نظریه جان فوران و انقلاب اسلامی
در نظریه فوران بهطور خاص و در مجموعه تحلیلهای نظریهپردازان نسل چهارم بهطور عام، تاثیر عوامل فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفته است. فوران ضمن توجه به عوامل ساختاری، همانند توسعه وابسته و دولت سرکوبگر، عوامل جانبی و بحرانساز دیگری همچون «فرهنگ» را نیز مطرح میکند. به عبارت دیگر، وی با توجه به فرهنگهای سیاسی نهضتهای مقاومت و مخالفت، عنصر «فرهنگ» را در تحلیل خود از انقلابهای اجتماعی جهان سوم وارد میکند.
بهطور خلاصه، هرچند فوران تا حدی به نقش «فرهنگ» و «ایدئولوژی اسلامی» در ایجاد انقلاب توجه کرد؛ اما این توجه اولا بهصورت خاص بر فرهنگ اسلام و «تشیع» متمرکز نیست، بلکه بهصورت عام و کلی، معطوف به فرهنگهای سیاسی مخالفت است و مشخص نمیکند که هر یک از این فرهنگهای سیاسی متفاوت مخالفت، در ایجاد انقلاب چه نقشی داشتهاند و تا چه میزان، موثر بودهاند. ثانیا در الگوی فوران، توجه به عنصر «فرهنگ» بیشتر با استناد به مساله «توسعه وابسته» صورت میگیرد و نه بهصورت مستقل. در واقع، نقش فرهنگ در ایجاد انقلاب اسلامی، نقشی فرعی و حاشیهای است. بر این اساس، تحلیل فوران از انقلاب اسلامی ایران و بهصورت عام، نظریه او در خصوص انقلابهای اجتماعی جوامع جهان سوم را نمیتوان تحلیلی فرهنگی دانست؛ زیرا تحلیلهای فرهنگی از انقلاب ایران، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی را در مرکز تحلیل خود قرار میدهند و مهمترین علت ایجاد انقلاب را فرهنگ سیاسی تشیع میدانند.
جان فوران، مقاومت شکننده
ترجمه احمد تدین