راههایی که عثمانیه بهروی ایران بست
تجارت ابریشم در دوره صفویه
حکیمه امیری: ابریشم به عنوان یک کالای مهم بازرگانی از دورههای پیش از اسلام تا دوره صفویه و پس از آن اهمیت خود را همچنان حفظ کرد. مراکز مهم تولید ابریشم ایران در این دوره گرجستان، شروان، قرهباغ، خراسان، گیلان و مازندران، شماخی، گنجه و اردبیل بود. در دوره صفوی تولید ابریشم ایران به میزان زیادی افزایش یافت. آدام اولئاریوس میزان ابریشم تولیدی ایران را در دوره شاهصفی ده تا بیستهزار عدل مینویسد و از برخی مراکز تولید ابریشم ایران آماری به شرح زیر به دست میدهد:
گیلان ۸۰۰۰ عدل، قرهباغ ۲۰۰۰ عدل، گرجستان و ارمنستان ۵۰۰۰ عدل، مازندران ۲۰۰۰ عدل، شروان ۳۰۰۰ عدل.
حکیمه امیری: ابریشم به عنوان یک کالای مهم بازرگانی از دورههای پیش از اسلام تا دوره صفویه و پس از آن اهمیت خود را همچنان حفظ کرد. مراکز مهم تولید ابریشم ایران در این دوره گرجستان، شروان، قرهباغ، خراسان، گیلان و مازندران، شماخی، گنجه و اردبیل بود. در دوره صفوی تولید ابریشم ایران به میزان زیادی افزایش یافت. آدام اولئاریوس میزان ابریشم تولیدی ایران را در دوره شاهصفی ده تا بیستهزار عدل مینویسد و از برخی مراکز تولید ابریشم ایران آماری به شرح زیر به دست میدهد:
گیلان ۸۰۰۰ عدل، قرهباغ ۲۰۰۰ عدل، گرجستان و ارمنستان ۵۰۰۰ عدل، مازندران ۲۰۰۰ عدل، شروان ۳۰۰۰ عدل.
شاردن نیز میزان تولید ابریشم ایران را در دوره شاهعباس دوم در حدود ده تا دوازده هزار عدل مینویسد و آماری نیز از تولید ابریشم برخی از مراکز به دست میدهد: گیلان ۲۰۰۰ عدل، آذربایجان ۳۰۰۰ عدل، قراباغ ۲۰۰۰ عدل، مازندران ۲۰۰۰ عدل، خراسان ۳۰۰۰ عدل، گرجستان ۲۰۰۰ عدل.
در گیلان سه نوع ابریشم پرورش مییافت: شعربافی، خرواری، لژ. و از شماخی و گنجه و تفلیس دو نوع ابریشم به نامهای «شعر بافی» که نوع ابریشم مرغوب بود و «اروش» که درجهای پایینتر داشت، بهعمل میآمد. شاردن چهار نوع ابریشم نام میبرد: شیروانی که اروپاییها آن را «اروش» میخواندند؛ دوم خرواری که اروپاییان آن را «لژ» مینامیدند؛ سوم «کدخداپسند»؛ چهارم «شعرباف» که بهترین نوع ابریشم ایران بود و برای بافتن پارچههای زربفت از آن استفاده میکردند. از دوره شاهعباس اول که کوششهایی در زمینه پیشرفت تجارت انجام گرفت، ابریشم مهمترین کالای بازرگانی بود؛ بهطوری که شاه عباس انحصار تجارت آن را در اختیار گرفت. تسلط حکومت صفویه بر راه مهم تجارت با اروپا در شمال غرب و ر اههای تجارت زمینی و دریایی با هند در شرق و جنوب از یک طرف و تسلط بر ولایات ثروتمند واقع در این نواحی که از مهمترین مراکز تولید ابریشم نیز بودند از طرف دیگر، باعث شد که نهتنها تجارت ابریشم بلکه تجارت دیگر کالاها نیز به تدریج به انحصار شاه درآید. توماس هربرت که در این دوره از ایران دیدن میکند، به خوبی به این مساله اشاره میکند. طبق نوشته وی از هندوستان، سرزمین تاتارها و عربستان همه ساله تعدادی کاروان که مالالتجارههای مهمی از اطلس، ابریشم، جواهرات، دارو، عمامه و غیره با خود همراه داشتند، به سوی ایران میآمدند. هنگامی که شاه عباس از نزدیک شدن آنها باخبر میشد، مردم را از خرید و فروش با آنها بازمیداشت تا بتواند کالاهای آنها را با قیمتی که خود تعیین کرده بود، بخرد یا به وسیله عواملش شایع میساخت که راههای ایران امنیت ندارد یا به علت گرانی کسی قادر به خرید کالاهای آنها نیست و به این ترتیب آنها مجبور میشدند کالاهای خود را به شاه بفروشند. شاه عباس گاهی در مقابل کالای خریداری شده پول پرداخت میکرد و گاهی کالا میداد. به هنگام جلوس شاه عباس به تخت سلطنت، راههای تجارت با اروپا در شمال غرب در نهایت ناامنی بود. امپراتوری عثمانی بیشتر مراکز تولید ابریشم در ایالت آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، شروان و قرهباغ را تصاحب کرده بود.
