ژاپنیها چگونه به ایران پرداختند
مسافران تیزبین سرزمین آفتاب
انگلیس با اینکه قرن نوزدهم و آغاز کار تجدد ژاپن، در نگه داشتن امتیازهای سیاسی و ادامه محدودیتهای اقتصادی (مانند حق برونمرزی یا قضاوت کنسولی و محدود بودن گمرک کالای واردشده به ژاپن به ۵درصد که قدرتهای غربی در میانه قرن نوزده به ژاپن تحمیل کرده بودند) بیش از دیگر دولتهای استعمارگر سخت گرفت، فناوری صنعتی را با دست و دلبازی در اختیار ژاپنیها نهاد و جوانان بااستعداد این ملت صاحب فراست و سختکوش را با علم جدید آشنا و آموخته کرد. با این زمینه و مقدمه، ژاپنیها در شرقشناسی هم بیشتر از انگلیسیها و دیگر اروپاییان آموختند. البته در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به موجبات سیاسی و نیز با پیشرفت شگرف آمریکا در همه عرصهها به اینسو نیز گرایش نشان دادند. چنین است که شیوه و سلیقه کار ایرانشناسی هم امروزه در ژاپن تلفیقی از سبک اروپایی و ژاپنی است.
برای نمونه، ایرانپژوهان از اسلوب پیشگامان اروپایی، مانند ادوارد براون (۱۹۲۶ـ ۱۸۶۲) انگلیسی الگو گرفته، اما کوشیدهاند که شیوه آنها را با خلقیات و نگرشهای خود نزدیک کنند. ژاپنیها هر اندازه هم که به تجدد دلبسته باشند، باز نمیتوانند خلقیات خود را کنار بگذارند و یک علت پیشرفت ژاپن هم همین نکته است. ژاپنیها در ایران در زمینههای باستانشناسی و مطالعات اجتماعی موفق بودهاند. برای نمونه، فکر میکنم که بهترین تکنگاری روستایی ایران را پروفسور اونو (۲۰۰۱ـ ۱۹۲۵) که رئیس مرکز مطالعات خاوری دانشگاه توکیو بود، نوشته است (کتاب بیست و پنج سال با روستاییان ایران که ترجمه فارسی آن با عنوان خیرآبادنامه منتشر شده است. چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۶). او در دهه ۴۰ به ایران آمد و روستایی به نام خیرآباد نزدیک مرودشت را انتخاب کرد و سالها درباره کشاورزی و خلقیات مردم این روستا تحقیق کرد. در آن ایام باستانشناسان ژاپنی در آنجا که نزدیک تختجمشید است، همکاری داشتند و وی که با پروفسور اگامی رئیس این هیات باستانشناسی دوست بود، این روستا را برای کار خود مناسبتر یافت.
سفرنامه نویسان؛ نخستین ایرانپژوهان ژاپنی
شاید بتوان گفت که اولین بار دو عضو مقامدار هیاتی که در سال ۱۸۸۰م/ ۱۳۲۷ق از سوی دولت ژاپن به ایران آمدند، به این کار پرداختند و شرحی هرچند کوتاه در سفرنامههاشان آوردند. این دو، یکی یوشیدو ماساهارو (۱۹۲۱ـ۱۸۵۲) عضو وزارتخارجه و رئیس این هیات سفارت و دیگری فوروکاوا نوبویوشی (۱۹۲۱ـ ۱۸۴۹) عضو لشکری این سفارت، هرکدام سفرنامه مفصلی نوشتهاند که در آن به ادبیات فارسی اشاره دارند. بعدها مسافران دیگری که از ژاپن به ایران آمدند، بهخصوص در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تجربههای تازهای پیدا کردند و جزئیات بیشتری نوشتند.
