تجار؛ بالاترین طبقه اقتصادی مستقل
نبودن راه شوسه و ناهمواری راهها از علل تنزل تجارت به شمار میرفت. عوارض راهداری بازرگانان ایرانی را در قیاس با تجار خارجی در وضع نامساعدی قرار داده بود و به علاوه بروز پی در پی ناخوشیها، وبا و قحطی در تقلیل جمعیت و نابود کردن عنصر فعال روستایی و شهری تاثیر عظیم داشت که هر کدام از این موارد به نوبه خود در کاهش تولید اقتصادی سخت موثر بود. به این ترتیب سیر نزولی تجارت ایران از زمان فتحعلی شاه آغاز شد. کالاهایی هم که بهعنوان کالای عمده صادراتی ایران شناخته میشد، یک به یک از رده خارج شد ابتدا شال ایرانی که با کیفیت عالی در کرمان بافته میشد سپس ابریشم که در اثر آفت از رده خارج شد و سپس تریاک که در سال ۱۸۵۳م. برای نخستینبار صادرات زیاد آن از محصول منطقه اصفهان صورت گرفت و با افول تجارت ابریشم می رفت که جایگزین آن شود؛ اما در پی تصویب جامعه بینالملل مبنی بر غیر بشری بودن صادرات تریاک این صنعت نیز زوال پیدا کرد بدون آنکه جایگزینی برای آن یافت شده باشد. علاوه بر تمام این مشکلات قراردادهای یکطرفه روس و انگلیس هم مزید بر علت بود و تاثیر آن به وضوح در سطح جامعه دیده میشد.
وقتی در جامعهای رأس هرم اقتصادی دچار بحران شود به همین ترتیب تا انتهای هرم دچار تزلزل و جامعه دچار اختلال میشود و این ضربات در وهله اول متوجه تجار بود؛ چراکه اینان بالاترین طبقه اقتصادی مستقل کشور بودند و سایر اصناف به واسطه آنها کسب و کار میکردند؛ البته اقداماتی هم به عمل آمد تا این هرم از تک قطبی بودن درآید و صاحبان صنایع نیز به آن اضافه شوند؛ اما این اقدامات وضع را بدتر کرد پول زیادی که صرف خرید سهام شد جز تقلب چیزی نبود. کارخانه قند، شیشهسازی، گاز و معادن همه سابقه بدی از خود به جای گذاشتند و فقط دیدگاه ایرانیان را نسبت به خارجیان بدتر کردند. در نظر ایرانیان اکثر اروپاییانی که از ایران بازدید میکردند، ماجراجو یا دزد بودند. بنابراین افرادی مانند سرپرسی ساکس، وقتی بازرگانان کرمانی به سختی حاضر میشوند مسیر تجارت خود به عثمانی را از خشکی به دریا تغییر مسیر دهند آنها را کودن میخواند؛ ولی غافل از اینکه اعمال ظالمانه انگلیسیان خود باعث این شکاکیت شده است. تمام این عوامل به اضافه ظلم و ستم طبقه حاکم و استبداد و سایر علل زمینه را برای جنبشهای مردمی آماده میکرد.