نامهها و نکتهها
اخبار واقعه تهران
گروه تاریخ و اقتصاد: یک روز ظهر که به عادت همیشگی هنوز از رختخواب خارج نشده بودم، دیدم در اطاق مرا میزنند. البته به روسی آواز دادم «کی است؟» صدای مشاورالممالک به فارسی جواب داد «منم». من با ایشان به قدری یگانه بودم که حاجتی به معطل کردن ایشان و پوشیدن رب دوشامبر نداشته باشم. گفتم «بفرمایید». آمد، روی صندلی پایین تختخواب من نشست، به طوری که وقتی من برخاستم و میان تختخواب نشستم، با هم مواجه بودیم. مشاورالممالک گفت: « خبر داری که ایران کنستیتوسیون گرفته است؟» گفتم: «شوخی نکن» گفت: «نه این تلگرافش است» و تلگرافی از جیب خود درآورده به من داد.
گروه تاریخ و اقتصاد: یک روز ظهر که به عادت همیشگی هنوز از رختخواب خارج نشده بودم، دیدم در اطاق مرا میزنند. البته به روسی آواز دادم «کی است؟» صدای مشاورالممالک به فارسی جواب داد «منم». من با ایشان به قدری یگانه بودم که حاجتی به معطل کردن ایشان و پوشیدن رب دوشامبر نداشته باشم. گفتم «بفرمایید». آمد، روی صندلی پایین تختخواب من نشست، به طوری که وقتی من برخاستم و میان تختخواب نشستم، با هم مواجه بودیم. مشاورالممالک گفت: « خبر داری که ایران کنستیتوسیون گرفته است؟» گفتم: «شوخی نکن» گفت: «نه این تلگرافش است» و تلگرافی از جیب خود درآورده به من داد. دیدم تلگراف به زبان فرانسه انشا شده و مفهومش این است که دولت ایران به موجب فرمان اعلیحضرت شاه در عداد دول کنستیتوسیونل درآمده است. به کارگزاران دولت متوقف فیها اعلام کنید. تلگراف هم از مضمونش پیدا است که به اصطلاح امروز بخشنامه و به اصطلاح آن روز متحدالمآل است و الساعه در سایر نقاط عالم که ما سفارتخانه در آنجاها داریم، رفقای ما هم مثل ما از این اتفاق حیرتانگیز خبر دارند و دارند کیف میبرند.
به مشاور گفتم: «رفیق این کار بزرگی بوده است که انجام شده، خدا کند که نتیجه خوبی از آن بگیریم» گفت: «مگر ممکن است نتیجه بدی هم داشته باشد؟» گفتم: «بآلمال البته نتیجه آن خوب است ولی شرط آن رفتار عاقلانه ماست که از افراط و تفریط جلوگیری کنیم. من در این هشت، نه ماهه کمکاری پنج، شش هزار صفحه راجع به انقلاب فرانسه چیز خواندهام، انقلاب و تغییر حکومت استبداد به مشروطه اگرچه آخرش خوب است، ولی تا وضع حکومت سابق عوض شود و حکومت جدید جای آن را بگیرد، خیلیها نفله شده زیر دست و پا میروند.
در کشور ما عقیده مسلمانی به دموکراسی خیلی کمک میکند، آرسیتوکراسی در کشور ما ریشهای ندارد که از اعیان بترسیم، ولی مردم نمیدانند، چه کنند؟ میترسم گرفتار مشروطه بیتقوی بشویم که شاید از استبداد بیترس بدتر است. عیب اینجا است که در فارسی یک ورق کاغذ چاپ شده در این بابها در دست کسی نیست. من گیج این افکار بودم که دیدم زیادتر از اندازه خودمانی هم ترک ادب کردهام و میان رختخواب با کسی که چهار پایه از من جلوتر است، گرم صحبت شدهام. فورا رب دوشامبر به دوش انداخته اجازه خواستم خود را حاضر بکنم تا با هم بیرون برویم. به کنار روشویی که پشت چپق بود رفته قدری آب روی سرم ریختم و لباس پوشیدم و با مشاورالممالک بیرون آمدیم.
منبع: شرح زندگانی من، خاطرات عبدالله مستوفی، جلد دوم، نشر زوار، ١٣٨۴
ارسال نظر