با نزدیک شدن جنگ با روس (۱۹۰۵ـ۱۹۰۴) ژاپن علاقه و توجه بیشتری به ایران نشان میداد و مسافران بیشتری از سرزمین آفتاب به اینجا میآمدند که شماری از آنها در جامه جهانگرد و راهب بودایی و خبرنگار روزنامه بودند؛ اما پیداست که همه میخواستند شناخت بیشتر و بهتری برای ژاپن از ایران، همسایه جنوبی روسیه در دیگر سوی آسیا پیدا کنند؛ زیرا زمامداران و دستاندرکاران سیاست میدانستند که دیر یا زود با همسایه شمالی درگیر خواهند شد (روسیه برای ژاپن نیز همسایه شمالی است و یک سلسله جزیرههای نزدیک بههم در امتداد شرق سیبری تا شمال ژاپن آنها را به هم پیوسته است).
صراحت لهجه در سفرنامهنگاری
استاد اوکازاکی شوکو (-۱۹۳۵) در مقالهای به ژاپنی پیرامون سفر یوشیدا و همراهانش در مجموعه دنیای اسلام نوشته است: «سفر یوشیدا بسیار دشوار بود. این نخستین سفر ژاپن به دربار قاجار بود. ژاپنیها فرهنگ ایران را نمیشناختند. ایران برای آنها سراسر شگفتی بود. یوشیدا تجربه سفر خود را با صداقت به قلم آورده، هرچند که از سر ناآشنایی اشتباهاتی هم کرده است. هیچ ایرانی نمیتوانست این کتاب را (که به ژاپنی است) بخواند. پس یوشیدا آسودهخاطر بود. او تجربه خود را با وسعت نظر به سخن آورده است. در مقایسه با نوشتههای مسافران غربی درباره ایران، یادداشتهای یوشیدا ارزش بیشتری دارد.» یک ویژگی سفرنامههای ژاپنی این است که چون در آن سالها اهل تحقیق ژاپنیدان در ایران نبودهاند که یادداشتهای منتشرشده را به فارسی درآورند و دسترسی ایرانیان به محتوای این نوشتهها دور از ذهن مینموده است، در تحریر یادداشتها و تنظیم و انتشار آن محافظهکاری و ملاحظهای نداشتهاند؛ حال آنکه شمار بسیاری از سفرنامههای اروپاییان اندک زمانی پس از انتشار آن در دوره ناصرالدینشاه به قلم زباندانان دستگاه انطباعات ناصری به فارسی درمیآمده و به نظر شاه میرسیده است.
یوشیدا و مسافران پس از او
یوشیدا ماساهارو (۱۹۲۱-۱۸۵۲) عضو وزارت خارجه و رئیس نخستین هیات سفارت ژاپن به دربار ناصرالدینشاه که در سال ۱۸۸۰م/ ۱۲۹۷ق به ایران آمد و صد روز را در تهران گذراند، پیوست روزنامه سفرش شرحی درباره تاریخ ایران، وضع حکومت آن، زندگی، آداب، فرهنگ و نمود و جلوههای زندگی مردم و اخلاق فردی و اجتماعی آنها مانند دین، خرافات، جشنها و مراسم عزا و عروسی به دست داده است. سفرنامه ایران یوشیدا با عنوان کایکیو تانکن پروشیا-نو-تابی (ماجراها در نواحی مسلماننشین؛ سفر ایران) در سال ۱۸۹۴ در توکیو منتشر شد. فوکوشیما (۱۹۱۹ـ۱۸۵۲) که میان سفر دور و دراز خود در قفقاز و ترکستان در سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۸۹۷ دو بار در تابستان و پاییز ۱۸۹۶م (۱۲۱۳ و ۱۲۱۴ق) به ایران آمد، مردی هوشمند، نکتهسنج، متشخص و خوش معاشرت بود و با آنکه روی هم بیش از چند هفته در ایران نگذراند، شرحی بسیار دقیق و جزءنگر از احوال ایران در ماههای خطیر تغییر سلطنت (کشته شدن ناصرالدینشاه و برنشستن مظفرالدینشاه) و احوال مردم و اطوار بزرگان حکومت و اعیان دولت و آشفتگی کار اداره مملکت به قلم آورده است.
