رضاقلی قائم‌مقامی، مترجم فرمانده نیروهای ژاندارمری در این منطقه و شاهد عینی این حوادث می‌گوید: «پس از کشته‌شدن تعداد زیادی از نیروهای ژاندارمری توسط تعدادی از ساکنان روستای کیوره بروجرد، ماژور دماره فرمان حمله به این روستا را صادر کرد و دسته‌ای از نیروهای ژاندارمری به تمام خانه‌ها و عمارات روستایی و اماکن و انبارهای سوخت و ارزاق مردم حمله کرده و آنها را به آتش کشیدند و تعدادی از ساکنان روستا به انتقام کشته‌شدن نیروهای ژاندارم به قتل رسیده و اجساد آنان در گودالی به‌صورت دسته جمعی زیر خاک دفن شد.» تسلط ‌نداشتن حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی بر اوضاع سیاسی، نظامی، اجتماعی، شیوع قحطی و خشکسالی و پس از آن، کمبود مواد غذایی و نایاب‌شدن غلات و نان از عوامل مهم مرگ‌ومیر بسیاری از مردم بودند؛ کشته‌شدن هزاران نفر در غرب ایران بر اثر قحطی و گرسنگی باعث کم‌شدن جمعیت این منطقه شد. با نظارت‌نکردن حکومت مرکزی بر مناطق غربی، مسوولان حکومتی قتل و غارت مردم را تشدید کردند و بسیاری از شدت گرسنگی از بین رفتند؛ به‌صورتی‌که تمام اهالی یک روستا از گرسنگی جان باختند. ناتوانی اداره مالیه همدان در پرداخت حقوق به اداره نظمیه سبب شد که رئیس اداره نظمیه از مقام خود کناره‌گیری کند و این، بی‌نظمی و ناامنی در شهر را افزایش داد.

نبود نیروی نظمیه کافی و کمبود تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم برای تامین نظم شهرها و روستاها باعث ناامنی اجتماعی شد و به آشوب‌ها دامن زد و بستر مناسبی برای اجرای سیاست‌های متخاصمان فراهم کرد. تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم به‌حدی کم بود که نمی‌توانستند نظم را برقرار و از اغتشاشات جلوگیری کنند. در شهر کرمانشاه نیز بسیاری از مردم بر اثر تحریک‌های آلمانی‌ها علیه حکومت امیرمفخم، حاکم کرمانشاه، شورش کردند و هرج‌ و مرج در شهر ایجاد شد. با توجه به کمبود نیروهای ژاندارم، وقوع خونریزی و تعطیلی بازار بسیار نزدیک بود. به دنبال هجوم قشون عثمانی به قصرشیرین، مردم برای جلوگیری از تعرض نظامیان به کوه‌ها پناه بردند؛ اما سه نفر از ساکنان کشته شدند. در هجوم اول عثمانی‌ها به کرند ۱۱۰نفر و در سومین حمله آنها ۱۲نفر به قتل رسیدند. از دیگر پیامدهای اجتماعی مهم جنگ، پیدایش اقشار و گروه‌های اجتماعی جدید در منطقه بود که به دنبال حضور نیروهای نظامی متخاصم شکل گرفتند. «پوتراتچی» قشر جدیدی بود که پس از حضور روس‌ها در منطقه پدیدار شد. آنها به‌عنوان نمایندگان قشون روس به نواحی مختلف می‌رفتند و آذوقه ضروری نظامیان را تامین می‌کردند.

