نگاهی به تاریخ نویسی ابوحنیفه دینوری
راوی اخبار دست اول
هادی شاملو: مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب در کتاب «کارنامه اسلام»، نقش مسلمین در تاریخنگاری را اینگونه ترسیم میکند: به هر حال، مسلمین در تاریخ کتابهاى بسیار زیادى به وجود آوردند و هیچ قومى قبل از شروع عصر جدید در این رشته، به پایه مسلمین نرسیده بود. شاید بر این میراث عظیم مسلمین نیز عیوبى وارد باشد و از آن جمله است آمیختن وقایع با قصهها، ذکر روایات متناقض، نقل برخی روایات غیرمعقول یا مبالغهآمیز، اظهار تملق نسبت به ارباب قدرت یا سکوت از بیان معایب و مفاسد آنها. اما درباره بعضى از این ایرادها باید توجه به مقتضیات عصر داشت و نباید روزگار مورخان گذشته را با احوال مورخان ممالک آزاد امروز قیاس کرد.
هادی شاملو: مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب در کتاب «کارنامه اسلام»، نقش مسلمین در تاریخنگاری را اینگونه ترسیم میکند: به هر حال، مسلمین در تاریخ کتابهاى بسیار زیادى به وجود آوردند و هیچ قومى قبل از شروع عصر جدید در این رشته، به پایه مسلمین نرسیده بود. شاید بر این میراث عظیم مسلمین نیز عیوبى وارد باشد و از آن جمله است آمیختن وقایع با قصهها، ذکر روایات متناقض، نقل برخی روایات غیرمعقول یا مبالغهآمیز، اظهار تملق نسبت به ارباب قدرت یا سکوت از بیان معایب و مفاسد آنها. اما درباره بعضى از این ایرادها باید توجه به مقتضیات عصر داشت و نباید روزگار مورخان گذشته را با احوال مورخان ممالک آزاد امروز قیاس کرد. همچنین طرز فکر قدما را نباید با نوع تفکر مردم امروز سنجید؛ چنان که انتظار خواننده قدیم از کتاب تاریخ و نحوه به دست آوردن ماخذ اخبار هم با آنچه امروز هست تفاوت دارد و توجه به این نکات شاید سبب شود که محقق امروز در نقد مورخان گذشته اسلامى به مبالغه و افراط نگراید. معهذا، کار مورخان اسلام در مقایسه با کار قدمای یونان و روم -شاید با چند استثنا- و مخصوصا در مقایسه با کار مورخان اروپا در قرون وسطى و حتى بعد از آن، شایسته تحسین و اعجاب است.
در تاریخنویسى مسلمین، یک خاصیت بارز عبارت است از علاقهاى که این قوم به احوال ملتهای مختلف دیگر داشتهاند. نه فقط درباره بابل، مصر، ایران، یهود، یونان و روم اطلاعات امثال مسعودى، یعقوبى، دینورى و طبرى مبتنى بر مآخذ قابل اعتماد است، بلکه در باب اقوام هند، سودان، ترک، چین و فرنگ هم در آثار بیرونى، مسعودى، یعقوبى، ابن اثیر و رشیدالدین فضلالله، معلومات دقیق هست و حاکى از دقت و کنجکاوى. بهرغم ایرادهایى که بر بعضى از این مورخان، لااقل در پارهاى مواضع محدود، وارد شده، مورخان بزرگ اسلام غالبا در کار خویش به حد امکان دقت و حتى وسواس داشتهاند.
تقید بعضى از محققان -مثل طبرى- در نقل و ذکر اسناد، البته تضمین عمدهاى بوده است در صحت نسبى مطالب و روایات. این شیوه که در واقع از اهل حدیث اخذ و تقلید شده است، تاریخ را نزد طبرى، سلسلهاى از روایات کرد که مورخ، هر روایت را از یک راوى نقل مىکند و او نیز از یک یا چند راوى دیگر تا برسد به کسى که شاهد واقعه بوده است یا آنکه واقعه در ایام وى رخ داده است، این ذکر اسناد که به منزله ذکر ماخذ است، در تاریخ امروز مىبایست مورخ را از وقوع در خطا یا لااقل از وقوع در مسوولیت، بر کنار دارد. اما عیب عمدهاش آن است که به سبب اختلاطات -و احیانا تناقضات که در روایات آنها ممکن است روى داده باشد- ایجاد یک سلسله منظم از حوادث و بررسى علت و معلول را در سلسله حوادث دشوار مىکند و مورخ را از قضاوت در اسباب و نتایج باز مىدارد. «شک نیست که این یک عیب عمده است که در تواریخ اسلامى هست؛ اما در تواریخ سایر اقوام قدیم هم بدون آنکه کارشان مبتنى بر ذکر اسناد باشد، نظیر این ایراد وارد است. در ضبط نام و انساب نیز کار مورخان اسلام دشوار بوده است؛ اما آن را غالبا با دقت تمام انجام دادهاند. امکان وقوع اشتباه در نام و نسب اشخاص، بسا که منتهى شود به انتساب حوادث مختلف به شخص واحد».
ابوحنیفه دینوری در اوراق تاریخ
«ابوحنیفه احمدبنداودبن ونند دینوری» صاحب کتاب اخبار الطوال دانشمندی همهجانبه بود که در علوم مختلف دست داشت. ابن ندیم در کتاب جاودانه الفهرست در باب او میگوید: «احمد بن داوود، از مردم دینور. از بصریان و کوفیان آموخت و از ابن سکیت و پدرش بیشتر فرا گرفت و در علوم زیادی مانند نحو و لغت و هندسه و حساب و علم هیات تفنن داشته و در روایت و حکایت مورد اعتماد و به صداقت معروف بود. از کتابهای اوست: کتاب النبات- که در تالیفش علما به وی برتری دادند- کتاب الفصاحه، کتاب القبله و الزوال، کتاب حسابالدور، کتاب الرد علی لغذه الاصفهانی، کتاب البحث فی حسابالهند، کتابالبلدان، کتاب الجمع و التفریق، کتاب اخبارالطوال، کتابالوصایا، کتابالنوادر الجبر، کتابالشعر و الشعراء، کتاب ما یلحن فیهالعامه». (الفهرست، فن سوم، مقاله دوم، ص۱۳۲)
از کلام ابن ندیم علاوه بر تسلط ابو حنیفه دینوری در علوم مختلف، صداقت و دقتش در تاریخنگاری نیز به دست میآید. از تاریخ تولد ابو حنیفه دینوری خبری در دست نیست، اما بروکلمان در مقاله دایرهالمعارف اسلام تولد دینوری را در دهه اول قرن سوم هجری دانسته است. او از دینور است شهری بین کرمانشاه و کنگاور که وسعت آن در گذشته دو سوم همدان بوده است و مدتها به ماه کوفه مشهور بوده است و ساکنان آن آمیزهای از ایرانیان و اعراب بودهاند. (مقدمه اخبار الطوال ص۲۰)
دینور از قرن چهارم رو به ویرانی نهاد و در قرن هشتم هجری پس از هجوم تیمور لنگ به کلی ویران شد. یاقوت حموی گروه بسیاری از اهل ادب و حدیث را به شهر منسوب میدارد و فرید وجدی پنج دانشمند دیگر را که به دینوری معروف بودهاند را نام برده است.
«دینوری در درجه، ریاضیدان، منجم، ادیب و پس از آن مورخ بوده است. وی در سال ۲۳۵ هجری به اصفهان رفت و در آنجا به کار ستارهشناسی و هیات و ثبت نتایج محاسبات نجومی رصدخانهای مشغول شد. درباره مقام ادبی وی تا آنجا رفتهاند که وی را با جاحظ مقایسه کردهاند. ابوسعید سیرافی گفته است که بیان ابوحنیفه خوشتر و گفتار ابوعثمان جاحظ شیرینتر است.»(منابع تاریخ اسلام ص۱۴۹)
وجود دانشمندانی مانند دینوری در تاریخ اسلام، پیشینه علمی مسلمین را پایدار کرده و ژرفای بینظیری به علوم اسلامی بخشیده است.
ابوحنیفه دینوری در جمادیالاولی سال ۲۸۲ هجری یا ۲۸۱ و به قولی ۲۹۰ از دنیا رفته است و یاقوت حموی و شیخ عباس قمی نیز همین تاریخ را در کتب خود آوردهاند.(مقدمه اخبار الطوال ص۲۱)
عرض و طول اخبار الطوال
مرحوم زرینکوب در بحث گستردهای که در ماخذ تاریخ ایران انجام داده است از کتاب اخبارالطوال اینگونه یاد میکند: «ابو حنیفه دینوری نیز در اخبارالطوال روایات مهم در باب فتوح اسلام نقل کرده است که در ماخذ دیگر نیست. ابوحنیفه دینوریاحمد بن داوود بن ونند از نوادر رجال عصر خویش بوده و در حکمت و ریاضی دست داشته است و در اخبار او را ثقات شمردهاند». (تاریخ ایران ص۲۴) نیز ایشان در همان کتاب در جای دیگر میگویند: «کتاب اخبارالطوال دینوری شامل روایاتی است که در ماخذ دیگر نیست. صبغه ایرانی بعضی روایات این کتاب قابل توجه است.»(مقدمه اخبارالطوال ص۵۵۸)
اثر مهم او با نام اخبار الطوال بسیار با ارزش و حاوی اخباری بدیع و دست اول است. وی ایرانی بوده و با آنکه گرایش شعوبی ندارد، توجهش به ایران سبب شده است تا کتابش ماخذ مهمی برای تاریخ ایران درآید. کتاب او شامل سه قسمت است: بخش نخست اخبار انباء و ملوک گذشته. بخش دوم اخبار ایران، بخش سوم اخبار دوران اسلامی تا سال ۲۲۷. اخبارالطوال را باید از جمله تواریخ عمومی دانست که در دوران رشد و بالندگی تاریخنگاری اسلامی، در کنار تاریخ یعقوبی و تاریخ خلیفه بنخیاط و آثار مفقود دیگر پدید آمده است.