یهناگا تویوکیچی (۱۹۳۶ـ۱۸۶۲) مردی دانشگاهی و اهل تحقیق که از سوی حکومت ژاپنی جزیره تایوان برای بررسی وضع تولید و تجارت تریاک در سال ۱۸۹۹م/ ۱۳۱۷ق به ایران آمد، وصفی خواندنی درباره جغرافیای ایران، وضع حکومت و رجال آن، شهرها و مناظر ایران و بسیاری دانستنیهای دیگر دارد. گزارش سفر کوبوتا شیرو (۱۹۴۴ـ۱۸۷۳) که در سال۱۹۰۱ برای دنبالگرفتن کار تحقیق یهناگا به ایران آمد، تکملهای است بر سفرنامه این یک، هرچند که گزارش کوبوتا فقط به مقوله تولید و تجارت تریاک و مطالب مرتبط با آن پرداخته است. اینووه ماساجی (۱۹۴۷ـ۱۸۷۶) جوان هوشمند و جستوجوگر ژاپنی که در سال ۱۹۰۲/ ۱۳۲۰ق در فرصت تعطیل تابستانی دانشگاه محل تحصیل خود در اروپا سفری تندگذر به ورارود (ماوراءالنهر) و ایران و قفقاز کرد و فقط پنج روز در تهران بود، یکی از دقیقترین شرحها را درباره حکومت، اقتصاد، مالیه، قشون، بازرگانی و سیاست خارجی ایران به دست داده و وصف بسیار دقیقتری از وضع ایالات ساحلی دریای خزر- مسیر سفرش به تهران - به قلم آورده که با توجه به جوانسالی او، شگفتیبرانگیز است. دو ژاپنی دیگر دیدارکننده از ایران در دهه۱۹۰۰ نیز سفرنامه نوشتهاند. یکی ناکامورا نائوکیچی (۱۹۳۲ـ ۱۸۶۵) که او هم در سال ۱۹۰۲/ ۱۳۲۰ق به ایران آمد و دیگری سوزوکی شینجو (۱۹۵۷ـ۱۸۷۳) راهبی بودایی که در سالهای ۱۹۰۶ـ ۱۹۰۵/ ۱۳۲۳ق به کشور ما سفر کرد.
پس از آن سفرنامه ایران اوبا کاگهآکی (۱۹۲۴ـ۱۸۷۲؛ نام قلمیاش: کاکو) را در دست داریم که بخشی از کتاب سفرنامههای او با عنوان «چهلهزار فرسنگ از شمال به جنوب جهان» است. او در سال۱۹۱۰/ ۱۳۲۸ق به ایران آمد و سفرنامهاش ویراستهای از گزارشهایی است که گهگاه در میان سفر برای مدیر روزنامه ملت (کوکومین) به توکیو میفرستاد. او نوشته است: «جنبش انقلابی حراست از مشروطه که در میانه تابستان سال۱۹۰۹ به پیروزی رسید (شکست و فرار محمدعلیشاه) مهمترین رویداد برای شناختن احوال کنونی ایران است...» پس از سفر هیاتی حقیقتیاب از سوی وزارت خارجه ژاپن به تهران در سال۱۹۲۳ و آمدن نمایندگانی دیگر در این دهه، با ایجاد مناسبات رسمی میان ایران و ژاپن با ماموریت کاساما آکیئو در مقام نخستین وزیرمختار ژاپن در تهران به سال۱۹۲۹ و ایجاد نمایندگی دیپلماتیک ایران در توکیو، مناسبات این دو کشور وارد مرحله تازهای شد و چند شرکت تجاری و تولیدی ژاپن هم دفاتر خود را در تهران گشودند و شمار ژاپنیهای مقیم ایران رو به فزونی رفت.