تبریز؛ خاستگاه نخستین چاپخانه
شکوفایی صنعت چاپ و چاپخانه در تبریز در دهههای بعد از آن بهویژه در دوران مشروطه که چراغ نشر جراید در دیگر شهرهای کشورمان خاموش شده بود، تداوم یافت و چاپخانههای متعددی در گوشه و کنار این شهر نمودار شدند که نه تنها به متقاضیان صنعت چاپ در تبریز، بلکه به تهران و دیگر شهرهای کشور نیز خدمات چاپی ارائه میکردند.
اما رونق چاپ در تبریز دیری نپایید و با کودتای سیاه ۱۲۹۹شمسی و روی کار آمدن رضاخان که به تمرکزگرایی سفت و سخت و منحصر کردن صدور مجوز تمام فعالیتها به تهران منجر شد، دوران افول تبریز در عرصههای مختلف تجاری و فرهنگی نیز آغاز شد و دستگاههای چاپ این شهر به تدریج به پایتخت منتقل شدند.
خوشبختانه نمونهای از نخستین دستگاه چاپ که حدود ۲۰۰ سال پیش به تبریز وارد شد، در حال حاضر در موزه شهر تبریز واقع در عمارت شهرداری در معرض تماشای علاقهمندان است. این دستگاه حدود ۱۰ سال پیش توسط رضا سرابیاقدم، مجموعهدار تلاشگر تبریزی خریداری شده است.
تحول عمده در فن چاپ و انتشار مواد چاپی، اعم از کتاب، روزنامه و مواد دیگر، از دوره ولایتعهدی عباس میرزا قاجار آغاز شد که مصادف با پیامدهای جنگهای ایران و روس است؛ چاپخانهای که بنا بر مدارک فعلی، وجود آن محرز است، در سال۱۲۳۳ قمری به دست آقا زینالعابدین تبریزی و با حمایت عباسمیرزا در تبریز تاسیس شده است.
«فتحنامه» اثر میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی، تفصیلی از جنگهای ایران و روس ظاهرا نخستین کتاب فارسی است که در ذیحجه ۱۲۳۴ قمری در تبریز چاپ و منتشر شده است.
بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان میدهد دولت وقت از فناوری چاپ در جهت مقاصد خود استفاده میکرده است. کتابها عمدتا تاریخی، دینی، ادبی یا در جهت ترویج اصول بهداشتی، ترویج جنبههایی از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است. در سال ۱۲۴۰ قمری، حدود هفت سال پس از تاسیس چاپخانه در تبریز، میرزا زینالعابدین به امر فتحعلیشاه به تهران احضار و به تاسیس چاپخانه و چاپ کتاب در پایتخت مامور شد. هرچند نخستین دستگاه چاپ وارداتی به تبریز از نوع سربی و دارای مزیت های زیادی نسبت به چاپ سنگی بود؛ اما پس از آن چاپ سنگی جای آن را گرفت؛ زیرا در چاپ سربی، نان خوشنویسان و تذهیبکاران آجر میشد و نیز به کار آنها نبود، اما در چاپ سنگی مطالب باید توسط خطاطان و خوشنویسان نوشته، مذهب کاری و سپس منتشر میشد.
در دوره حکمرانی عباس میرزا نایبالسلطنه در آذربایجان، جعفرخان تبریزی برای تعلیم دیدن چاپ سنگی به مسکو فرستاده شد و او در بازگشت، یک دستگاه چاپ سنگی را در ۱۲۳۹ـ۱۲۴۰ قمری، چند سالی پس از ورود چاپسربی، با خود به تبریز آورد.
نخستین کتاب چاپ سنگی نیز ظاهرا قرآنی بود که در ۱۲۴۸ قمری به همت میرزا اسداللّه در تبریز چاپ شد و سه سال بعد، باز به همت او و در تبریز، «زادالمعاد» انتشار یافت؛ چاپ سنگی جز در تبریز و تهران در بسیاری از شهرهای دیگر ایران رواج یافت، تا آنکه در دوره ناصرالدینشاه قاجار، چاپ سربی پس از مدتی بیش از نیمقرن بار دیگر رایج شد. چاپ سنگی حتی بنا به ضرورت فنی بر خط فارسی تاثیر گذاشت و در شیوه تحریری آن تغییری ایجاد کرد.
تاسیس مدرسه دارالفنون بر وضع و سیر چاپ در ایران تاثیرگذار بود و نیاز به انتشار کتابهای درسی، سبب شد که در این مدرسه، کارگاهی مختص چاپ آثار استادان دارالفنون، منابع درسی محصلان و نیز پارهای کتابهای دیگر تاسیس شود.؛ چاپخانه کوچک دارالفنون در ۱۲۶۸قمری و با نام «دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون تهران» و زیر نظر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تشکیل شد و تا ۱۳۰۰ قمری دایر بود و شاید حدود ۴۰عنوان کتاب درسی در آن به چاپ رسیده باشد.
چاپخانه دولتی، که تحت عناوین مختلف فعالیت میکرد و به چاپ کتاب و روزنامه میپرداخت، در دوره ناصرالدینشاه تاسیس شد. نهضت مشروطه در ایران عامل افزایش تعداد عناوین و شمارگان روزنامهها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز تقویت و گسترش چاپ در ایران بود. چاپ ژلاتینی که بعدها جای خود را به روش چاپ استنسیلی داد، احتمالا از اواخر عصر ناصری و همزمان با آغاز تحرکات سیاسی تازه، برای تکثیر اعلامیههای پنهانی، نامههای سرگشاده و شبنامههای سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهرا چاپخانههای مخفی کوچکی برای چاپ ژلاتینی تشکیل شده بود. همانگونه که گفته شد نخستین دستگاه چاپ سربی توسط میرزا زین العابدین تبریزی در سال۱۲۳۳ قمری تبریز دایر و ۱۲ سال بعد در سال۱۲۴۵ تعطیل شد. حسین امید در کتاب «تاریخ فرهنگ آذربایجان» مینویسد: در میان مطابع سنگی معروف تبریز میتوان مطبعه سنگی علمیه (چاپ سنگی علمیه) را نام برد که بهوسیله حاج زین العابدین که به نام حاجی حاج آقا علمیه مشهور بود (نوه حاج میرزا زینالعابدین تبریزی) در سال۱۲۹۰ هجری شمسی تاسیس یافته و این مطبعه در چاپ کتب مختلف خدمات مهمی انجام داده است.
حدود ۹۰ سال پس از تاسیس چاپخانه در تبریز، نوه حاج زینالعابدین اول، بهنام زینالعابدین مطبعهچی که پس از زیارت مکه به نام حاجی حاجآقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را برخود انتخاب کرد، یک دستگاه ماشین چاپ از اروپا خریداری و از طریق کشور مصر وارد بندر استانبول کرد. او دستگاه چاپ جدید را از این بندر توسط ۴۰ گاومیش به تبریز منتقل کرد؛ حاجی حاجآقا علمیه همراه با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصان صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد.