جیرهبندی نان در انگلیس
خبرنگار«هرالد تریبون» یک روز پس از اعلام جیرهبندی نان - چند روز قبل از اجرایی شدن آن- طی گزارشی نوشت: «از ساعت هفت صبح، زنان خانهدار در برابر نانواییهای سراسر بریتانیا و اسکاتلند صف کشیدند و ظرف چند ساعت همه نانها را خریدند. ابهامات درباره نحوه جیرهبندی نان و اینکه آیا کارساز خواهد بود یا خیر و عجله مردم برای خرید آزادانه نان، ترکیبی از جنونآمیزترین رفتارها را در تاریخ نان بهوجود آورد. اگرچه همه چیز بسیار منظم پیش رفت، زیرا زنان خانهدار بریتانیایی آموزشهای لازم را برای ایستادن در صف دیدهاند. با این حال، واکنش نانواها چندان صبورانه نبود. یک نانوا در جنوب شرقی لندن به خبرنگار ما گفت: مردم دیوانه شدهاند. به نظر میرسد آنها می خواهند نان را تا چند روز آینده ذخیره کنند؛ اما کیفیت نانهای امروزی، اینقدر پایین است که امکان نگهداری در درازمدت ندارد.»
فردریک جیمز مارکز، معروف به لرد وولتون از ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ وزیر غذا در بریتانیا بود. در دورهای که انگلیس در کوران جنگ جهانی قرار داشت، وولتون علاوه بر تعیین شاکله جیرهبندی و وعدههای غذایی رایگان در مدارس، یک کمپین متمرکز را برای آموزش مردم درباره چگونگی استفاده بهینه از تدارکات محدودی که داشتند، طراحی کرد. او مراکز مشاورهای را در سراسر بریتانیا تاسیس کرد که موارد مربوط به آشپزی و دستورالعمل متناسب با تغذیه عمومی در دوران بحران جنگی را به مردم آموزش میدادند.
ظرف شیرینی وولتون که سیبزمینی و سبزیجات فصلی را جایگزین گوشت کرده بود، به نمادی از ریاضت در زمان جنگ تبدیل شد.
قحطی و شورش در ایران
در جریان جنگ جهانی دوم، ایران نیز همچون بسیاری از کشورهای دیگر گرفتار قحطی ارزاق عمومی شد. پیش از جنگ جهانی دوم، ایران صادرکننده ویژه غله بود؛ اما سال۱۳۲۰ با قحطی مرگباری روبهرو شد؛ بهطوریکه مردم در کرمانشاه، نجفآباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک و گلپایگان به انبارهای غله هجوم بردند.اوج این اعتراضات، شورش نان در تهران (هفدهم آذر سال۱۳۲۱) و حمله مردم به مجلس شورای ملی بود.
جدا از نقش متفقین در قحطی و گرسنگی مردم، تورم پول ناشی از چاپ بی رویه اسکناس، کمبود کلی غله در کشور و مشکل حملونقل آن، ارسال غله محصول ایران به شوروی جنگزده و احتکار خواربار مورد نیاز مردم، از جمله عوامل آن خیزش بزرگ بود.
کمبود غله و حضور اشغالگران در ایران، کشاورزان و ملاکان را وامیداشت تا غله خود را به امید فروش با قیمتی بالاتر انبار کنند. قیمت پایین خرید دولتی در مقایسه با بازار آزاد، مردم را به سوی احتکار میکشید.
در آن شرایط تاجران سودجو نیز بهصورت گسترده به احتکار غله پرداختند و کشاورزان خردهپا مقادیر زیادی از محصول خود را سه برابر قیمت خرید دولت به محتکران بزرگ میفروختند و دولت عملا توان ذخیره کردن گندم را نداشت.
با وجود توافقنامه متفقین و ایران که شامل قولهای متفقین برای تامین غله کافی برای کشور میزبان بود، انگلیسیها در مواردی سهم مردم را در انبارهای خودشان ذخیره میکردند.
سفیر وقت آمریکا در ایران گفته بود: «دولت انگلستان عمدا نمیخواهد از قحطی و گرسنگی در ایران جلوگیری به عمل آورد.»
آن زمان نفت ایران ملی نشده بود و صاحب اختیار شرکت نفت و فرآوردههای نفتی، انگلیسیها بودند و تامین سوخت نانواییها و نیز همان اندک وسایل نقلیهای که بهطور محدود در اختیار ایرانیها بود به میل و اراده آنان بستگی داشت.
اگر نمایندگان روس و انگلیس تمایل نداشتند به کامیونهای حمل غله و نانواییها سوخت نمیرسید. بنابراین نانی هم پخته نمیشد.
تمام خطوط حملونقل جادهای و ریلی مناطق تحت اشغال در اختیار متفقین بود؛ درحالیکه هزینه نگهداری و تعمیر خطوط راهآهن را به عهده دولت ایران میگذاشتند.
دولت ایران به موجب پیمان «اتحاد سهگانه» تمامی وسایل حملونقل زمینی و خطوط راهآهن کشور را در اختیار متفقین قرار داده بود و توزیع به موقع و مناسب غله در سرتاسر کشور به خوبی صورت نمیگرفت.
سمت جنوبی راهآهن تحت نظارت کامل انگلیسیها قرار داشت و قسمت شمالی آن در دست روسها بود.
از تعداد ۳۵۰۰کامیونی موجود در کشور، ۲۵۰۰عدد آن توسط روسها و ارتش انگلیس عملا ضبط شده بود و مابقی کامیونها نیز لاستیک و لوازم یدکی نداشتند.
کشیده شدن پای ایران به جنگ، زمینه افزایش قیمتها را فراهم کرد؛ بهطوریکه قیمتها یکباره چندبرابر شد. از ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۲هزینه زندگی بهشدت افزایش یافت و قیمتها تقریبا هشتبرابر شد.
مشرف نفیسی، وزیر دارایی وقت ایران، قیمت خرید لیره انگلیس را از ۶۸ریال به ۱۴۰ریال افزایش داد تا انگلیسیها برای تامین هزینههای ریالی خود، نیازمند فروش لیره چندانی نباشند.
او به این شکل، به جای تلاش برای پایین آوردن هزینه زندگی، ارزش حقیقی ریال را پایین آورد که باعث شد درآمد ایران از فروش کالا و خدمات به متفقین، به نصف کاهش یابد. کاهش ارزش پول ایران موجب شد که سود متفقین در خرید کالاهای ایران دوبرابر شود. درعوض، توان وارداتی ایران شدیدا کاهش یافت.