بازخوانی اسناد مشروطه ایرانی در دوره عثمانی

بر اساس اسناد کتاب کاملا می‌توان مشاهده کرد که چه میزان شمس‌‌الدین بیک با مشروطه‌‌خواهان همراه است. این خوش‌‌بینی هم تا حدی واقع‌‌بینانه است اما نکته دیگری هم وجود دارد که ما باید به آن توجه کنیم. در واقع عبدالحمید دوم اینقدر آدم ساده‌‌ای نبود که اجازه بدهد به این راحتی مشروطه‌‌خواهان ایران در عثمانی اجازه فعالیت داشته باشند و استانبول تبدیل به یکی از پایگاه‌های مشروطه‌‌خواهی ایرانیان بشود. عبدالحمید دوم چرا این اجازه را می‌دهد؟ او که خود مواضع سختی علیه مشروطه‌‌خواهان عثمانی دارد و همه را به پاریس و لندن و دیگر شهرهای اروپا فراری داده است.

اینجا یک نکته وجود دارد که به آن توجه نشده است. عثمانی هم به دنبال حمایت از مشروطه‌‌خواهان است هم به دنبال همراهی با دولت ایران. به خاطر اینکه هر دو ضعیف شوند و بیشتر از همه دولت ایران. چون به هر حال مسائلی مانند حدود مرزی با ایران داشتند. فلذا هوای هر دو را داشت تا هر دو را تضعیف کند. این نکته‌‌ای است که به خوبی در اسناد این کتاب بازتاب یافته است. در واقع تقویت نیروهای اپوزیسیون دولت ایران، سیاست پیچیده‌‌ای بود که عبدالحمید دوم به وسیله دولتمردان تجددخواه خود در تهران دنبال می‌کرد. نکته بسیار مهم دیگری که درباره این اسناد باید به آن توجه کنیم ارائه روایت درون اسلامی از مشروطه ماست. یعنی روایت دولت مسلمانی درباره مشروطه‌‌ای که در دولت مسلمان دیگری رخ داده است.

وقتی استاد برجسته‌‌ای مثل دکتر سهراب یزدانی درباره این کتاب عنوان می‌کند که از این به بعد پژوهش درباره مشروطه ایران بدون رجوع به این اثر امکان‌پذیر نخواهد بود، نشان می‌دهد که مشروطه‌‌پژوهان فاضل ما متوجه این موضوع هستند. دغدغه‌‌ای که من در جست‌وجوی اسناد داشتم تحولات فکری است و از این زاویه تحولات فرهنگی مورد توجه من هم هست. شاید به تحولات اجتماعی توجه کمتری داشته باشم. اما واقعیت امر این است که مناسبات ایران و عثمانی ابعاد بسیار گسترده‌‌ای دارد و کار یک نفر دو نفر نیست. هرکسی باید گوشه‌‌ای از کار را بگیرد و عمیق به آن بپردازد تا این پازل مطالعاتی تکمیل شود. برای من تاریخ سیاسی و مسائلی مانند حدود و مرزها و دیگر مناقشات سیاسی بین دو دولت چندان اهمیتی ندارد. ترجیح من بررسی تحولات و مناسبات فکری است و سراغ همین حوزه هم رفته‌‌ام. ولی بخش‌های دیگر هم باید در جای خود و به وسیله افراد دیگر مورد توجه قرار بگیرد.

در این راستا ابهامات زیادی هنوز باقی است. نهادهایی مثل دارالفنون و انجمن معارف هستند که خیلی مهم هستند؛ اما درباره اینها هم من چیز خیلی زیادی پیدا نکرده‌‌ام. درباره نظارت معارف عثمانی هم هنوز اسناد زیادی هست که منتشر نشده است و تا زمانی که این اسناد در آرشیو قرار نگیرند نمی‌توان درباره ابعاد آنها صحبت کرد. الان کسی مثل میرزا محسن خان معین‌‌الملک را داریم که چیزی حدود ۲۰ سال سفیر ایران در عثمانی بوده است اما اسناد زیادی هم درباره این شخص وجود ندارد. مگر می‌شود که معین‌‌الملک درباره مشروطه عثمانی گزارشی برای ایران نفرستاده باشد. اینها چیزهایی است که ما هنوز پیدا نکرده‌‌ایم. حتی در آرشیوهای خودمان هم. به هر حال باید بدانیم که میرزا محسن خان معین‌‌الملک درباره مشروطه عثمانی چه گزارش‌هایی برای ایران ارسال کرده است.

 

 از گفت‌وگوی «ایبنا» با حسن حضرتی، نویسنده کتاب «مشروطه ایران به روایت عثمانی»