پولاک، استاد دارالفنون و طبیب دربار

در فاصله سال‌های ۱۸۴۸ تا ۱۸۴۹ در بیمارستان عمومی وین مشغول به‌کار شد. در ۱۸۵۱م، میرزا داوودخان بنا به دستور میرزا تقی‌خان امیرکبیر مامور شد تا معلمانی برای مدرسه دارالفنون از اتریش استخدام کند. دکتر ادوارد پولاک پزشکی بود که بنا به توصیه استادان دانشگاه وین برای تدریس رشته پزشکی و داروسازی این مدرسه طی قراردادی چهارساله استخدام شد. درآمد او در چهارسال اول اقامتش سالی نهصد تومان بود.

سفر این هیات به ایران سختی‌‌های خود را داشت. ورودشان مصادف بود با تبعید امیرکبیر به کاشان و تعویق برنامه‌های مدرسه دارالفنون. در نتیجه استقبال از معلمان اتریشی تحت تاثیر سیاست روز قرار گرفت و با توجه به آنکه میزبان در بند بود مدعوین نیز با سردی استقبال مواجه شدند: «ما در ماه اوت ۱۸۵۱ به قسطنطنیه وارد شدیم؛ چند روزی در آنجا به استراحت پرداختیم و آن‌گاه از طرابوزان با کاروانی از طریق ارمنستان به راه خود ادامه دادیم. ما که به مشکلات و گرفتاری‎‌‌های سفری از این دست عادت نداشتیم دچار ناراحتی‌‌‌ها و سختی‌‌های بسیار شدیم؛ ...در بیست‌وچهارم نوامبر ۱۸۵۱ به تهران رسیدیم؛ پذیرایی سردی از ما شد؛ احدی برای تهنیت به استقبال ما نیامد و به زودی آگاه شدیم که صحنه در این فاصله به زیان ما تغییر کرده است. چند روزی پیش از ورودمان امیر بر اثر توطئه‌های داخلی دربار به‌ویژه از جانب مادر شاه که دشمن سرسخت تلاش‌‌های اصلاح‌طلبانه او بود دچار بی‌‌مهری شاه شده بود...

هنگامی که وی از ورود ما مطلع شد میرزا داوودخان را که در این بین از اروپا رسیده بود، نزد خود فراخواند و گفت این بیچاره‌ها را من باعث شدم به اینجا بیایند. اگر بر سرکار بودم اسباب رضایت خاطرشان را فراهم می‌‌آوردم. اما حالا می‌ترسم که به آنها بد بگذرد. هرچه می‌توانی سعی کن که کار را بر آنها آسان‌تر کنی.» (سفرنامه پولاک)

یک ماه بعد از ورود این هیات اتریشی مدرسه دارالفنون گشایش یافت. با راه افتادن مدرسه، تربیت چهارده شاگرد برای فراگیری اصول علم طب به دکتر پولاک سپرده شد. پولاک در ابتدا با کمک مترجم خود، محمدحسین خان قاجار، در کلاس حضور می‌‌یافت و مترجم گفته‌های او را از فرانسه به فارسی ترجمه می‌کرد. گرچه پولاک بعد از چندی متوجه شد که « وی اصلا از گفته‌های من سر درنمی‌‌آورد، بلکه مطالب غلط مندرج در کتب فارسی را برای شاگردان بازگو می‌کند...» پولاک فرصت را از دست نداد و خود به فراگیری زبان فارسی پرداخت و با شاگردان کلاس خود از طریق نقاشی و اشارات ارتباط برقرار کرد و با تسلط به زبان فارسی این مشکلات نیز حل شد و حتی اقدام به نگارش کتابی طبی به زبان فارسی کرد. دکتر پولاک اولین کسی بود که در ۱۲۶۹ه.ق جنازه یکی از همکاران خود، زاتی اتریشی را کالبد شکافی کرد تا به دلایل مرگ او دست یابد. در همان زمان نیز نخستین بیهوشی و نخستین عمل جراحی را برای بیرون آوردن سنگ مثانه انجام داد. در سومین سال اقامتش در تهران برای ساخت یک بیمارستان نظامی طرحی ارائه داد که این طرح به جایی نرسید. سه تن از شاگردان او در دارالفنون بعد از فارغ‌التحصیلی برای ادامه تحصیل در رشته

طبابت به پاریس رفتند.

در ۱۲۷۲ دکتر کلوکه، پزشک فرانسوی ناصرالدین‌شاه فوت کرد و دکتر پولاک به سمت پزشک شخصی شاه یا «حکیم باشی‌‌گری حضور همایون» منصوب شد. سمتی که او را به ناصرالدین شاه نزدیک‌تر از هر سیاستمداری می‌کرد و در جریان تمام اتفاقات داخلی و خارجی قرار می‌گرفت و بالطبع او را در مرکز توجه بیش از پیش رجال ایرانی قرار می‌‌داد. اما پولاک بر خلاف همکاران پیشین خود چندان علاقه‌ای به سیاست نداشت. در کنار طبابت مانند سلف خویش، دکتر کلوکه فرانسوی، آموزش زبان فرانسوی و جغرافی به شاه را ادامه داد.

در این مورد او مقام و موقعیت خود را چنین شرح می‌دهد: «به من نیز هنگامی که به شاه درس می‌‌دادم یا روزنامه اروپایی را به زبان فارسی ترجمه می‌کردم و بلند می‌خواندم اجازه نشستن [در حضور شاه] داده می‌‌شد.» عدم تمایل او در امر سیاست دوران اقامتش را در ایران کوتاه کرد. در ۱۲۷۴ دکتر تولوزان فرانسوی به سمت طبیب شاه منصوب شد. میرزا آقا خان نوری در نامه‌‌ای به میرزا فرخ خان امین‌الدوله که ماموریت مذاکره در خصوص قرارداد پاریس را داشت، نوشت: « پولاک واسطه گرفته که من جایی نمی‌روم حالا باید دو طبیب نگاه داشت خدا بسازد...» گرچه این خواسته او بی پاسخ ماند و دکتر تولوزان فرانسوی به طبابت ناصرالدین‌شاه برگزیده شد.

پولاک که پیش از این پزشک کارخانه پالایش قند در اتریش بود در ۱۲۷۴ اقدام به وارد کردن بذر چغندر به ایران کرد تا این محصول در ایران تولید شود و برای تشویق به کاشت این گیاه آن را به‌صورت رایگان در اختیار متقاضیان قرار داد.

دکترادوارد پولاک در ۱۲۷۸ه.ق پس از ۹سال اقامت در ایران به وین بازگشت. چندی بعد از بازگشت به اتریش در فوریه ۱۸۶۵/  رمضان۱۲۸۱ق کتابی تحت عنوان «ایران و ایرانیان» منتشر کرد و به شرح آداب و عادات و رسوم مردم ایران پرداخت.

فاطمه معزی