تحلیل اندیشمندان عصر ناصری از احداث راهآهن
موتور تحول اجتماعی
همفکران دیگر او نیز راهآهن را «اولین اسباب زندگانی و ترقی یک مملکت» قلمداد میکردند و اعتقاد داشتند دولتمردان ایران و عثمانی اعتنایی به «اسباب ترقیات ملت» نکرده و در احداث راهآهن تعلل کردهاند. آنها برای اثبات ادعای خود تجربه تاریخی غرب را بهعنوان مثال مطرح میکردند و چنین نتیجه میگرفتند که ترقی غرب از راهآهن حاصل شده است. حاجی میرزامحمد کاشف با تامل در اسباب زوال قدرت و ثروت ایران از سال۱۲۴۵ﻫ.ق/ ۱۸۲۷م و تسلط اروپا بر دنیا به این نتیجه رسید که علت اصلی پیشرفت غرب، «انکشاف قوه بخار -شمندوفر، یعنی راهآهن-» و علت فقر، پریشانی، فلاکت، خرابی و «صد قسم معایب ما» از نداشتن راهآهن است. او مینویسد: «نگارنده این اوراق محض غیرت مسلمانی و وطن دوستی که شاید به اهل آسیا عموما و به ملل اسلام خصوصا به قدر قوه خدمتی کرده باشد، پس از چندین سال تحصیل درس و بحث اجتهاد در مدارس فرانسه و تحقیقات لازمه از اطراف آن معما را حل و مساله را اینطور شکافت که در میان آن اصول بزرگ که ترقی و ثروت و قدرت ملل فرنگستان را به مقام حالا رسانده از همه جامعتر، از همه بزرگتر، از همه سادهتر، از همه مفیدتر ساختن راهآهن است.»
مطالب ارائهشده در روزنامه اختر نیز به تجربه تاریخی غرب به چشم یک الگو مینگریست و اعتقاد داشت که غرب با راهآهن ترقی را ممکن ساخته است و ممالک غربی توانستهاند با استفاده از راهآهن، آبادی مملکت خود را به درجه والایی برسانند. اختر، شکلیابی «معنای حقیقی تمدن» را به «تکمیل وسایط معاونات بشریه» ارتباط میداد و اولین شرط برای تکمیل وسایط مذکور را تسهیل راه مراودات معرفی میکرد. اختر با علتیابی خاص خود از تجربه تاریخی غرب، راهآهن را برای ترقی یک ضرورت برمیشمارد و مینویسد: «پس مادامی که در ممالک شرقیه راهآهن که واسطه آسانی مراودات است درست نشده است ممکن نیست کار تمدن و آبادی به درجه مطلوب رسانده شود.»
اندیشمندانِ هوادار احداث راهآهن فواید زیادی برای آن برمیشمردند و راهآهن را برای رونق کشاورزی، صنعت، تجارت، مسافرت و نیز انجام اموردولتی، لازم و ضروری میشمردند. به اعتقاد آنها با وجود راهآهن، کشاورزان میتوانستند ادوات لازم برای تولید بیشتر در حوزه کشاورزی را به آسانی بهدست آورند و مازاد تولیدات خود را در بازارهای مصرف جهانی ارائه کنند. همچنین تصور میکردند احداث راهآهن در قسمتهای مختلف ایران کشت محصولاتی نظیر نیل، قهوه، نیشکر، پنبه و تنباکو را رونقی دوباره میبخشد و باعث احیای آنها در نقاطی میشود که از بین رفته و معدوم شدهاند. درنتیجه ایجاد راهآهن، «اهالی فقیر و بیاستطاعت ایران را که همواره عادت به کار کردن و زراعت دارند» از فقر و مسکنت رهایی میبخشد و زندگی راحتی برای آنها فراهم میکند. کاشف از هواداران احداث راهآهن، برای نشان دادن فواید راهآهن در زمینه کشاورزی، فرانسه را بهعنوان مثال ذکر میکند که بعد از احداث راهآهن محصولات آن رو به فزونی گذاشته است. به اعتقاد او، فرانسه قبل از اختراع راهآهن خراب و ویران بود و فقط دهات و ایالات ساحلی آن بهخاطر امتیاز طبیعی از زندگیِ بهتری برخوردار بودند؛ ولی بعد از احداث راهآهن، فرانسه، «نمونهای از بهشت برین» شده و «وجبی زمین بایر و خراب و غیر مفید» در آن یافت نمیشود. زمانی که فرانسه راهآهن نداشت، به خاطر گرانی حملونقل، آن مملکت، نه میتوانست به تجارت با ممالکِ دیگر اقدام کند و نه میتوانست محصولات تولیدشده در نقاط ساحلی را به نقاط داخلی انتقال دهد.
