معنا و کارکرد نظریه «تاریخ مفهومی»
کوزلک در واقع از افکار و دیدگاههای تعدادی از اندیشمندان زمان خود بهویژه کارل اشمیت، هانس بلومبرگ، کارل لویث، هایدگر و گادامر متاثر بوده است. با اینکه شاهکار ۸جلدیاش را با همکاری اندیشمندان و مورخانی چون اتوبرونر و ورنر کونزه با محوریت تاریخ آغاز کرد. او را غالبا تاریخگری بیگانه در سرزمین تاریخنگاری قلمداد میکنند. شاید به همین دلیل برخاسته از مکتب خاصی نبوده است. تنها میتوانیم بگوییم نظریه او برآمده از اندیشههای تعدادی از اندیشهوران زمانه و تجربیات جنگ جهانی دوم است. او در کتاب نقد و بحران به نقد فلسفه تاریخ روشنفکری و شکلگیری دولت مطلقه میپردازد که زمینه را برای توسعه ایدئولوژیهای ویرانگر مانند نازیسم هموار کرد. یعنی میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که چه شد از درون روشنگری و انقلاب فرانسه، جنگهای ویرانگر و ایدئولوژیهای ضد انسانی برآمد؟ شاید به این راحتی نتوان همه مقولات فکری نهفته در تاریخ مفهومی را در یک تعریف گنجاند.
تاریخ مفهومی گرایشی نوین از تاریخ است که به تحول معنایی مفاهیم محوری مانند مردم، دولت، اصلاح، اقتدار و... بهصورت درزمانی و همزمانی میپردازد. اما باید توجه داشت که بین مفهوم و کلمه تفاوت وجود دارد. یک مفهوم در طول زمان شکل میگیرد و در قالب یک واژه نمیگنجد. گاهی یک مفهوم، شبکهای از کلمات مرتبط به هم را دربردارد. مفاهیم بخشی از جهان هستند و جهان با آنها تحول پیدا میکند. از همین رو تبیین تحولات مفهومی راهی برای فهم تاریخ اجتماعی باز میکند. یعنی مطالعه تحولات مفهومی در واقع شکلی از مطالعه تاریخ تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. همین نشان میدهد که تاریخ مفهومی علاوه بر دادههای زبانشناختی، در واقع از دادههای اجتماعی و فرهنگی بهره میگیرد.
به عبارت دیگر تاریخ مفهومی یک روش بینارشتهای برای مطالعه مفاهیم تاریخی به شکل همزمانی و درزمانی در پیوند با تجربه و زمینه اجتماعی است. وقتی معنای یک مفهوم را در ارجاع به کاربردهای آن در زمینه تاریخیاش مطالعه میکنیم، درمییابیم که چگونه در جهان بیرون کاربرد پیدا میکند. شناخت مفاهیم به شناخت حوزه تجربی هم کمک میکند؛ یعنی تجربیات گذشتگان از طریق مفاهیم به زمان حال و اکنون ما انتقال مییابد. تحول مفاهیم همچنین بازتابدهنده تحول در فضای تجربه و شکلگیری انتظارات جدید است. بنابراین در یک نگاه کلی میتوان گفت که از نظر کوزلک چگونگی ِ تحول و دگرگونی این مفاهیم به شناخت بهتر مدرنیته و دنیای کنونی کمک خواهد کرد. او باور دارد که با بررسی تحولات مفهومی به شناخت تحولات دوران مدرن و شکاف آن با قرون وسطی دست یافته است. با این رهیافت، مفاهیم در زمینههای تاریخیشان درک میشوند؛ اما همواره در حال تحول هستند. مفاهیم زاده میشوند، رشد میکنند، دچار افول میشوند و برخی هم مهجور میمانند. مفاهیم باهم کشمکش پیدا میکنند و برخی مفاهیم توسعه پیدا میکنند. این کشمکشهای مفهومی دنیای سیاسی و اجتماعی را دربرگرفتهاند.
رویکرد کوزلک نوعی معناشناسی تاریخی در پیوند با زمینههای تاریخی به شمار میآید. اما پیوند زبان و واقعیت تاریخی ابهامها و مسائل هرمنوتیک و تاویلی خاص خودش را دارد.ک وزلک با تکیه بر سنت هرمنوتیک و فلسفه قارهای علاوه بر زبان، در واقع به پیشازبان یا مقولات فراتاریخی اهمیت میدهد. او این مقولات را برای طرحی جدید از نظریه تاریخ مورد توجه قرار داده است. رابطه زبان و تاریخ همیشه به هم ترجمهپذیر نیستند؛ زیرا کموکاستهای متقابل را در ترجمه به همدیگر نشان میدهد. ازاینرو کوزلک معتقد است که تاریخ و امکانهای تاریخی همیشه فراتر از زبان هستند. مقولات صوری و متافیزیکی که پیشازبانی هستند مانند بیرون و درون (دوست و دشمن)، بالا- پایین (ارباب- بنده) و... از پیش و به صورت پیشینی بر زبان تاریخی و امکانهای تاریخی تاثیر میگذارند. آنچه تاریخ مفهومی را از تاریخ اندیشه متمایز میکند، مساله زمینهمندی و توجه بیشتر به زمینههای عینی تاریخ و بهویژه تحول مفاهیم بنا به شرایط و زمینههای تاریخی است.
معمولا در تاریخ اندیشه و تاریخ متفکران زمینههای خاص تاریخی به شیوه تاریخ مفهومی برای فهم تحولات مفاهیم مورد توجه قرار نمیگیرد. وقتی کوزلک از سرشت مدرنیته صحبت میکند، نمیتواند جدای از زمینه اجتماعی و تاریخی آلمان و کشمکشهای مفهومی درون زمینه تاریخی به آن بپردازد. از منظر دیگر میتوان گفت که برای نمونه تاریخ فکری مکتب کمبریج تقریبا در نظریه سیاسی محدود میشود؛ اما تاریخ مفهومی طیفی از رشتههای مختلف و رویکردهای فراگیرتر و چندجانبهتر را دربرمیگیرد و از برخی جهات هم به تاریخ اجتماعی نزدیک میشود.
از گفتوگوی محسن آزموده با عیسی عبدی، پژوهشگر تاریخ و مترجم کتاب «تاریخ مفهومی: بنیانهای نوین نظریه تاریخ» [Sediments of time: on possible histories] اثر راینهارت کوزلک