من بیاطلاع هستم، زنگ زد به آقای هاشمی گفت این اصلا نمیداند، آقای هاشمی هم میخندد گفت بله راست میگوید او خبر ندارد، گفت برنامهات را تهیه کن، ما آمدیم سابقه داشتیم دوستان را جمع کردیم تنظیم برنامه شد. بعد خودم بعد اینکه فرصت شد گفتم چه بود چرا اینطور شد، بعد متوجه شدیم که آقای نوربخش قرار بود وزیر اقتصاد شود در تصمیم به این نتیجه میرسد آقای نوربخش برگردانده شود بانک مرکزی، وزیر اقتصاد آن موقع آقای محمدخان بنا بود وزیر بازرگانی شود، جایش خالی بود. در جلسهای که داشتند با توجه به سابقه من عنوان میکنند فلانی مناسب است، لیست را قبلا فرستاده بودند، لاک میگیرند تایپ میکنند آقای یحیی آلاسحاق به همین سادگی.
به نقل از یک گفتوگو با یحیی آلاسحاق
ارسال نظر