این افراد از بومیان این نواحی بودند و به‌علت آشنایی بیشتر با منطقه، احتیاجات آنها را به‌خوبی برآورده می‌کردند. اوضاع آشفته شهرها نیز موجب شد که تعدادی از اعضای جامعه، گروه‌های اجتماعی تاسیس کنند. هدف این گروه‌ها، یاری‌رساندن به اقشار آسیب‌دیده و کم‌کردن خسارت‌های ناشی از حضور متخاصمان بود. گرایش‌های سیاسی این گروه‌ها به حزب دموکرات متمایل بود و با حمایت ثروتمندان شهر به حیات خود ادامه دادند. جمعیت دموکرات سقز برای یاری‌رساندن به آسیب‌دیدگان شهر بنیان‌گذاری شد. تعداد اعضای این جمعیت که با نام حوزه خوانده می‌شد، ۱۲نفر و جمع‌آوری پول و اعانه به نفع فقرا ازجمله اقدامات آنها بود. تاسیس چند باب نانوایی برای یاری‌رساندن به فقرا ازجمله کارهایی بود که اعضای این جمعیت انجام دادند.

جنگ‌ جهانی‌ اول تاثیرات چشمگیری بر عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مناطق غربی ایران داشت. با شیوع جنگ در این نواحی، خسارت‌های جبران‌ناپذیری به ساختارهای پایه‌ای اقتصاد شهرها و روستاها وارد شد. به‌علت استقرار نیروهای متخاصم و تبدیل شهرها به پایگاه نظامی آنها و برخورد میان متفقین و متحدین، ساختارهای شهری از بین رفتند.از راه‌های ارتباطی، خطوط تلگرافی، سیستم حمل‌ونقل، گمرک و بازار تجارت برای بهره‌برداری نظامی استفاده شد و این زیرساخت‌ها نابود شدند و ضربه سنگینی به اقتصاد این منطقه زده شد. نیروهای متخاصم، مواد غذایی را غارت کردند و سبب افزایش تورم و فقر به‌ویژه در روستاها شدند. کشاورزی، پایه اصلی اقتصاد منطقه، به‌علت عبور‌ و ‌مرور نیروهای متخاصم و چپاول محصولات کشاورزی از بین رفت.

کاهش جمعیت منطقه بر اثر برخوردهای نظامی، قحطی، گرسنگی، کمبود مواد غذایی و گسترش بیماری‌های مسری از پیامدهای مستقیم جنگ بود. کاهش نیروی انسانی که یکی از پایه‌های رشد اقتصادی است، تاثیر بلندمدتی بر بهبودنیافتن اقتصاد منطقه پس از پایان جنگ داشت. رویارویی‌های عشایر و گرایش‌های سیاسی خان‌ها سبب گسترش آشفتگی‌ها و ازبین‌رفتن امنیت اجتماعی شدند. عشایر با قدرت نظامی خود و در اختیارداشتن نیروهای مسلح قبیله‌ای در ترسیم نتایج جنگ و چگونگی پیشروی سیاست‌های دولت‌های متخاصم نقش داشتند. بنابراین، قبایل و ایل‌ها از نقاط اتکای متحدین و متفقین برای پیشبرد اهداف بودند و در این راستا، از این نیروها بهره‌برداری می‌کردند. پیدایش گروه‌های اجتماعی و احزاب در راستای منافع قدرت‌های حاضر در جنگ، از دیگر پیامدهای جنگ است. برخی از این گروه‌ها با هدف کاهش میزان تاثیرات مخرب اجتماعی و جلوگیری از افزایش و گسترش فقر تشکیل شدند.

از پیامدهای سیاسی جنگ، تشکیل حکومت موقت ملی در کرمانشاه و تلاش این حکومت برای برقراری امنیت و گسترش اقتدار خود در این منطقه بود. کاهش نظارت حکومت مرکزی بر حکومت‌های محلی باعث شد که برخی از حاکمان محلی حکومتی مستقل ایجاد کنند. ایجاد تنش‌های سیاسی میان طبقات و اقشار مختلف جامعه و نفوذ بیشتر متخاصمان در بین مردم از دیگر پیامدهای جنگ بود که به علت نبود حکومت‌های باثبات و مقتدر محلی تشدید می‌شد.

شهین رعنایی، دکترای تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی