زبان ذوب
آقای چودری از معاونان مالی شرکت فولاد انگلستان بود. من به همراه آقای نونهال، شهید رجبی و آقای رضویون ماموریت پیدا کردیم با مشاوران هندی همکاری کرده و در تهران مستقر شویم و کار کدگذاری و برنامهنویسی را شروع کردیم. در پایان همان سال و پس از بازگشت به اصفهان و با توجه به کتاب کد تهیه شده حسابهای ذوب آهن و امور مالی را از حالت دستی به کامپیوتری و ماشینی تغییر دادیم. بهدنبال این موفقیت برای هریک از ما چهار نفر پاداشی معادل چهار ماه حقوق یعنی ۱۶۰۰۰ تومان پرداخت شد. اما پاداش معنوی این موفقیت همین است که این کتاب کد، سالهای سال تا به امروز بدون کمترین اشکال همچنان به عنوان مرجع قابل استفاده است. در سال ۱۳۶۷ که مجددا مدیر حسابداری ذوب آهن شدم، پرداخت حقوق کارکنان همیشه با معوقات همراه بود و مابهالتفاوتها پرداخت نشده بود.
در آن زمان با راهنمایی مدیرعامل محترم و فرزانه کارخانه جناب آقای مهندس صادقی، خزانه ذوب آهن را از بانک مرکزی در تهران به اصفهان منتقل کردیم؛ قبل از آن تقسیم منابع مالی حاصل از فروش منابع در اختیار شرکت ملی فولاد بود. با این انتقال، تقسیم پول و منابع مالی در اصفهان انجام میشد و پرداخت حقوق کارکنان به روز و در پایان ماه صورت گرفت و کل مابهالتفاوتها پرداخت شد و هیچ یک از کارکنان طلب پرداخت نشدهای نداشتند و کل حسابهای ذوب آهن به روز شد و تا زمان بازنشستگیام کلیه پرداختیها، به روز و بدون تاخیر بود.
در تمام دنیا، شرکتها و کارخانههای مختلف با حضّ ولد و جوان (برانگیختن نیروی جوان) پیشرفت خود را تضمین میکنند ولی به نظر من نکته تاثیرگذار در پیشرفت همه سیستمها، صداقت بین پرسنل و مدیران، تعهد کاری و علاقهای است که پرسنل به شغل خود دارند به گونهای که محل کار را از خودشان بدانند و تنها به چشم منبع امرار معاش به آن نگاه نکنند. من در تمام دوران خدمت چنین رویهای داشتم و افتخارم این است که پس از این همه سال خدمت هرگز خدشهای به امور مالی تحت سرپرستی و نظارت من وارد نبوده است و قصوری رخ نداده است.