تاریخ پنجهزارساله آبیاری در ایران؛ آیینها و روشها
بر بنیاد اسناد تاریخی و شاهنامه فردوسی این هوشنگ، پادشاه پیشدادی اساطیری بود که به مردمان روشهای آبیاری، کشاورزی دیم و آبی و برداشت گندم را آموخت. بنابراین نخستین سند در باب تاریخ آبیاری ایران به پنج هزار سال قبل بازمیگردد. ایرانیان باستان نه تنها در ارتباط با دانش و فناوری در حوزه سازههای آبی شاخص بودند که در مدیریت و ساماندهی منابع آبی نیز سرآمد به شمار میرفتند. در روزگار ساسانیان و روزگاران پس از آن قانونی یکپارچه موسوم به «قانون نمک» در باب منابع آب ملاک عمل بود که از سوی گروهی متخصص که گماشته دربار بودند تدوین شده بود و سازمانی بر اجرای آن نظارت داشت. این نهاد قدرتمند ساخت سازههای آبی، کارکرد و نگاهداشت آنها را در کنترل خود داشت و همچنین مسائل تقسیم آب میان مردم را حل و فصل میکرد. در ایران باستان انتقال آب از سرچشمهها به مکانهای استفاده و تقسیم صحیح آن همواره اهمیت داشت (برای مثال در شهر دراکان، حوالی فسا در استان فارس). در یافتههای جغرافیایی به جای مانده از هفتصد تا هزار سال پیش شهری به نام دراکان یا دارکان وجود داشته است که در نقشههای فعلی موجود نیست. امروزه خرابههای شهری که با زلزله ویران شده در ۲کیلومتری جنوب شرق روستایی به نام داراکو (تل نارنجون) واقع شده و محققان بر آنند که این همان شهر دراکان است.
در ویرانههای شهر دراکان نشانه های زیادی از آبراههای سنگی و بتنی و مخازن آبی وجود دارد. همچنین سازههای آبی در شهر و حومه آن نشان میدهد که آب از دوردست انتقال مییافته است. ابتدا مخازن ذخیره آبی پر و سپس به کشتزاران منتقل میشده است. چند آسیاب نیز وجود داشته که در مسیر آبراهها واقع شده است تا از انرژی آب بهره ببرند. پیرامون شهر دراکان را زمینهای کشاورزی فرا گرفته بود. پس چندین سازه آبی باید در آن دره ساخته میشد تا مزارع به خوبی آبیاری شوند. آبدالان، آباره، ساواره، کانالها، تندابه و سیفونها از زمره این سازههاست. آب آشامیدنی مورد نیاز ساکنان از مسیرهای کوهستانی با استفاده از کانالهای سنگی تامین و در آبانبارها ذخیره میشد. نکته قابل توجه در دراکان آن است که ساکنان آب اضافی را هدر نمیدادند و آن را به کشتزاران خود میبردند. کوهها و وادیهای زیادی در پهنه ایران هست. پژوهشها حاکی است که از سازههای آبی گوناگون از سههزار سال به اینسو در این فلات استفاده میشده است. از مشهورترین این سازهها باید از «جوی» یاد کرد که در انگلیسی از آن با نام کانال یاد میشود. واژه «کانال» برگرفته از زبان آریایی است که در آن واژه «کال» برای نامگذاری بسیاری از نهرها و رودخانهها استفاده میشده است. از جمله همانندیهای مناسک انسانی گرایش به آسمان و پدیدههای واقعشونده در پهنه آن است. بهطور کلی مناسک درخواستی باران در نواحی خشک و نیمهخشک فراگیرتر است. در این نواحی فعالیتهای کشاورزی بر بنیاد باران و بهویژه در فصل بهار بوده است. آیینهای درخواست باران در بیشتر مناطق ایران بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک آن جریان داشته است. این مناسک در مناطقی چون خراسان، اصفهان، فارس و خوزستان جریان دارد و از آنجا که چون سایر مناسک مستند و مکتوب نشده، تغییرات زیادی در آنها راه یافته است. در ایران باستان و در روزگار هخامنشیان سیزدهمین روز از هر ماه روز ایزدبانوی باران یعنی «تشتر» بود. در آغاز سال نو ایرانیان رهسپار فضای بیرون میشدند و در نیمروز که «اپوش» دیو از تشتر شکست میخورد، گوسفند قربانی میکردند تا سالی پربارش و برکت داشته باشند. اپوش دیو (اپوش در لغت به معنای خشککننده است) در اوستا دیو خشکسالی و دشمن تشتر است. او میکوشد تا آبهای بارانساز به آسمان فرانروند؛ هرچند دوبار پیروز میشود، اما در نهایت تشتر، ستاره باران، فاتح میشود. ایرانیان باستان آناهیتا را الهه آب میدانستند و میتوان نقش برجسته او را در معابد به جای مانده از آن دوران از جمله در پرستشگاههای آناهیتا واقع در کنگاور و شهر باستانی بیشاپور واقع در کازرون دید.
