ابداع قنات

 گوبلو، در کتاب خود (۱۹۷۹) می‌نویسد: همه چیز دال بر آن است که نخستین قنات‌ها در محدوده فرهنگی ایران ظاهر شده‌‌اند. حال باید دید که قنات چگونه ابداع شده است. گوبلو معتقد است که قنات ابتدا یک فن آبیاری نبوده، بلکه به‌طور کامل از تکنیک معدن نشأت‌گرفته و منظور از احداث آن، جمع‌آوری آب‌های زیرزمینی مزاحم (زه آبها) به هنگام حفر معادن بوده و لذا ابداع آن نیز فقط از سوی معدنچیان بوده است. گوبلو، برای اثبات صحبت و پایداری فرضیه خود، معتقد است که باید ثابت شود که اولا معادن از اعصار بسیار قدیم وجود داشته‌اند (دست کم همزمان با نخستین قنات‌ها) و ثانیا استفاده از تکنیک‌هایی که بتواند منشأ قنات شود، در این معادن رایج بوده است که ایرانیان در آغاز، از آن استفاده کرده‌اند.

گوبلو، برای اولین بار نظرات خود را درخصوص ابداع اولیه قنات، در مقاله‌ای تحت عنوان: از تکامل تکنیک‌ها در بدو پیدایش مطرح کرده است. گوبلو می نویسد: نوژیه در کتاب خود تحت عنوان جغرافیای انسانی ماقبل تاریخ (۱۹۵۹) مدعی شده است که به کمک کربن ۱۴ توانسته تاریخ یکی از معادن را که متعلق به ۳۳۵سال قبل از میلاد مسیح است، تعیین کند. گوبلو همچنین از میان قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین معادن، به معادن اسپین نزدیک مون که شکل ظاهری دهلیزهای آن، تشابه عجبیى با قنات‌ها دارد، اشاره می‌کند. به این ترتیب، جای هیچ تردیدی نیست که معادن خیلی جلوتر از نخستین قنات‌ها، وجود داشته‌اند و نیز تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن مس و احتمالا روی موجود در کوه‌های زاگرس، در جریان هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهره‌برداری می‌شده و به صنعت مفرغ جان می‌داده است. یکی از موانع اصلی در پیشرفت کار معدنچیان، وجود آب بوده و هست. تا اختراع پمپ‌های مجهز به یک ماشین (قرن هجدهم میلادی) معدنچیان برای پایین آوردن سطح آب در معادن، تنها یک راه داشتند که اگر شیب زمین اجازه می‌داد، گالری‌هایی برای زهکشی به فضای آزاد باز می‌کردند که آب در آنها طبق قانون جاذبه زمین در جهت شیب هیدرولیکی خود به جریان می‌افتاد و بدون استفاده از هیچ نیروی فنی از خارج، از دل زمین به سطح آن جاری می‌شد. در بسیاری از کشورهای دنیا (مانند آلمان، مجارستان و غیره) و همچنین ایران علائم و نشانه‌های متعددی مشاهده می‌شود که به‌طور جدی دال بر وجود دهلیزهای زهکش در گستره فرهنگی ایران از همان ابتدای هزاره دوم قبل از میلاد مسیح هستند. ورتایم که به توصیف معادن فلزات ایران پرداخته، در نامه‌ای شخصی به گربلو (دانشمند فرانسوی تاکید کرده است که در چندین نقطه، قنات‌ها به دهلیزهای معادن پیوسته‌اند و... دلایل دیگر در این زمینه به نخستین مرحله فرآیندی که به نظر گوبلو به ابداع قنات منجر شده، تحقق یافته است و در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد مسیح یا اوایل هزاره اول، گروه‌های کوچکی از مردمان هند و اروپایی ضمن مسافرت‌های خود به ایران آمدند. این ایرانیان نخستین که به‌کار کشاورزی اشتغال داشته‌اند، از مناطقی می‌آمده‌اند که بارندگی آن بیشتر بوده و رودهای دائمی داشته است. اما کشور جدید آنها، از آن شرایط مساعد آب و هوایی و آب فراوان و دائمی برخوردار نبوده است. بنابراین، اینها سعی کرده‌اند از هر منبع آبی کشور استفاده کنند: چشمه‌سارها، رودهای فصلی و موقتی و غیره و همچنین از منابع آب زیرزمینی، چون چشمه‌ها. منابع آبی کاملا آشکار و در دسترس همگان بوده و سطح‌های اطراف آنها از مدت‌ها پیش در اشتغال مردمان بومی آسیایی بوده است. از این رو مردمانی که تازه به این سرزمین وارد شده بودند، قصد درگیری با آنها را نداشته‌اند و ترجیح داده‌اند در جاهایی اقامت و کشاورزی کنند که هنوز کسی در آنجا وجود نداشته است. در این اثنا، در بعضی نقاط جوی‌هایی را دیدند که آب آنها تقریبا ثابت و دائمی است. آب این جوی‌ها از دهلیز مجراهای زیرزمینی با محل تخلیه فاضلاب‌های معادنی خارج می‌شدند که معدنچیان آکادی آنها را مورد بهره‌برداری قرار داده بودند. به احتمال زیاد، گروه‌های کوچکی از کشاورزان ایرانیان نخستین، در این کوهپایه‌ها برای استفاده از این آب‌ها سکنی گزیدند و این کوهپایه‌ها بهترین نقاط برای احداث قنات بودند. بنابراین در دورهای بالنسبه کوتاه، دومین مرحله فرآیند «ابداع قنات» پشت سرگذاشته شده است. ایرانیان نخستین تازه‌واردان به فلات ایران از تکنیک تخلیه آب معدنچیان آکادی که اول مورد استفاده صرف معدنی داشته، وسیله‌ای بینادی برای رفع نیاز خود به آب در فعالیت‌های کشاورزی ساختند. به احتمال قوی ابتدا کشاورزان از معدنچیان می‌خواستند که جوی‌ها یا منابع آبی دیگری از این‌گونه در خارج از معدن برای آنان حفر کنند که بدون تردید از جمله به دلایل زیر، مورد قبول و اجابت آنان قرار گرفته است: اولا: این کار برایشان هیچ مشکل تکنیکی جدیدی نداشته است. ثانیا: در همین زمان فعالیت‌های سنتی آنها به‌دلیل تمام شدن معادن دارای فلز و بالاگرفتن رقابت تولیدات معدنی قبرس و ایبری به خطر افتاده بود. به این طریق، معدنچیان ساکن در ایران به تدریج به آنچه که امروز ما «تغییر شغل» می‌نامیم، روی آوردند. به این ترتیب، قنات ابداع شد و با در هم شکستن حصار سفره‌های آب زیرزمینی، تعداد قنات در مناطق خشک و حواشی کویرها افزایش یافت.

