مقوله مصرف در اندیشه گئورگ زیمل

او خصایص فردیت و تناقض‌های درونی فرد را در دوران گذار اروپای قرن۱۹ به عصر مدرنیته دنبال کرد: «نظریه مصرف بر حول مفهوم شهر و پیامدهای مرتبط بر شهرنشینی سامان یافته است. وی در اهمیت دادن به مفهوم شهر تا آنجا پیش می‌رود که می‌نویسد شهر مدرن یک هویت فضایی با نتایج جامعه‌شناختی نیست، بلکه هویتی جامعه‌شناختی است که به نحو فضایی شکل گرفته است.» زیمل در این مقاله شیوه رفتار مردم در شهرها و فرهنگ‌های جدید از جمله برلین را که از نظر او بسیار شبیه به دیگر کلان‌شهرها (مانند نیویورک) است، مطالعه می‌کند. «او از ویژگی شهرها و الگوهای خاص مصرفی که کلان‌شهرها به مصرف‌کننده می‌دهند تا برای حفظ حس فردیت خود آن را مصرف کند، سخن می‌گوید. در کلان‌شهرها افراد تلاش می‌کنند تا هرچه بیشتر خود را با زندگی و رفتار شهری تطابق دهند.

زیمل معانی این نوع زندگی را نزد مصرف‌کننده متفاوت می‌بیند.» به عبارت دیگر زندگی در کلان‌شهر‌ها، انسان‌های جدیدی را پروش داده که نگران حفظ خودمختاری و فردیت وجود خویش در تقابل با نیروهای چیره اجتماعی است. به نظر زیمل بیگانگی با حوزه مصرف هم رابطه دارد. به نظر او «با تولید انبوه صبغه ذهنی محصول از بین رفته است. محصولات مصرفی استاندارد، خنثی و غیرشخصی شده‌اند. همین‌طور رشته ارتباط شخصی که در گذشته تولیدکننده را به مصرف‌کننده متصل می‌کرد، با رشد تقسیم کار و قرار گرفتن تعداد بی‌شماری واسطه میان آن دو، لزوما گسیخته شده است. در جامعه پول‌محور شکاف بیش از پیش عمیق میان فرهنگ اشیا و فرهنگ انسان‌ها که از مشخصات مدرنیته است، تا زندگی خصوصی روزمره نفوذ می‌کند.

زیمل برای آن سه دلیل تمییز می‌دهد. صرف عرضه مقدار معتنابهی کالا به بازار مصرف، شکل‌گیری رابطه شخصی با آنها را دشوار می‌سازد. سپس، افتراق در نظم جانشینی [کالاها]، موج‌هایی که در پی هم می‌آیند و رواج‌هایی که یکدیگر را قطع می‌کنند، بالاخره کثرت سبک‌های زندگی با ترکیب‌بندی‌های ویژه‌شان، جدایی انسان‌ها و اشیا و احساس بیگانگی‌ای را که مصرف‌کنندگان در قبال آنها دارند، تشدید می‌کنند. با هدف تعدیل شیء انگاری از راه برقراری رابطه شخصی با اشیا، زیمل در پایان تحلیل دوگانگی مدرنیته را مطرح می‌کند. او دیالکتیک مادی شدن زندگی و از خودبیگانگی فرد را با دیالکتیک مادی شدن روابط اجتماعی و رهایی فرد مرتبط می‌کند.

از خودبیگانگی و رهایی، شخصیت‌زدایی و فردی کردن، گرایش‌هایی هستند که در جامعه سوداگر با هم همزیستی دارند و پیش از تجربه نمی‌توان تعیین کرد که کدام یک برتری خواهد یافت (چون پول هم نماد و هم علت ابزار بی تفاوت هر آن چیزی است که با بی تفاوتی ابراز می‌شود و در همان حال محافظ زندگی خصوصی نیز می‌شود که اکنون می‌تواند درون مرزهایش سامان یابد. حال اگر این برازندگی، این خصوصیت، این دورنی کردن شخص نتیجه پول باشد یا بالعکس اگر اشیای زیردست، نظر به سهولتی که می‌توان آنها را کسب کرد، ارباب انسان‌ها بشوند، باری این دیگر به شخص بستگی دارد و نه پول».

واندنبرگ، فردریک، (۱۳۸۶)

جامعه‌شناسی جورج زیمل.

ترجمه عبدالحسین نیک گهر، چاپ اول، تهران

 نشر توتیا