تهران قدیم، مردم، فرهنگ و اقتصاد
نظام پیچیده زندگی شهری
این جوامع ساختار اجتماعی فرهنگی سادهای داشتند و نظام معیشتی آنها بیشتر بر محور گلهچرانی، دامپروری، کشاورزی و باغداری میگردید. مردمشناسانی هم که به مردمنگاری شهر میپرداختند، حوزه پژوهشی آنها محدود به موضوعاتی در زمینه فرهنگ سنتی شهرنشینی و مطالعه فولکلور و ادبیات شفاهی رایج میان اقشار مختلف گروههای شهری بود. امروزه نتیجه پژوهشهای این دسته از مردم شناسان، مجموعهای بزرگ از تکنگاریهای موضوعی در فرهنگ عامه مردم شهرهای ایران را شکل میدهد.
یک وسیله ارتباطی نیرومند درتمامیت جامعه
با رشد شهرنشینی در ایران، نظام اجتماعی و فرهنگی شهرها تغییرات و تحولات فراوانی کرده و شهرها از صورت گروهبندی محلهای پیشین و ارتباطات سنتی میان محلهها بیرون آمدهاند. در چهل، پنجاه سال اخیر بسیاری از مناطق عشایری و روستانشین یا به شهرها پیوستهاند یا بهصورت شهرهایی مستقل درآمدهاند. جمعیت شهرهای توسعهیافته روستایی و عشایری با حفظ بسیاری از خصایل فرهنگ عشیرهای روستایی خود، با فرهنگ شهرنشینی و راه و رسم زندگی شهری نیز آشنا شده و در حال تجربه کردن شیوه زندگی شهرنشینی هستند. مردم این دسته از جوامع شهری معمولا در دو فضای متفاوت اجتماعی متمایل به دو فرهنگ سنتیِ روستایی و شهری زندگی میگذرانند. در گذشته هر نهاد و پدیدهای که در جوامع سنتی شهری بنیاد میگرفت، از عمق و درون فرهنگ مردم برخاسته بود و با ساختارهای اجتماعی و اعتقادی مردم جامعه تناسب و سازگاری داشت.
این نهادها و پدیدهها از انسجام نیرومندی برخوردار بودند و در شکلدهی هویت فرهنگی جامعه و تقویت روابط اجتماعی و تعمیم معیارهای رفتاری مردم نقش عمده و مهمی داشتند و همچون یک وسیله ارتباطی نیرومند در محلههای شهر و تمامیت کل جامعه عمل میکردند و رشته پیوند فرهنگی میان گروهها و نسلها را در گذشته و حال استوار نگه میداشتند. با توسعه نهادهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، صنعتی و شکلگیری سلسلهمراتب طبقاتی نوین در لایههای اجتماعی مردم، جوامع شهری قدیم چهره فرهنگی تازهای به خودگرفتند. درنتیجه، ترکیب جمعیتی محلهای و ساختار اجتماعی و فرهنگی سنتی قدیم در شهرها درهم ریخت و دگرگون شد و هویتی چند فرهنگی با ویژگیهایی نامشخص در سطوح کالبدی و جوهری خود یافتند. نگاهی گذرا به شکل و ترکیب تهران قدیم و فرآیند تحول و توسعه اجتماعی فرهنگی در آن، ما را کموبیش در شناخت کلی جوامع شهری کنونی ایران، کمک خواهد کرد.
شهر تهران نمونه بارزی از تحول یک جامعه کشاورزی سنتی ایستا و بسته به یک جامعه شهری باز و پویا در ایران است. جامعه تهران در طول دو قرن به لحاظ ساختار اجتماعی و نظام فرهنگی و اقتصادی فرآیند گذار از جامعهای روستایی مبتنی بر اقتصاد تولید زراعی و صنایع دستی به جامعهای با فرهنگ شهرنشینی مبتنی بر اقتصاد بازار آزاد و تولید صنعتی انبوه و تکنولوژی مدرن را پیموده است. در این فرآیند جامعه تهران نوگرایی و تجدد فرهنگی را همراه با توسعه سرمایهداری با مدل غربی آن، در همه زمینهها تجربه کرده است و میکند. رنگباختگی عملکرد اجتماعی محلههای قدیم شهر و سستیگرایی ارزش و اعتبار مناسبات هممحلگی؛ شکلگیری طبقات و گروهها و لایههای اجتماعی تازه؛ تغییر نوع مالکیت بر زمین و ابزار کار و تولید؛ پیچیده شدن شکل ابزار و وسایل تولید و مناسبات اجتماعی؛ بهکار افتادن سرمایههای کلان و توسعه تجارت و گسترش مبادلات کالایی در داخل و خارج؛ بالا رفتن نرخ باسواد و تحصیلکرده در میان گروه های مختلف اجتماعی؛ تغییر شکل توقعات شهروندان و فزونی خواستها و نیازهای اقتصادی فرهنگی آنها؛ پدیدآمدن نهادهای نوین اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی و کانونها و مجامع فرهنگی، آموزشی پرورشی و هنری جدید؛ پدیداری انجمنها و سندیکاهای صنفی و تشکلهای حزبی و هنری؛ توسعه وسایل ارتباط جمعی سمعی و بصری؛ جایگزینی مراکز سرگرمی و تفریحی جدید وارداتی مانند سینما، تئاتر، باشگاههای ورزشی، کلوپهای شبانه، کافهها و کافه تریاها و کابارهها به جای مراکز سرگرمیها و تفریحهای سنتی قدیم و بسیاری دیگر از جمله این تحولات بودهاند.
