سهم کشاورزی در اقتصاد روسیه
در مساله امنیت غذایی فدراسیون روسیه، افزون بر تامین نیاز داخلی، مساله تحریمهای غذایی کشورهای مختلف علیه روسیه، همواره تهدید بزرگی برای مسکو به شمار میرفته است. دولت روسیه برای رسیدن به این اهداف چند راهکار را دنبال کرده است.
اول، کاهش واردات مواد غذایی است که برای نمونه در سال۲۰۱۷ از ۳۶درصد به ۲۱درصد کاهش یافت. دوم، افزایش تولید محصولات کشاورزی در داخل و ارتقای سطح کیفیت محصولات برای جذب بازار داخلی است. این موضوع به صراحت در برنامه امنیت غذایی فدراسیون روسیه طی سال۲۰۱۶ و مواردی نیز در برنامه مشابه در سال۲۰۱۰ آمده است.
بخش دوم راهبردهای کشاورزی روسیه مربوط به توسعه روستایی و مساله مبارزه با فقر است. خرید محصولات غذایی حدود ۳۰درصد از درآمد اقشار متوسط و ۵۰درصد هزینه خانوارهای کمدرآمد جامعه روسیه را شامل میشود که بهبود قیمت داخلی محصولات و کاهش وابستگی موجب افزایش سطح رفاه در این کشور میشود. رشد کشاورزی از طریق افزایش بهرهوری تولید و در نتیجه افزایش درآمد کشاورزان، به کاهش فقر کمک میکند.
در بخش کشاورزی روسیه برای رسیدن به این سطح از بهرهوری لازم است تا بر روی تولید یک یا چند محصول با مزیت نسبی بالا تمرکز کند. البته در سطوح حداقلی تنها رهایی از تهدید وابستگی کفایت میکند. بنابراین راهبرد روسیه برای افزایش سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور، تمرکز بر تولید محصولی مشخص با بهرهوری بالاست که غلات و بهطور ویژه گندم در این دسته قرار میگیرد.
به این ترتیب لازم است به این آمار اشاره شود که بخش کشاورزی بهطور میانگین طی سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹، ۷درصد از تولید ناخالص داخلی فدراسیون روسیه را تشکیل داده است. از سوی دیگر کل حجم صادرات مواد غذایی و کشاورزی روسیه در سال۲۰۱۸ میلادی (بهعنوان سالی که اهداف کشاورزی کرملین بر اساس برنامه پیش رفته است)، ۲۵میلیارد دلار اعلام شده که ۲۰میلیارد دلار آن مربوط به صادرات غلات بوده است.
درنهایت باید گفت که از میان غلات صادراتی، حدود ۴۶درصد آن مربوط به صادرات گندم است. هدفگذاری برای تبدیل شدن به جایگاه اول صادرکننده گندم در جهان، بیش از هرچیز مستلزم بررسی امکانات بالقوه بهویژه میزان زمینهای کشاورزی یا قابل کشت است. بهطور کلی زمینهای کشاورزی ۱۳درصد از خاک روسیه را تشکیل میدهد که این میزان ۱۰درصد از کل اراضی قابل کشت در جهان است. ۷۰درصد این راضی در بخش اروپایی روسیه شامل منطقه ولگا ۷/ ۱۸درصد، منطقه اورال ۲/ ۱۶درصد و مناطق اقتصادی قفقاز شمالی در حدود ۵/ ۱۱درصد میشود کشورهای چین، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، برزیل، فدراسیون روسیه، قزاقستان و هند، ۷کشور اول جهان از نظر وسعت زمینهای کشاورزی بهشمار میروند.
از سوی دیگر بزرگترین کشورهای جهان از نظر مساحت زمین به ترتیب روسیه، کانادا، ایالات متحده آمریکا، چین، برزیل، استرالیا و هند هستند. در واقع رابطه مستقیمی بین سه فاکتور وسعت جغرافیایی، میزان زمینهای کشاورزی یا قابل کشت و تبدیل شدن به برترین صادرکنندگان گندم در جهان وجود دارد. به همین دلیل کشورهایی که از نظر وسعت اراضی کشاورزی در مقیاس پایینتری قرار دارند، بسیار دشوار است که بتوانند به اصلیترین صادرکنندگان گندم در جهان تبدیل شوند. کشورهای متوسط یا کوچک، برای تامین نیازهای کشاورزی خود اقدام به کشتهای فراسرزمینی میکنند که بیشتر کشورهای اروپایی یا توسعه یافته با مساحت جغرافیایی کوچک، در این دسته قرار میگیرند.
البته برخی کشورها هم از نظر مساحت کوچک هستند و هم به لحاظ امکانات کشت فراسرزمینی در سطح مطلوبی قرار ندارند. این کشورها مانند کشورهای آمریکای مرکزی، غالبا به ادغام منطقهای با ضوابط مشخص روی میآورند تا از این طریق کشورهای توسعهیافته را برای کشت فراسرزمینی در کشور خود جذب کنند. پس از وجود مزارع بهعنوان یک ظرفیت بالقوه، این امر تنها با حضور نیروی انسانی فعال و کارآمد به وضعیت بالفعل میرسد. سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی روسیه در سال۲۰۱۸، حدود ۳درصد بوده است که این رقم کاهش ۷/ ۲درصدی نسبت به سال۲۰۰۱ را نشان میدهد. به همان نسبت میزان افراد شاغل در بخش کشاورزی روسیه در سال۲۰۰۱ حدود ۱۲درصد بود که این میزان در سال۲۰۱۸ به کمتر از ۶درصد رسید.
یکی از دلایل کاهش سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی روسیه به وضعیت پساشوروی بازمیگردد؛ زیرا در دوره شوروی بیشتر مردم بهعنوان دهقانان در مزارع اشتراکی تحت تسلط دولت مشغول به کار بودند و هر چه به سالهای پایانی شوروی نزدیک میشویم از این میزان کاسته میشود. در سالهای بعد از فروپاشی شوروی نیروی کار تمایل بیشتری به کار در سایر بخشهای اقتصادی مانند صنعتی و خدمات داشت و همین امر موجب افزایش مهاجرت از روستا به شهرها، بهویژه در بخش اروپایی روسیه شد.