این مساله، موجب شده بود که رعیت به اندازه نیاز سالانه خودشان تولید محصول کنند و به تولید مازاد سالانه اهمیتی قائل نشوند. این طرز تفکر، موجبات فقر رعیت و ضعف زراعت و کشاورزی را فراهم میآورد و به جلای وطن زارعین دهات و قصبهها و در نتیجه به خرابی مملکت میانجامید. قحطیها و گرانیهای پی در پی هم، به خرابی مملکت و فلاکت زارعان میافزود تا اینکه راهآهن در فرانسه ساخته شد و «تمام بدبختیها را یک مرتبه از رعیت و ملت رفع کرد و مایه آسایش و رفاهیت را فراهم آورد؛ چنانکه در هیچ تاریخی یافت نمیشود که از سنه ۱۸۴۵م. به بعد در یکی از نقاط اروپ قحطی و گرانی محصولات و ماکولات واقع شده باشد.» زمانی که در فرانسه قیمت محصولی افزایش پیدا میکند بهخاطر سهولت حملونقل از آن محصول به قدری وارد میکنند که قیمت آن مجدد به روال سابق بازمیگردد؛ بهطوریکه قیمت محصولات مختلف در فرانسه در طول چهل سال ثابت مانده است. کاشف، بعد از صحبت از این مثالها از تاریخ فرانسه، جای افسوس و تعجب میداند که در ایران با وجود تلفات فراوان ناشی از قحطیها بهویژه قحطی آخر سال۱۲۸۹ﻫ.ق و تلفات فراوان انسانی و خالی از سکنه شدن دهات و روستاها و بیچارگی مردم به فکر دفع بلا نیفتادهاند. اغلب قسمتهای ایران از خشکسالی و قحطی دچار خسارت میشود و درحالیکه در قسمتی از مملکت مردم از قحطی میمیرند، در قسمت دیگر به خاطر عدم امکان حملونقل محصولات در انبارها میپوسد و از بین میرود.
کاشف به دنبال توضیح نقش راهآهن در ترقی فرانسه و نقش آن در آبادانی ممالک و وفور محصولات درباره ضرورت احداث راهآهن چنین مینویسد: «باری مقصود از این عمل جدیدالوقوع، اهمیت تکمیل حمل و نقل مالالتجاره و مناسب تمام کردن قیمت کرایه است که در این زمان تجارت کل روی زمین و منافع محصولی تمام ملل و دولتها بسته به تکمیل و داشتن آن درجه و امتیاز است که حاصل شده است از انکشاف قوه بخار و حرکت پیستون، پس هیچ وقت نباید فراموش کرد این نکته اصلی را و به هیچوجه شک و تردیدی در شرافت لزوم داشتن این اختراع جدید نباید داشت. اگرچه در این دوره ما هنوز نور چنان سعادت و شرافت در افق دولت ما طلوع نکرده ولی امیدواریم که اطفال و اخلاف ما این رشته ثروت و قدرت را گرفته و از فیوضات و نتایج آنچنان که آرزوی ما و نتیجه اوست بهرهمند شوند.» صنعت و تجارت نیز به اعتقاد هواداران راهآهن از احداث آن بهرههای فراوان میبرد؛ چراکه اسباب و ادوات لازم برای صنعت از طریق راهآهن به سهولت تهیه میشد و حاصل صنایع بدون واهمه از خطرات سنتی مانند «غرق و تلف، بیم دزدان و راهزنان» در همهجا توزیع میشد. تجار میتوانستند خرید و فروش یک سالۀ خود را در یکماه، آن هم، بدون تحمل خسارتی از بابت حملونقل انجام دهند و با توجه سرعت عجیب «کالسکه راهآهن» کرورها خروار محصول از نقطهای به نقطه دیگر جهان حمل کنند. علاوهبراین، با ورود تجارت به عرصه ثروتهای طبیعی ایران همچون نفت و نمک تجارت ایران گسترش مییافت و نفت که در شوشتر از زمین جاری میشد و نمک که در ایران فراوان بود به علت سهولت حملونقل به خارج از ایران صادر میشد. در واقع ایجاد ارتباط میان مناطق مختلف ایران و بازارهای جهانی، نکتهای بود که هواداران راهآهن درباره آن توافق نظر داشتند و معتقد بودند که راهآهن اسباب بهبود کشاورزی، صنعت، تجارت و مسافرت ایران را فراهم میسازد و زمینه را برای ترقی آن آماده میکند. البته برخی از ناظران خارجی در ایران عصر قاجار هم چنین تصوری داشتند. شیل، سفیر انگلیس در ایران هم گمان میکرد احداث راهآهن در ایران و پیوند آن با راهآهنهای بینالمللی، قدرت ایران را افزایش میدهد و استعدادهای بالقوه آن را که بر اثر فقر و نیازمندی و سستی خفته مانده است، بیدار میکند. آدمیت با نقل صحبتهای شیل، در نقد آرای او این نکته را قبول میکند که راهآهن تحرک تازهای در اقتصاد ایرانِ قرن نوزدهم ایجاد میکرد و همان تحرک اقتصادی احوال اجتماعی را دگرگون میکرد. این مساله با توجه به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران دوره قاجار، جایِ تردیدهای فراوان داشت. صرف نظر از نظریات گوناگونی که درباره تجارت جهان سرمایهداری با کشورهای عقبمانده وجود دارد و بعضی از آنها تجارت مذکور را عاملی برای پیشرفت و توسعه کشورهای عقبمانده ذکر میکنند، اکثر محققانی که در تاریخ اقتصادی ایران عصر قاجار تحقیق کردهاند، تجارت ایران با ممالک سرمایهداری را برای ایران دوره قاجار مفید ارزیابی نکردهاند. احمد اشرف، از جمله این محققان اعتقاد دارد که جامعه ایران دوره قاجار بهخاطر استبداد داخلی و استعمار خارجی و نیز بهخاطر ویژگیهای شیوههای تولید در اجتماعات ایلی، روستایی و شهری نمیتوانست در ایجاد سرمایهداری صنعتی و پیشرفت در حوزه اقتصاد موفق عمل کند. از نظر اشرف در وضعیت نیمه استعماری حاصل از رقابت روس و انگلیس در ایران، گسترش روابط تجاری با دنیای سرمایهداری، حاصلی جز تداوم نهادهای کهن حکومتی، از هم پاشیدگیِ بازارهای محلی، تخصص در تولید و صدور مواد خام، رکود صنایع دستی، افزایش مصرف کالاهای صنعتی غربی، افزایش استقراض از غربیها و تسلط قدرتهای استعماری بر اقتصاد کشور نداشت.