بیش از صد سال است که ما ایرانی‌‌ها خود را با ژاپن مقایسه می‌‌کنیم، یک نمونه آن مربوط به بیش از ۱۱۰سال پیش است: ناصرالملک، از رجال نامدار دوران قاجار که چند سال هم در دوران احمدشاه نایب‌‌السلطنه بود، در کوران انقلاب مشروطه نامه‌‌ای به آیت‌الله طباطبایی نوشت و توضیح داد راه سعادت ملت این است که ما هم همان راهی را برویم که امپراتور ژاپن رفت و گفت: «امروز برای سرمشق مللِ غافل و خواب‌‌آلوده هیچ نمونه بهتر از ژاپن نیست.» پس رجال ایران حتی همان زمان هم ژاپن را الگو می‌‌پنداشتند. بنابراین، در نوشتارهایی به اوج‌‌گیری ژاپن می‌‌پردازیم. برای فهم اینکه ژاپن چگونه و چه هنگام ژاپن شد باید به نیمه دوم قرن نوزدهم برویم. در این جست‌وجو به نامی بزرگ برمی‌‌خوریم، مردی بی‌‌همتا در تاریخ ژاپن مدرن: «امپراتور موتسوهیتو»، معروف به «مِیجی». او بود که با تدابیر خود نقش هدایت‌‌کننده‌‌ای برای تبدیل ژاپن فئودال به ژاپن مدرن داشت. مِیجی سال‌های ۱۸۶۷ تا ۱۹۱۲ به مدت ۴۵سال امپراتور ژاپن بود (که برابر است با ۱۲۴۶ تا ۱۲۹۱ شمسی، یعنی نیمی از سلطنت ناصرالدین‌شاه، کل دوران مظفرالدین‌شاه، دوران محمدعلی‌شاه، و سه سال اول احمدشاه).

 امپراتور میجی چه کرد؟

گام نخست میجی این بود که سال‌های ۱۸۶۷ تا ۱۸۶۹ در سیاست داخلی ژاپن با سرکوب خان‌‌های فئودال قدرت را به «تِنو» بازگرداند؛ «تِنو» یا «میکادو» هر دو لقب امپراتور ژاپن است. مِیجی دوباره قدرت را تمرکز بخشید و از کیوتو به توکیو (که آن زمان اِدو نامیده می‌‌شد) رفت. او تردید نداشت که باید روابط با اروپا را گسترش دهد. بنابراین در گام بعد، هیئتی ژاپنی از ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۳ به اروپا اعزام شد تا پیوندها را با کشورهای پیشرفته عمق بخشند. ژاپن در همان سال۱۸۷۳ در نمایشگاه جهانیِ وین شرکت کرد. نخستین اسکناس‌‌های یِن که تازه پول ملی شده بود در فرانکفورت چاپ شد. اقدام مهم دیگر مِیجی این بود که دانشجویان بسیاری را برای تحصیل روانه اروپا کرد و از آن مهم‌تر هزاران مستشار را از اروپا و آمریکا به ژاپن دعوت کرد. آمار این مستشاران حیرت‌انگیز است: تا سال۱۸۹۹ حدود ۳۰۰۰ مستشار، در همه زمینه‌ها از هنر و موسیقی گرفته تا امور نظامی و اقتصادی و پزشکی. این مستشاران (یا به قول ژاپنی‌‌ها «اویاتوئی گائی‌‌کوکوجین») وظیفه داشتند روند مدرن‌‌سازی ژاپن را تسریع کنند. بین ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ نام ۲۶۹۰ مستشار خارجی دیده می‌‌شود: ۱۱۲۷ بریتانیایی، ۴۱۴ آمریکایی، ۳۳۳ فرانسوی، ۲۵۰ چینی، ۲۱۵ آلمانی و ۹۹ هلندی.بخش بزرگی از بودجه سالانه ژاپن صرف حقوق این مستشاران می‌‌شد. آنها باید هم انتقال فناوری می‌‌دادند و هم ژاپنی‌‌ها را تعلیم می‌‌دادند تا جایگزینشان شوند. اقدام بعدی این بود که مدرسه رفتن اجباری شد؛ هدفی که تا سال۱۹۱۰ محقق شد. اما از آن پرچالش‌‌تر مدرن‌‌سازی سازمان نظامی کشور بود. یاماگاتا آریتومو، سامورایی سابق و فرمانده ارتش جدید ژاپن، در سال ۱۸۶۹ به اروپا رفت و فروتنانه در آنجا آموزش نظامی دید و دستاوردهای غرب را در ژاپن پیاده کرد. نظام وظیفه عمومی در سال۱۸۷۳ (۵۰ سال پیش از ایران) برقرار شد. با وجود خدمت سربازی عمومی طبقه سامورایی‌‌ها کارکردشان را از دست می‌‌دادند؛ ضمن اینکه دهقانان نیز از سربازی رفتن ناراضی بودند. این دو گروه در سال۱۸۷۷ شورش کردند (شورش ساتسوما) که با سرکوب آن، طبقه سامورایی برای همیشه اهمیت خود را از دست داد. اما نتیجه این نوسازی نظامی خیره‌‌کننده بود: شکست چین (۱۸۹۵)، شکست روسیه (۱۹۰۵) و اشغال مناطق گسترده در آسیای شرقی و اقیانوس آرام. نوعی انقلاب صنعتی بر اساس الگوی اروپا رخ داد، برای مثال ۱۸۷۲ (برابر ۱۲۵۱ شمسی، یعنی در بیست‌‌وچهارمین سال سلطنت ناصرالدین‌شاه) نخستین خط آهن بین توکیو و یوکوهاما کشیده شد. در سال۱۸۸۰ «نمایشگاه صنایع ملی» برگزار شد و در سال۱۹۰۱ کارخانه فولادسازی یاواتا راه‌‌اندازی شد. اما در این سال‌ها ژاپن از توسعه سیاسی هم بی‌‌بهره نبود و جنبشی دموکراسی‌‌خواه با احزابی متنوع پدید آمد که درنتیجه آن در سال ۱۸۸۹ نوعی نظام مشروطه در ژاپن شکل گرفت که بیشتر شبیه مشروطه اقتدارگرایانه پروسی بود. وقتی مِیجی در سال۱۹۱۲ درگذشت، مبانی توسعه صنعتی و شتابان ژاپن محقق شده بود.