بخش عمده اخبار وی، درباره عراق و تحولات کوفه است. از این جهت حوزه مورد توجه او با نوشتههای ابیمخنف نزدیک است. گرچه وی در دوره پس از امویان نیز مطالب قابل توجهی دارد.
دینوری در این کتاب به سیره نبوی نپرداخته و از دوران خلفای نخست تنها از فتوحات سخن گفته است. بحث از عثمان و مسائل دوران وی و شرح زندگی سیاسی جامعه اسلامی دوران امام علی(ع) در ادامه آمده است. پس از آن، از امویان و عباسیان سخن گفته و از حوزه حوادث عراق خارج نشده است.
بحث از تاسیس بغداد، کشته شدن ابومسلم، قیام نفس زکیه و سرگذشت امین و مامون و نیز شورش بابک از بحثهای اصلی اخبارالطوال است.
این سیر نشانگر آن است که وی صرفا قصد ارائه اخبار مربوط به ایران را داشته است. بخشی از نقلهای وی از حوادث عراق بسیار با ارزش است. از آن جمله بخش مربوط به کربلا که صفحات زیادی را به خود اختصاص داده است. این حجم در قیاس با سایر موارد حجم زیادی است. در عین حال هیچ اشارهای به تشیع وی نمیتوان کرد. خبری از وی که آورده است موسیبن جعفر(ع) در حضور هارون اختلافات آتی امین و مامون را یادآور شده، شگفت مینماید.
در اخبارالطوال از چند کتاب از جمله کتابالملوک و اخبار الماضی از عبیده بن شریه جرهمی که برای معاویه تاریخ نقل میکرده، یاد شده است. در کنار آن، تعبیرهایی از قبیل قال الهیثم بن عدی قال الکلبی، قال الاصمعی و... دیده میشود که نشانگر برخی از ماخذ کتاب است.
«برخی به دلیل آنکه نام کتاب او اخبار الطوال با حجم یک جلدی موجود سازگار نیست، احتمال آن را دادهاند که کتاب موجود، اثر مولف دیگری باشد اما این نمیتواند دلیل درستی بر نفی نسبت شناخته شده کتاب مذکور باشد.»(منابع تاریخ اسلام ص۱۵۰)
این کتاب را نخستین بار گیرگیاس خاورشناس روس در ۱۸۸۷ میلادی در لندن چاپ کرد ولی پیش از آنکه مقدمه و فهرستهای آن را بنویسد و تنظیم کند در گذشت، همکارش روزن برای تهیه مقدمه و فهرستها کار او را پیگیری کرد او هم موفق بهاتمام آن نشد، شاگرد روزن کراچکوفسکی جلد دوم آن را هم در ۱۹۱۲ در بریل چاپ کرد.(مقدمه اخبارالطوال ص۲۳)
نسخههای خطی و عتیق اخبارالطوال سه نسخه در کتابخانههای لنینگراد به شماره ۸۲۲ به خط کمالالدین نامی به تاریخ ۶۵۵هجری، نسخه دانشگاه لیدن به شماره ۱۱۲۲ در سال ۱۰۰۰هجری و نسخه کتابخانه لیدن به شماره ۲۴۳۶ و مورخ ۱۰۶۱ است. (همان ص۲۴)
از این کتاب مهم دو ترجمه به فارسی انجام شده است. ترجمه اول به سال ۱۳۴۶ هجری شمسی توسط صادق نشات صورت پذیرفته که توسط بنیاد فرهنگ ایران چاپ شده است. اما ترجمه دوم ترجمهای است دلکش با مقدمهای عالمانه توسط استاد محمود مهدوی دامغانی به سال ۱۳۷۱ توسط نشر نی.کوتاه سخن اینکه این کتاب جزو مهمترین ماخذ تاریخ اسلام و ایران است که چون رشتهای استوار نسلهای انسانی را به یکدیگر گره زده است.
منابع
۱-اخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی
۲- تاریخ ایران، عبدالحسین زرین کوب
۳- منابع تاریخ اسلام، رسول جعفریان
۴- کارنامه اسلام، عبدالحسین زرین کوب
۵- الفهرست، ابن ندیم، ترجمه محمد رضا تجدد
ارسال نظر