تاریخچه اشتغال زنان در ایران
کار خانگی بدون دستمزد
زن از زمانهای قدیم تا به امروز غیر از خانهداری در امور مختلف کشاورزی، گلهداری، صنایعدستی و حتی امور نظامی دوش به دوش مردان مشغول فعالیت بوده است. ولی در دورههایی که خانواده یک واحد اقتصادی نیز به حساب میآمده، فعالیتهای تولیدی زن که در خانه یا نزدیکی آن انجام میگرفته، جزء امور خانگی محسوب میشده و زن در ازای آن کارمزدی دریافت نمیکرده است. با وقوع انقلاب صنعتی در اروپای غربی و تبدیل کارگاههای خانگی به کارخانهها و تبدیل نیروی انسان به نیروی ماشین، تحولات اساسی در شکل و مفهوم کار بهوجود آمد و فعالیت اقتصادی زن در مقابل دریافت مزد از خانه به کارخانه کشیده شد. از آن زمان به بعد زنان با تحصیل علم در سطوح بالاتر علاوه بر فعالیتهای تولیدی، در سایر زمینهها و در پستهای گوناگون مشغول بهکار شدند.
در اکثر کشورهای صنعتی که تساوی زن و مرد از نظر حقوق اجتماعی علاوه بر اینکه شکل مدون و قانونی به خود گرفته مورد توافق اکثریت نیز هست، حدود نیمی از نیروی کار را زنان تشکیل میدهند. لذا در این کشورها این سوال که آیا زن میتواند در خارج از خانه کار کند؟ کمتر مطرح است و دولتهای مربوط هم با ایجاد تسهیلات لازم سعی در کمک به زنان - بهویژه مادران - شاغل دارند؛ در نتیجه امور مربوط به خانه مانع اساسی برای شاغل شدن آنان نیست؛ اما در کشورهای در حال توسعه که زنان به نسبت نیروی ناچیزی از کار را تشکیل میدهند، پدیده کار زن در خارج از خانه بهعنوان یک مساله اجتماعی هم در سطح خانوادهها و هم در سطح کشور بهصورت نسبتا حادی مطرح است. بنابراین وضعیت اشتغال زنان در سطوح خرد و کلان و از جهات گوناگون از زمینههای با ارزش در تحقیقات اجتماعی است.
از نیمه قرن دوازدهم تا قرن چهاردهم هـ.ش. (دوره قاجار)
این دوره با سلطنت ایل قاجار در ایران مصادف است. قاجاریه از سال ۱۳۰۴ - ۱۱۵۸ هجریشمسی مطابق با ۱۹۲۵ - ۱۷۷۹ میلادی، یعنی حدود ۱۵۰سال بر ایران حکومت راندند. ساخت جامعه ایران در این دوره ساختی سنتی ـ مذهبی بود، یعنی افراد پای بند آداب و رسوم و سنن ملی و شعایر مذهبی بودند و این دنباله ساختی بود که در دوره صفویه به وجود آمده بود. از نظر اقتصادی هم ا اقتصاد کشاورزی بر جامعه حکمفرما بود. هرچند موقعیت اقتصادی و اجتماعی زنان در سراسر ایران یکسان نبود و بر حسب وضع محل و عرف و عادت و سنن محلی متفاوت بود، بهطور کلی میتوان گفت موقعیتی ناچیز بود و به فرزند آوردن و انجام کارهای خانگی و گاهی کشاورزی و نساجی محدود میشد و زنان در خارج از خانه مسوولیتی نداشتند.
ارتباط وسیعتر ایران با تمدن صنعتی غرب سبب تغییر در ساختار اجتماعی، اقتصادی جامعه و در نتیجه دگرگونی در زندگی و موقعیت اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ شد؛ ولی در موقعیت اجتماعی زنان روستایی و زنان ایلنشین بهدلیل دورماندن آنها از ارزشهای غربی تغییرات عمدهای بهوجود نیامد. صنعت و خدمات به تدریج جایگزین اقتصاد روستایی حاکم بر شهرها شد و مشاغل جدیدی در این دو نوع از فعالیت بهوجود آمد که خود موجب رفتارهای تازهای شد. واحدهای اقتصادی جدیدی مانند کارخانه و شرکت و بانک بهوجود آمد و سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی توسعه یافت. سرمایهگذاری در صنعت مستلزم نیروی انسانی متخصص و غیرمتخصص بود. در نتیجه عدهای از افراد شهری برای کسب تخصص و عدهای نیز برای کسب آگاهیهای سیاسی و اجتماعی به کشورهای اروپایی سفر کردند. سفر ایرانیان به غرب و نیز مسافرت اروپاییان به ایران در نشر افکار و اندیشههای غربی در ایران موثر واقع شد.