تضاد و تقابل فرهنگی در سطح جامعه تهران
در روند تحولات شهری، بخش بزرگی از مردم طبقات و گروههای اجتماعی جامعه تهران جذب نظام فرهنگی جدید شدهاند و سبک زندگی متجددانه را با پذیرش عناصر فرهنگ غربی اخذ کردهاند. هرچند هنوز عناصری از فرهنگ سنتی، بهویژه اعتقادات و آداب مذهبی و غیرمذهبی در ذهن و ضمیر آنها باقی مانده و در مواقع و به مناسبتهای خاص در آیینها و آداب و سنتها، مانند مراسم سوگواری و جشن و آیینهای مذهبی و غیرمذهبی و در مراسم آیینی زنانه باز نمود مییابند. بخش دیگری از جمعیت شهری، بهویژه افراد مهاجر ایلی روستایی و شهرستانیهای مهاجر، همچنان در عمل و نظر در حیطه نظام فرهنگ سنتی قدیم باقی ماندهاند و میکوشند تا سبک زندگی نیاکانی را ادامه دهند و ارزشهای سنتی کهن را همچنان محفوظ نگه دارند.
این تضاد و تقابل فرهنگی در برخی الگوهای رفتاری و عقیدتی میان این دو بخش از اجتماعات سنتگرا و تجددگرا در سطح جامعه تهران چشمگیر است. آنچه جامعه شهری امروزی ایران را از جامعه روستایی و ایلی متفاوت میسازد، تغییر ساختار خانواده سنتی و نقش تازه خانواده و نظام خویشاوندی و پدیداری مجموعهای از نهادهای گوناگون در شهرها و نقش و عملکرد تعیینکننده آنها با هدفهای خاص در جامعه هستند. اکنون در شهرها این نهادها هستند که به الگوی رفتاری جاری مردم در زندگی روزانه و شیوه تفکر و اعتقادات آنها شکل میدهند و نوع کار، توزیع قدرت و پایه و منزلت مردم در جایگاهها و پایگاههای مختلف را تعیین میکنند و بهطور کلی به فرهنگ شهرنشینی معنا و مفهوم میبخشند.
در جوامع روستایی ایران مناسبات اجتماعی براساس خانواده و شبکه روابط خویشاوندی استوار بود. شبکه خویشاوندی همچون نهادی نیرومند جامعه روستایی را مدیریت میکرد و به ساختار اجتماعی و فرهنگی آن انتظام میبخشید و آن را پایا نگه میداشت. درصورتیکه در جوامع شهری، بهویژه شهرهایی که فرهنگ نو را تجربه میکنند، دیگر خانواده و شبکه خویشاوندی نقشی در نظمدهی و انسجام جامعه شهری ندارند و نهادهای تازه روییده در شهرها هستند که بر جامعه از سویی و خانواده و شبکه خویشاوندی از سوی دیگر اثر میگذارند و وظایف و نقش فرهنگی و اجتماعی خانواده و الگوی رفتاری اعضای شبکه خویشاوند را در جامعه تعیین و هدایت میکنند. خانواده شهری در بسیاری از زمینهها، از جمله در زمینه فرهنگپذیر و اجتماعی کردن کودکان و انتقال ارزشهای فرهنگ گذشته به آنها، نقش و رسالت پیشین خود را از دست داده و به نهادهای برآمده در جامعه شهری، بهویژه نهادهای فرهنگی آموزشی سپرده است.