شاهعباس نیز با انعقاد قرارداد ۹۹۸ هـ این مراکز را به مدت بیست سال در اختیار امپراتوری عثمانی قرار داد. راه زمینی ارتباط با هند نیز که از طریق ایالت خراسان میگذشت، توسط ازبکها ناامن شده بود و راه دریایی به هند و اروپا نیز به مدت یک قرن بود که به دست پرتغالیها افتاده بود.
شاهعباس برای تقویت تجارت، راههای شمالغرب را از دست عثمانیها آزاد کرد و تمامی مراکز تولید ابریشم را پس گرفت و در مرزهای شرقی نیز امنیت برقرار ساخت. او با کمک انگلیسیها توانست پرتغالیها را از جزیره هرمز بیرون کرده و بر این گذرگاه مهم در خلیج فارس نیز تسلط یابد. راه تجاری شمال غرب ایران و ولایات واقع در مسیر آن به خاطر موقعیت جغرافیایی و اقتصادی خود، نقش مهمی در سیاست ایران و عثمانی ایفا کردند و رقابت دو کشور برای تسلط بر این راه، زمینهساز جنگهای طولانی و دامنهداری در قرنهای دهم و یازدهم هجری شد. روبرت دبلیو.السن در کتاب خود به نام محاصره موصل و روابط ایران و عثمانی از ۱۷۱۸ تا ۱۷۴۳، به خوبی تهدیدات عثمانی در این راههای تجاری را نشان میدهد. براساس نوشته وی، راه ابریشم میتوانست یک منبع مهم درآمد برای حکومت نوپای صفویه باشد. اما سیاستهای سلطانسلیم اول پادشاه عثمانی
(۹۱۸-۹۲۶هـ) این منبع مهم را با خطر روبهرو ساخت. سلطانسلیم که از محاصره اقتصادی به عنوان سلاحی موثر علیه دشمنانش استفاده میکرد، با ایجاد مانع در کار تجارت ابریشم، درآمد حکومت صفویه را از این منبع مهم درآمد کاهش داد. بازرگانان ناگزیر شدند از فروش کالا در استانبول صرفنظر کرده و از طریق راههای منتهی به حلب، کالاهای خود را به این شهر برسانند. سلطان سلیم کالاهای بازرگانان عرب، ایرانی و ترک را توقیف کرد و بازرگانان را با کشتی به روملی فرستاد. از این پس وارد کردن و فروش ابریشم ایران ممنوع شد، اما با روی کار آمدن سلطان سلیمان قانونی، ممنوعیت تجارت با ایران لغو شد. ممنوعیت تجارت ابریشم ایران اثر زیادی بر بازرگانان ابریشم داشت و باعث شد که دولت از این زمان نظارت بر فروش و توزیع ابریشم را به عهده بگیرد. بیشتر بازرگانان و بافندگان ابریشم در اثر این ممنوعیت دست از کار کشیدند و به جای بازرگانان ایرانی و ترک، ارمنیان این تجارت را به دست گرفتند. وقتی که در دوره سلطان سلیمان راههای تجاری بازگشایی شد و کارخانههای عثمانی به ابریشم ایران نیاز پیدا کردند، تجارت ابریشم دوباره رونق گرفت.