به تدریج جمع بسیاری از افراد مدافع تعلیم و تربیت مدرن شدند، هم از این جهت که آنها خود تعلیم و تربیت مدرن داشتند و هم به این خاطر که فوایدش را درک میکردند. به علاوه آنان دیدند که دختران به خوبی پسران میتوانند بیاموزند. لذا چون در ابتدا برای دختران مدرسهای، نبود تعدادی از دختران در خانه یا در مکتبخانه (شیوه سنتی) آموزش تعلیم دیدند که بیشتر آنها از پیشروان تعلیم و تربیت مدرن برای زنها شدند. از اواسط قرن نوزدهم به بعد بود که به تدریج مدارسی توسط خارجیان آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و ایرانیان متاثر از نظام آموزش و پرورش اروپایی تاسیس شد. این مدارس بعضی مختلط و بعضی دیگر مخصوص دختران یا پسران بود.
تماس زنان ایرانی با زنان اروپایی اگرچه بیشتر محدود به اعضای خانواده سلطنتی، دیپلماتها و اشراف بود، ولی به هر حال فرصتهای دیگری نیز برای مبادله عقاید وجود داشت. آگاهی به زندگی اروپاییان سبب شد که یک عده معتقد شوند که روش زندگی اروپاییان روش بهتری است و از آن تقلید کنند. بهطور کلی در نتیجه این تماسها درک زنان از خودشان و طرز تفکر مردان نسبت به زنان تغییر پیدا کرد و موجب شد که زنان نسبت به دورههای قبل در عرصه حیات اجتماعی مرئیتر شوند و عهدهدار فعالیتهای اجتماعی شوند. از جمله فعالیتهایی که زنان به آن اشتغال داشتند، عبارت بود از کارگری: عبداللهیف فصل سوم کتاب خود به نام صنایع ایران و تولد طبقه کارگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را به پیدایش طبقه کارگر در ایران اختصاص داده است.
در این کتاب آمده است کار زنان و کودکان بهطور وسیعی در صنایع کشور رایج بود و برخی از صنایع تقریبا بهطور کامل وابسته به کار زنان و کودکان بودند. مثلا در کارخانه ابریشمتابی رشت تمام ۱۵۰نفر کارگر را زنان تشکیل میدادند. در صنایع نساجی و بهویژه در قالیبافی زنان بخش اعظم نیروی کار را تشکیل میدادند. در شیلات شمال متعلق به لیانازوف ۳۰۰نفر کارگر زن اشتغال به کار داشتند. از وقایع جالب آن دوران در ارتباط با کار زنان و کودکان آن است که دولت ایران در سال۱۹۰۴ میلادی (مطابق با ۱۲۸۳ شمسی) به درخواست روحانیت کار زنان و کودکان کمتر از ۱۲ساله را در تاسیسات فرنگی (مسیحی) ممنوع اعلام کرد و چون شرکت قالیبافی زیگلر در سلطانآباد از کار زنان و کودکان استفاده میکرد از هاردینگ سفیر انگلیس درخواست معاضدت کرد و وی با سفیر روسیه تزاری وارد مذاکره شد تا بالاتفاق برای لغو این مقررات به دولت ایران فشار آورند.
لکن سفیر روسیه از انجام درخواست وی خودداری کرد. با این همه نظر به ضعف حکومت مرکزی این مقررات نیز همچون بسیاری از قوانین و مقررات حکومتی به زودی به بوته فراموشی سپرده شد و کار زنان و کودکان ادامه یافت. منتها وسیلهای شد برای حکام تا در برابر دریافت پیشکش و هدایا از اجرای مقررات خودداری ورزند. مثلا مجتهدان گیلان در اواخر قرن نوزدهم کار زنان مسلمان را در تاسیسات مسیحیان ممنوع اعلام کرده بودند و طبق مدارک موجود تاسیسات روسی در گیلان با پرداخت ۲۰۰تومان پیشکش به شعاعالسلطنه حاکم ایالت گیلان اجازه استخدام کارگر زن را دریافت کردند. منتها طبق قراری که گذاشته شد زنان کارگر زیر نظر زن کدخدای روستاهای مربوطه قرار داشتند و بابت این خدمت روزی سه قرآن به هر یک از زنان کدخدا دستمزد داده میشد.
همین قرار با چهار شرکت روسی دیگر نیز که در رشت فعالیت داشتند، گذارده شد. با اینکه مدت زمان کار برای اطفال و زنان مانند مردان بود؛ ولی در میزان دستمزدها تفاوت زیاد وجود داشت. مثلا در اوایل قرن بیستم بر اساس اطلاعات موجود میزان دستمزد کارگران بافنده را حدود سیشاهی میتوان تعیین کرد؛ درحالیکه دستمزد کارگران زن هفت و نیم شاهی و دستمزد کودکان پنج شاهی بود.
امور سیاسی
در تمام دوران سلطنت قاجاریه با اینکه اداره امور سیاسی جامعه به عهده مردان بود؛ ولی زنان بهطور غیرمستقیم یا مستقیم در نهاد سیاسی جامعه نیز وظایفی به عهده داشتند. طریق غیرمستقیم که در این دوره اهمیت بیشتری داشت شرکت در شبکه ازدواج قدرتهای گوناگون بود. شاهان قاجار به استثنای محمدعلیشاه هـرکدام چندین زن عقدی و صیغهای در حرمسراهای خود داشتند. مسلما خوشگذرانی یکی از عوامل این نوع ازدواج بوده است؛ ولی تاریخ گواهی میدهد که عامل سیاسی ارتباط خانوادهها، مستحیل کردن قدرتهای متعدد در کانون واحد نیروگیری از ایلات و عشایر بسیار مهم به شمار میرفته است. مساله قرار گرفتن زن در شبکه قدرت مسلط فقط مربوط به شاهان نبوده است، بلکه شاهزادگان و امرای لشکر و مقامات مختلف کشوری و سران ایلات و عشایر هم در این امر شرکت داشتهاند.
به خاطر نفوذ قوی قبیلهای، بعضی از زنان وابسته به طبقه حاکم بهطور مستقیم عهدهدار مشاغل سیاسی بودند بهعنوان مثال مهدعلیای اول مادر فتحعلیشاه از زنان با قدرت سیاست در ایران معاصر بوده است. این زن توانسته بود از شورشهای نظامی ممانعت به عمل آورد و پایتخت را تا ورود پسرش به خوبی نگهداری کند. همچنین در جنگی که بین فتحعلیشاه و برادرش اتفاق افتاده بود، بین دو برادر را صلح داد. از دختران فتحعلیشاه، خازنالدوله حافظ جواهرات سلطنتی انیس الدوله حافظ مکاتبات مهم و ضیاءالسلطنه قابل اطمینانترین مشاور شاه بودند. مهد علیای دوم مادر ناصرالدینشاه زن با نفوذ دیگر این دوره بود. محمدشاه در بستر مرگ به وی سفارش کرد که تا به سلطنت رسیدن پسرش زمام امور را در دست گیرد. زنان ناصرالدینشاه نیز به تدریج قدرت سیاسی کسب کردند و شاغل شدند که مهمتر از همه آنها انیسالدوله بود. رجال مملکت با داشتن ارتباطات مستقیم یا غیرمستقیم با آنها می توانستند بر شاه اثر بگذارند. این زنان - بر حسب درجه خود - بین ۱۰۰ تا ۷۵۰تومان ماهانه میگرفتند؛ مضافا اینکه از خانهداری معاف بودند.
در این دوره نیز زنان مانند گذشته در دفاع از وطن و مخالفت با زورگویان و حاکمان ظالم نقش عمدهای داشتهاند مانند ۱- شرکت در جنبش خودجوش مردم تهران در دفاع از زنان گرجی مسلمانشدهای که سفیر روس با سماجت هر چه تمامتر میخواست با تفسیر یکی از مواد معاهده تحمیلی ترکمانچای آنان را از شوهران و فرزندان خود جدا کند و با تغییر مجدد مذهب روانه گرجستان روسیه سازد. ۲- شرکت در تظاهرات مردم تهران در دفاع از امیرکبیر. ۳- شرکت در جنبش تحریم تنباکو. علاوه بر اینها در بسیاری از نبردهای ایران اعم از جنگهای ایران و روس، دفاع از هرات، قیام تنگستانیها و چاه کوتاهیها نقش زنان را میتوانیم ملاحظه کنیم.