در نکاح نامه‌‌ای متعلق به سال۱۲۹۹ شمسی در ضمن اشاره به میزان مهریه زن این موضوع بیان شده است که پدر داماد مبلغی را به‌عنوان شیربها به عروس خویش منتقل کرده است: «... و منتقل شد چهل تومان پول دو قرانی فضى (فضّی: نقره‌ای) رایج المعامله از جانب والد زوج به خود زوجه مرقومه، سی تومان از آن به‌عنوان شیربها و ده تومان از بابت خرج مطبخ.»  در میان عشایر این دوره نیز رسم گرفتن شیربها وجود داشت. پدر دختر قبل از ازدواج مبلغی را از داماد به‌عنوان شیربها دریافت می‌‌کرد. به عقیده دالمانی، در صورتی که پدری دختران متعدد داشت از این راه ثروت هنگفتی به دست می‌‌آورد؛ به این ترتیب، اگر چه شیربها با نام دختران دریافت می‌‌شد، اما فقط در صورتی که مبلغ دریافت‌شده صرف خرید جهیزیه می‌‌شد جزو اموال زن محسوب می‌‌شد و در غیر این صورت این مبلغ به پدر خانواده تعلق می‌‌گرفت و سهمی از آن به دختر مذکور نمی‌‌رسید.

  جهیزیه

جهیزیه عبارت بود از لوازمات زندگی که خانواده عروس به همراه وی می‌‌فرستاد و جزو دارایی‌‌های زن محسوب می‌‌شد و تقریبا سه برابر مبلغی بود که داماد برای عروس می‌‌آورد. فهرست این لوازمات پس از آنکه ده روز از جشن عروسی و سرور می‌‌گذشت در جلسه‌‌ای که از بستگان دو خانواده تشکیل می‌‌شد، نوشته و از تمامی آن صورت‌‌برداری می‌‌شد. پس از تعیین قیمت جهیزیه، صورت مذکور گواهی و ممهور می‌‌شد و در نزد والدین عروس می‌‌ماند.  همچنین هدایایی که مدعوین فرستاده بودند و بهای آن درعروسی‌‌های بزرگان به مبلغ گزافی می‌‌رسید نیز جزو اموال عروس بود و اگر احیانا طلاقی واقع می‌‌شد شوهر باید آنها را نیز به همراه جهیزیه و مهریه به همسر خویش بازمی‌‌گرداند.

این مساله، یعنی انتقال اموال و اسباب به زوجات، تا حدودی باعث شده بود که خاطر زن‌های ایرانی از تعدد زوجات شوهران خود و مطلقه کردن آنان مطمئن شود. بنا بر این قاعده بود که «کاظم خان» ناگزیر شد در برابر طلاق اجباری «ملک خانم» تمام جهیزیه صورت‌‌برداری‌شده وی را بپردازد و برای این امر تا آخرین درهم و دینار خود را تادیه کرد. همچنین زنی در هنگام طلاق اقرار کرد: «آنچه از اسباب من در دست شوهر من بوده تمامی به من رسید» به سال۱۲۹۷ شمسی نیز زنی از جوشقان اصفهان در شکایت از همسر خویش «شاهزاده محمد میرزا» اظهار کرد که شاهزاده حقوق وی را در هنگام طلاق پرداخت نکرده است؛ از جمله حقوقی که وی برمی‌‌شمرد اثاثیه او بوده که از منزل زوج متوفی خویش با خود به خانه شاهزاده آورده بود.

 

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم مرتضی دهقان‌‌نژاد و الهه محجوب