پیمان صلح آماسیه در سال ۹۶۱هـ. به جنگهای بیست ساله ایران و عثمانی پایان داد، اما ناآرامیهای سیاسی ایران پس از مرگ شاه طهماسب اول، یک بار دیگر باعث درگیری ایران و عثمانی شد. حمله ایرانیان به یک کاروان تجاری ترک که از گیلان به امپراتوری عثمانی میرفت، زمینه تخلف از پیمان صلح آماسیه را آمادهتر کرد. این کاروان در زنجان غارت شد و بیشتر بازرگانان آن کشته یا اسیر شدند. به این ترتیب راه تجارت با اروپا یک بار دیگر بسته شد. محاصره اقتصادی ایران توسط عثمانی در دوره شاهعباساول جنبه بینالمللی پیدا کرد. شاهعباس اول برای جلوگیری از تهدیدات امپراتوری عثمانی و جلوگیری از خسارت وارده بر تجارت ابریشم و کاهش درآمد گمرکی امپراتوری عثمانی از این راه، تصمیم به تغییر مسیر تجارت ابریشم گرفت. به همین دلیل وقتی که پادشاه اسپانیا طی نامهای از شاهعباس درخواست کرد که راه تجارت ابریشم را از خاک عثمانی تغییر دهد و این کالا را از هرمز و هندوستان و جنوب آفریقا که کمخطرتر بود به اسپانیا بفرستد، در نامهای که شاه در سال ۱۰۱۶ هـ. در جواب وی نوشت، دقیقا به برنامهاش در این مورد اشاره کرد و گفت که خواهد کوشید تجارت ابریشم را از دست عثمانی خارج کرده و به کارگزاران اسپانیا بسپارد و تجارت این کالا را از راه هرمز دایر کند.
پاسخ شاهعباس به پادشاه اسپانیا به معنی پاسخی مثبت به درخواست وی نیست؛ بلکه به نوعی اعلام سیاست آینده او درباره تجارت در خلیج فارس بود. چون بزرگترین مانع حضور نیروهای پرتغال در جزیره هرمز بود که در این زمان از اتباع پادشاه اسپانیا محسوب میشدند. ورود انگلیسیها به ایران عامل موثری برای رسیدن شاهعباس به اهداف خود در این منطقه بود. انگلیسیها با اهداف اقتصادی به ایران وارد شدند و کمپانی هند شرقی که درصدد یافتن بازاری برای فروش کالاهای بافته خود بود، ایران را بازاری مناسب یافت و در سال ۱۰۳۲ هـ. با اعزام نمایندگانی به ایران، روابط بازرگانی با حکومت صفویه را آغاز کرد.انگلستان با اجازه شاه عباس تجارتخانهای در بندر جاسک تاسیس کرد و در سال ۱۰۲۵ هـ. اولین محموله خود را به ایران فرستاد. این کشور همچنین در شیراز و اصفهان نیز تجارتخانههایی گشود. شاه عباس با واگذار کردن امتیاز خرید ابریشم به انگلیسیها، زمینه را برای همکاری بعدی این کشور با ایران جهت اجرای سیاست خود در خلیج فارس آماده ساخت. به انگلیسیها اجازه داده شد که سالانه هزار تا سه هزار عدل ابریشم را به قیمت شش شیلینگ و شش پنس از ایران خریداری و بدون پرداخت حقوق گمرکی از بندر جاسک حمل کنند.
پرتغالیها، ورود انگلیسیها به ایران را خطری جدی برای خود تلقی کردند و در جزیره هرمز مالیات سنگینی بر محمولههای آنها بستند.
در سال ۱۰۲۷ هـ. نمایندگان کمپانی هند شرقی انگلستان درباره خرید ابریشم و بستن قراردادی در این زمینه با شاه عباس وارد مذاکره شدند. شاه عباس حاضر شد قراردادی با آنها منعقد سازد که بر اساس آن نمایندگان کمپانی هند شرقی، هر ساله، ششصد عدل ابریشم از ایران بخرند و در برابر آن وجه نقد یا جنس بدهند. درضمن قرار شد که تمام ابریشم ایران به اروپا فروخته شود و ابریشمی از راه عثمانی به اروپا فرستاده نشود. شاه عباس با این قرارداد موافقت کرد، اما ارمنیان جلفا که از بزرگترین بازرگانان ابریشم بودند با آن مخالفت کردند. زیرا بخشی از ابریشم ایران به واسطه آنها از راه امپراتوری عثمانی به اروپا فرستاده میشد و این قرارداد به زیان تجارت آنها بود. شاه عباس نمایندگان اسپانیا و کمپانی هند شرقی و ارمنیان را به دیوان خانه دعوت کرد و فروش ابریشم را به مزایده گذاشت تا هر کس گرانتر خرید، به او بفروشند. ارمنیان برای اینکه دیگران را از میدان به در کنند، حاضر شدند ابریشم را به بهای گزافی؛ یعنی هر سیوشش من شاه را به پنجاه تومان، بخرند. اما زمانی که شاه عباس تصمیم گرفت که از انگلیسیها در بیرون راندن پرتغالیها کمک بگیرد، در معامله ابریشم با آنها به توافق رسید و در سال ۱۰۲۹ هـ. به آنها اجازه داد که به گیلان بروند و هر نوع ابریشمی را که میپسندند، انتخاب کنند.
هلندیها شش سال پس از انگلیسیها؛ یعنی درسال ۱۰۳۳ هـ.، به ایران وارد شدند. وقتی که کشتیهای کمپانی هند شرقی هلند به جزیره هرمز وارد شد، اللهوردی خان، حاکم شیراز با ارسال پیامی برای شاه عباس، ورود چهل کشتی هلندی را به وی اطلاع داد.
مهمترین انگیزه هلندیها در تجارت ابریشم ایران، رقابت با انگلستان برای به انحصار درآوردن تجارت ادویه با کشورهای جنوب شرق آسیا بود. در سال ۱۰۲۵ هـ. بازارهای اروپا از ادویه آسیا اشباع شده بود و سود تجارت ادویه کاهش یافت. کمپانی هند شرقی هلند تجارت ابریشم را که از پرفروشترین کالاها در بازارهای اروپا بود، بر تجارت ادویه برگزید.
همکاری کمپانی هند شرقی انگلستان با شاه عباس در بیرون راندن پرتغالیها و امتیازات تجاری که در اثر این همکاری به آنها واگذار شد، باعث شد که دامنه تجارت هلند و انگلستان از جنوب شرق آسیا به ایران منتقل شود و آنها ابتکار عمل در زمینه تجارت ابریشم ایران را در دست بگیرند. در دوره حکومت شاه عباس دوم بیشتر ابریشم ایران توسط این کشور خریده میشد؛ به طوری که وقتی در سال ۱۰۵۲ هـ. سفیران دوک هلشتاین به ایران وارد شدند، هلندیها تصور کردند که آنها برای خرید ابریشم ایران آمدهاند و ممکن است تمام ابریشم ایران را خریداری نمایند. به همین دلیل حاضر شدند برای خرید هر بار ابریشم ایران که در آن زمان ۴۴ تومان میپرداختند، ۵۰ تومان بپردازند. اما پس از رفتن سفیران دوک هلشتاین از قول خود عدول کرده و دوباره برای خرید هر بار ابریشم همان ۴۴ تومان را پرداختند. این عمل باعث شد که شاه صفی فرمان دهد که هلندیها پیش از پرداخت حق گمرکی، مجاز به فروش کالاهای خود در ایران نیستند و به این ترتیب فرمان معافیت گمرکی آنها لغو شد. سرانجام هلندیها قیمت ۴۶ تومان برای هر بار ابریشم را پذیرفتند.
طبق ارزیابی هلندیها، در سال حدود ۶۰۰۰ عدل ابریشم از ایران به اروپا به شرح زیر صادر میشد: مارسی ۳۰۰۰ عدل، انگلستان ۶۰۰۰ عدل، هلند ۵۰۰ عدل، ونیز ۱۵۰۰۰ عدل، جنوا، مسینا، فلورانس و لوچا ۴۰۰ عدل.
بعدها میزان ابریشم خریداریشده هلند از ایران به سیصد عدل کاهش یافت. میزان خرید ابریشم هلندیها از ایران تا دوره حکومت شاه سلیمان صفوی به همین میزان باقی ماند. در این دوره هلندیها با شاه قراردادی منعقد کردند که براساس آن هر ساله سیصد بار ابریشم از ایران خریداری کنند و برای هر بار آن، علاوهبر قیمتی که در بازار به فروش میرسد، سه هزار لیور بپردازند و در مقابل، از پرداخت هر گونه حقوق گمرکی معاف باشند.
در دوره حکومت شاه سلطان حسین تمام کالاهایی که از اصفهان به بندرعباس فرستاده میشد و دارای علامت امتیاز کمپانی هند شرقی هلند بود بدون بازدید و گشوده شدن در گمرک از مرز میگذشت. هلندیها تا پایان دوره صفویه همچنان بهترین خریدار ابریشم ایران بودند و پس از سقوط اصفهان و روی کار آمدن اشرف افغان، یک بار دیگر تاییدیه امتیازات پیشین خود را دریافت داشتند.
یکی از مهمترین اقدامهای شاهعباس اول که در پیشرفت تجارت ابریشم موثر بود، کوچ دادن ارمنیان جلفا و اسکان آنها در نواحی مختلف ایران بود.
در طی لشکرکشی شاه عباس در سال ۱۰۱۲ هـ به شمال رود ارس و ارمنستان، ارمنیان به نواحی اطراف ایروان و از آنجا به شهرهای مختلف ایران کوچانده شدند. یکی از شهرهایی که از کانونهای اصلی ارمنیان شد، شهر جلفا در کنار زایندهرود اصفهان بود که به همین منظور ساخته شده بود. گروهی از ارمنیان نیز در گیلان که از مراکز تولید ابریشم بود، ساکن شدند و گروهی دیگر برای افزایش تجارت ابریشم، در نواحی دیگر اسکان داده شدند. بیست و هفت هزار خانوار ارمنی در گیلان ساکن شدند که بیشتر آنها در اثر بدی آبوهوا، جان خود را از دست دادند. بیست و چهار هزار خانوار ارمنی در مازندران اسکان داده شدند. در این شهر نیز یک چهارم از ارمنیان زنده ماندند و بقیه در اثر بدی آبوهوا جان خود را از دست دادند. وقتی که کشیشان کارملیت در سال ۱۱۱۸ هـ از جلفا دیدن کردند، ارمنیان ساکن جلفا اظهار کردند که چهارصد هزار خانوار ارمنی توسط شاهعباس اول از محل زندگی خود کوچ داده شدهاند.
چنانکه اشاره شد، ارمنیان ایران ابریشم را از طریق امپراتوری عثمانی به کشورهای اروپایی صادر میکردند و زمانی که شاهعباس تصمیم به تغییر راه تجارت با اروپا از طریق امپراتوری عثمانی گرفت، آنان با این مساله مخالفت کردند و به شاهعباس پیشنهاد کردند که مایلند برای هر بار ابریشم پنجاه تومان؛ یعنی پنجاه سکه به وی بدهند، به شرطی که به آنها اجازه داده شود ابریشم خود را از راه امپراتوری عثمانی حمل کنند، زیرا زندگی آنها به این امر بستگی دارد. اما در اواخر دوره صفویه، ارمنیان راه تجارت از طریق امپراتوری عثمانی را به علت دوری و ناامنی راهها رها و سعی کردند که از طریق روسیه که راهی کوتاهتر برای ارتباط با اروپا بود، کالاهای خود را به آنجا برسانند.
ارسال نظر