در ساختار و نقش و کارکرد نهاد خانواده و خویشاوندی در شهر که از نهادهای بنیانی و اولیه در هر جامعهای بوده و هست، تغییراتی پدید آمده و سبک و شیوه مناسبات و ارتباطات میان اعضای آن، بهویژه در مادرشهرها صورتی متفاوت با جوامع شهری سنتی و جوامع ایلی و روستایی یافته است. خانواده از شکل گسترده سنتی خود به شکل خانواده هستهای زن و شوهری با فرزندان مجرد درآمده و وظایف و کارکردهای تازهای یافته است. بررسی شکل و تحولات ساختاری نهاد خانواده و روابط خویشاوندی و وضع و موقعیت و نقش خانواده و خویشاوندی در فضای چندفرهنگی جوامع شهری و چگونگی تاثیرگذاری فرهنگ شهری و نهادهای اجتماعی بر آنها میتواند از موضوعات مهم پژوهشهای مردمشناسی در مردمنگاری شهری باشد.
توسعهای بدون ارتزاق از جوهره فرهنگ ایرانی
در اینجا لازم است اشارهای گذرا هم به مقوله مدرنیته در شهرهای ایران بکنم. مدرنیته یا تجدد در ایران با توسعه اقتصادی و صنعتی و نوسازی کالبدی شهرآغاز شد. این توسعه بدون درنظرگرفتن ساختار فرهنگ بومی جامعه ایران و ناهماهنگی با اعتقادات و باورهای مردم، حتی با تخریب فرهنگ بومی و فضاهای تاریخی فرهنگی کهن که از یادمانهای هویتی ایرانیان بوده است، اعمال شد. ظاهرً در اندیشه و ذهن تجددگرایان و هواخواهان مدرنیته چنین پنداری وجود داشته که انتقال فرهنگ غربی و آوردن مدرنیته از راه توسعه فضاهای مادی و تکنولوژی، توسعه فرهنگی و حتی سیاسی را نیز با خود در جامعه ایران همراه خواهد آورد و موجب تغییر و تحول در ذهنیت فرهنگی ایرانیان خواهد شد. درصورتیکه تجدد همچنان که جمشید بهنام در کتاب ایرانیان و اندیشه تجدد بیان داشته، شیوهای از تفکر و نگرش به جهان است که از درون جامعه و دینامیسم درونی فرهنگ خودی و با آگاهی از پیشرفت علوم و ماهیت فرهنگهای دیگر برمیخیزد.
در ایران، مدرنیته از بن فرهنگ ایرانی برنیامده و از جوهره آن ارتزاق نکرده و یکسره تقلیدی است از مدرنیته در فرهنگ غرب. ازاینرو، تعارضاتی میان فرهنگ ملی و مدرنیته پدید آمده که موجب مشکلات و معضلات رفتاری، عقیدتی و اخلاقی در جوامع شهری، بهویژه در میان جوانان در گروههای مختلف اجتماعی شده است. در مطالعه مردمشناسی جوامع شهری امروزی ایران که نظام پیچیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن بر اساس و مدار تفکری مادی و صنعتی و تکنولوژی مدرن میگردد، شناخت کلیت فرهنگ جامعه و بررسی و تحلیل ماهیت آن با نگرشی کلی و فراگیر ممکن نیست. برای رسیدن به شناختی دقیق از جامعه مدرن ناگزیر از محدود و محصورکردن حوزه کار تحقیق به مردمنگاریهای موضوعی در تمام زمینهها با روشهای ژرفانگر و پهنانگر خواهیم بود.
تکنگاریهای موضوعی میتوانند بر محور پژوهش و مطالعه روی نهادها و گروههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، هنری، کارگری، دانشجویی و مانند آنها یا بر محور مطالعات اجتماعات ساکن در فضاهای مکانی در محلههای بالا و پایین شهر و یا امور مربوط به فضاهای مکانی و زمانی قدسی و غیرقدسی و مناسک دینی مذهبی و سنتها و آیینهای قومی ملی و صدها موضوعات دیگر باشند. همچنین تحقیق و مطالعه فولکلور رایج در فرهنگ گروههای اجتماعی تشکیلدهنده جامعه شهری و فولکلورگروههای قومی و روستایی مهاجر جذب شده و پیوسته به جوامع شهری و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری فرهنگی میان آنها و فرهنگ مردم بومی شهرها نیز ما را در درک و شناخت بیشتر فرهنگ امروزی شهر کمک خواهد کرد. برای دستیابی به هدف مطلوب در پژوهش ناگزیر از رویکرد به تاریخ و فرهنگ تاریخی گروههای شهرنشین خواهیم بود؛ چون فرهنگ نیاکانی که مردم جامعه در آن پرورش یافتهاند و فولکلوری که الگوهای ذهنی و رفتاری مردم را ساختهاند، پارهای از هستی اجتماعی مردمی را شکل میدهند که فرآیند تحول از جامعه روستایی و دهقانی به جامعه شهری را گذراندهاند.