در این مناسک یک مانکن یا آدمک که میتواند نمادی از فرشته باران باشد، وجود داشت که در مناطق مختلف به نامهای گوناگون خوانده میشد. در سایر مناطق از مردی با یک ریش بلند ساختگی یا بهصورت کوسه (نماد خشکسالی) در این آیین استفاده میشد و اشعار و هجوهای زیادی از سوی جوانان در نکوهش او که نماد خشکسالی بود، بیان میشد. [در این میان باید از آیین «کوسه گلین: به معنای عروس کوسه» در میان قشقاییها یاد کرد. در سالهای بیباران این قوم کسی را بهعنوان کوسه گلین انتخاب میکردند، نمدی بر دوشش میافکندند و با لباسهای مختلف تزئینش میکردند. سر و صورتش را هم با آرد سپید و به این صورت گریمش میکردند. آنگاه همگان پیرامونش را میگرفتند و رهسپار چادرها میشدند و خود کوسه گلین با شور و ذوق میگفت: کوسه گلینم، شاخ زرینم باران آوردم شیرینی میخوام...مترجم فارسی]. گاهی نیز مردم با کودکان خردسال خود به دشت و هامون میرفتند و برای باران دعا میکردند. مهمترین جنبه این آیین ریختن آب روی آدمک یا همدیگر است. با گسترش اسلام در ایران آیین درخواست باران بدل به نماز باران شد که طی آن مسلمانان نماز میخواندند و برای برآوردن این حاجت روزه میگرفتند. آیین درخواست باران تاریخی طولانی دارد؛ بهطوریکه در هر شهر معبدی برای برپاداشتن نماز باران وجود داشته است. فرشته باران در آیین آبپاشی، پس از ورود اسلام به برخی از دهکدههای ایران، بدل به زنی سیده میشود؛ هرچند این منسک در مناطق شهری ایران بهصورت یک مرد سید درمیآید که برای باران دعا میکند. در برخی از نواحی نیز این آیین توام با پختن شوربا، تجمعات خیریه و پخت غذا برای ساکنان مسجد توأم است. بسیاری از نواحی ایران در معرض خشکسالی یا دورههای بارندگی نامنظم است. در روزگار گذشته این چرخه های نامنظم یا موجب سیلابهای ویرانگر یا خشکسالیهای شدید میشده است. بنابراین یافتن راهحلی برای این دو بحران برای ایرانیان همواره حیاتی بوده است. آنان همواره کوشیدهاند تا از پسِ بلایای طبیعی بربیایند و حتی از مواردی چون سیلابها بهرهمند شوند. ذخیره آب در زمین و زیرِزمین، انتقال آب به نواحی گوناگون، کاربرد روشهای آبیاری متنوع و کاشت گیاهانی که در شرایط آب و هوایی خاص رشد میکنند، از آن جملهاند. در ایران باستان مردمان هماره از روشهای مهندسی و مواد طبیعی و دستسازبرای ساخت آببندها، آب انبارها، آسیابها و سایر سازههای آبی بهره میبردند. آنان توانستند با استفاده از همین مهارتها در این پهنه خشک، امپراتوریهای قدرتمند و پهناوری چون هخامنشیان و ساسانیان تاسیس کنند؛ سلسلههایی که به یمن فراهم آوردن زیرساختها و توسعه قوانینی برای استفاده از آنها ممکن شد. از دیگر سو آب در ایران از گذشته تاکنون ارزشی مقدس و والا داشته و بسیاری از آیینهای موجود در فرهنگ ایرانی مؤید این ادعاست.
ترجمه مقالهای به قلم م.صدرزاده و ج.بدلیان قلیکندی