جماعت نوکرباب ولخرج
گروه تاریخ و اقتصاد: در یکی از روزهای پاییز کنار یکی از آبادیهای اصفهان در صحرا گردش میکردم که یک روستایی با اینکه میدانست من فرنگی و مسیحی هستم مرا بهخانه خود برد و چند لحظه بعد یک سینی مقابل من نهاد که در آن چند نان لواش و چند خوشه انگور بود. چند روستایی دیگر هم برای اینکه مرا ببینند وارد آن خانه شدند و به من تعارف کردند که نان لواش و انگور بخورم. من دیده بودم که ایرانیان پنیر را لای نان میگذارند و میخورند، بنابراین حبههای انگور را لای یک قطعه از نان لواش گذاشتم و هنگامی که میخواستم به دهان ببرم، حبههای انگور در نان شکست و آب انگور فرو ریخت و روستاییان خندیدند، اما خنده آنها از شادی بود نه از روی تمسخر و من حس میکردم که قصد ندارند مرا مورد مسخره قرار بدهند، بلکه از ناشی بودن من تفریح میکنند و سپس میزبان رسم غذا خوردن نان و انگور را به من آموخت و گفت: اول باید نان را به دهان برد و بعد حبههای انگور را.
گروه تاریخ و اقتصاد: در یکی از روزهای پاییز کنار یکی از آبادیهای اصفهان در صحرا گردش میکردم که یک روستایی با اینکه میدانست من فرنگی و مسیحی هستم مرا بهخانه خود برد و چند لحظه بعد یک سینی مقابل من نهاد که در آن چند نان لواش و چند خوشه انگور بود. چند روستایی دیگر هم برای اینکه مرا ببینند وارد آن خانه شدند و به من تعارف کردند که نان لواش و انگور بخورم. من دیده بودم که ایرانیان پنیر را لای نان میگذارند و میخورند، بنابراین حبههای انگور را لای یک قطعه از نان لواش گذاشتم و هنگامی که میخواستم به دهان ببرم، حبههای انگور در نان شکست و آب انگور فرو ریخت و روستاییان خندیدند، اما خنده آنها از شادی بود نه از روی تمسخر و من حس میکردم که قصد ندارند مرا مورد مسخره قرار بدهند، بلکه از ناشی بودن من تفریح میکنند و سپس میزبان رسم غذا خوردن نان و انگور را به من آموخت و گفت: اول باید نان را به دهان برد و بعد حبههای انگور را.
من در هیچ کشور، جماعتی ندیدم که مثل جماعت نوکر باب ایران، ولخرج باشند و ثروت خود را در اندک مدت با عیش و طرب و ولخرجی از دست بدهند. نوکر باب در ایران به جماعتی گفته میشود که درباری و حکام ایالات و ولایات هستند و در دستگاه دولت خدمت میکنند. این طبقه به قدری به عیش و عشرت علاقه دارند که اگر پادشاه ایران یک روز را معادل پانصد هزار لیره فرانسوی به یکی از درباریان خود بدهد که در کشور ما برای اعاشه چندین خانواده بزرگ تا پایان عمرشان کافی است، ماه دیگر آن شخص از آن همه پول،یک پشیز ندارد و همه را صرف تجمل و عیاشی کرده است. اما این ولخرجی خارقالعاده که نظیرش در کشورهای دیگر دیده نمیشود فقط بین طبقه نوکرباب ایران است که در دستگاه دولت کار میکنند و طبقات دیگر نه فقط ولخرج نیستند، بلکه صرفهجو نیز میباشند و ثروت کشور را همان طبقات صرفهجو بهوجود آوردهاند. در ایران اشراف و نجبا وجود دارند، ولی نه مثل فرانسه. در فرانسه اصیل زادگی موروثی است و کسی که پدرش اصیلزاده نباشد، نمیتواند خود را در سلک اشراف در آورد، اما در ایران، جزو اشراف شدن مستلزم این نیست که پدرشان اصیلزاده باشد و هرکس که ابراز لیاقت کند یا ثروت تحصیل نماید میتواند در شمار اشراف درآید و عدهای کثیر از اشراف دربار ایران کسانی هستند که پدر یا جد آنها مردی گمنام بوده و آنها توانستهاند با ابراز لیاقت خود را جزو اشراف کنند.
منبع: سر ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی، سفرنامه ایران
ارسال نظر