 تاریخچه و نحوه گسترش قنات در حوزه فرهنگی ایران

در مبحث گذشته شرح دادیم که قنات چگونه به وجود آمد. حال باید دید از چه زمانی دلایل قاطع بر وجود آن، موجود است و این تکنیک طی قرن‌ها در حوزه فرهنگی ایران یعنی مهد نخستین خود، به چه مرحله از رشد رسیده و به دیگر مناطق جهان صادر شده است. (گوبلو ۱۹۷۹)

الف - قنات در افسانه‌های ایرانی

بدیهی است نتیجه‌گیری قطعی از افسانه‌ها که محل معینی در زمان ندارند، کاری است بس دشوار، اما ندیده گرفتن آنها هم اشتباه است. زیرا غالب اوقات آنها ریشه در حقیقت دارند، به‌ویژه افسانه‌هایی که در آنها نوعی همگرایی ملاحظه می‌شود. به‌عنوان مثال: مشهورترین افسانه‌های قدیمی ایران، آنهایی است که فردوسی در طول نیمه دوم قرن نهم میلادی در شاهنامه به نظم درآورده است  (ماس ۱۹۳۵) و به نظر می رسد با افسانه‌هایی که یک قرن جلوتر به زبان عربی از سوی ابو جعفر طبری( ایرانی که دربار بغداد می‌زیسته، نوشته شده) منبع الهام مشترکی داشته‌اند، این افسانه‌ها یک سلسله ابداعات تکنیکی و از جمله بهره‌برداری از معادن و کانال‌های آب ضروری برای کشاورزان را به هوشنگ، یکی از نخستین پادشاهان سلسله اسطوره‌ای پیشدادیان نسبت می‌دهد.

ب- قنات در امپراتوری اورارتو (اوایل هزاره نخستین)

یکی از قدیمی‌ترین اسناد مکتوب شناخته‌شده که در آن به قنات اشاره‌شده، شرح هشتمین نبرد سرگون دوم، پادشاه آشور (۷۲۲ تا ۷۰۵ ق.م) علیه امپراتوری اورارتو در سال ۷۱۴ قبل از میلاد است که در آن هنگام تحت رهبری روسا (Rusa) یا ursa (اورسای) اول بوده است. سرگون از کوه‌های زاگرس می‌گذرد و به ناحیه‌ای واقع در اطراف شهر اوهلو (مرندکنونی) در حدود ۶۰کیلومتری شمال شرق تبریز، در شمال دریاچه ارومیه می‌رسد. او متوجه می‌شود که این ناحیه فاقد رود است. با این همه، ناحیه‌ای است که به کمک آبیاری، سبز و خرم است. اما این امر او را شگفت‌زده نمی‌کند؛ چراکه او فرمانروای دشت‌هایی است که چنین تکنیک‌هایی از حداقل دو هزار سال پیش در آنها معمول بوده است. اما آنچه او را متعجب می‌کند، بی‌اطلاعی از منشأ این آب است.

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم مرحوم پرویز کردوانی، استاد گروه جغرافیا، دانشگاه تهران