دوران تاریک پارک اتابک
گروه تاریخ و اقتصاد: به تاریخ روز شنبه غره شعبان در این یک ماه رجب که کابینه وزرا تجدید شد وقایع غریب اتفاق افتاد. به تحریک مفسدین، مرحوم حجتالاسلام آقاسید عبدالله مجتهد را مقتول کردند، ملت شوریدند، بازارها بسته شد، چند روز بعد یک جمعی مجاهد به خونخواهی آقا سیدعبدالله، میرزا علی محمدخان را در خیابان مقتول نمودند، همان قسم بازارها بستند شهر شلوغ اطراف مغشوش، در این بین آقای یفرم خان ارمنی را به نظمیه و با سردار بهادر پسر حاج علیقلی خان سردار اسعد را به میان آوردند و اینها اسباب چینی کردند تا ستارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی که در پارک میرزاعلیاصغر خان اتابک امین السلطان منزل داشتند، هدف قرار دهند.
گروه تاریخ و اقتصاد: به تاریخ روز شنبه غره شعبان در این یک ماه رجب که کابینه وزرا تجدید شد وقایع غریب اتفاق افتاد. به تحریک مفسدین، مرحوم حجتالاسلام آقاسید عبدالله مجتهد را مقتول کردند، ملت شوریدند، بازارها بسته شد، چند روز بعد یک جمعی مجاهد به خونخواهی آقا سیدعبدالله، میرزا علی محمدخان را در خیابان مقتول نمودند، همان قسم بازارها بستند شهر شلوغ اطراف مغشوش، در این بین آقای یفرم خان ارمنی را به نظمیه و با سردار بهادر پسر حاج علیقلی خان سردار اسعد را به میان آوردند و اینها اسباب چینی کردند تا ستارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی که در پارک میرزاعلیاصغر خان اتابک امین السلطان منزل داشتند، هدف قرار دهند. روز یکشنبه غره شعبان سنه ١٣٢٨ باغ را دوازده عراده توپ دوره کردند و مسلسل ماکزیم آوردند. شش- هفت هزار نفر سرباز نظمیه ژاندارم در آنجا حاضر نمودند چهار ساعت جنگیدند. از اصناف و شهری بی اسلحه هم در آنجا بودند بیچارههای مظلوم التماسها کردند آخر تسلیم شدند.
بی رحمانه شب بعد از تسلیم به باغ ریختند توپ ماکزیم و تفنگ به قدر سیصد نفر که از مجاهدین و فاتحین و اصناف شهر بودند مقتول و شهید کردند و ملت مسلمان ایران را تا قیام قیامت لکهدار و بدنام کردند که فاتحین مشروطیت این قسم کشته و شهید و قتیل شوند. ستارخان هم زخم گلوله برداشت اگرچه ناخوش هم بود، پس از اینکه او را در بسترش خوابیده دیدند، به او گلوله زدند. سالارملی را کتک وافری زدند. بامزه بود ورود این دو نفر که روز ورودشان طاقهای نصرت برایشان بستند، کالسکههای سلطنتی برایشان بردند، چه احترامات سلطنتی در حق این دو نفر کردند و حالا به این روز سیاه نشاندهاند. من هم به حمدالله از کار کنار کشیدهام ولی دقیقهای از دست مردم آسودگی ندارم و آزارم مینمایند.
منبع: یادداشتهای سپهسالار تنکابنی
ارسال نظر